سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدیران مسئول نشریات استان کجایند

مدیران مسئول نشریات استان کجایند

هفته گذشته مطلب کذب ، همراه با توهین و افترا در نشریه 19 دی بر علیه مدیریت و دست اندرکاران نشریه اصلاح طلب گویه به چاپ رسید و به دنبال آن آقای سید محمد حسین دریاباری که از نویسندگان ، روحانیون و مدیران مسئول با سابقه در نظام جمهوری اسلامی می باشد ، پاسخی را به آن نشریه و رونوشتی نیز به پیام قم ارسال نمود .

پاسخ های داده شده از سوی مدیر مسئول گویه نکات بسیار ظریف و ارزشمندی نهفته است که در این شماره و شماره آینده مورد بحث و بررسی قرار می گیرد .مدیر مسئول گویه نکته بسیار ظریفی را مورد اشاره قرار داده اند که در طی چند سال گذشته همواره از ذغذغه ها و موارد مورد اعتراض و نکوهش مدیر مسئول پیام قم بوده ، هست و خواهد بود .

مدیر مسئول گویه گفته است که سرمقاله های چندانی از مدیران مسئول سایر نشریات در قم ندیده ام . مطلب درست و عین واقعیت است ، با مرور و نگاهی به نحوه انتشار و ارائه مطلب از سوی مدیران مسئول نشریاتی همانند 19 دی ، امین قم ، ایمان و ... بخوبی مشخص است که تا چه حد صاحبان امتیازو مدیران مسئول در اینگونه نشریات حضور فیزیکی ، غیر فیزیکی دخالت ، نظارت و ........... بر نشریات خودشان دارند . در برخی از اینگونه نشریات ، خبرنگارانی بوده اند که در مدت زمان فعالیتشان ، حتی موفق به رویت چهره و تصویر صاحب امتیازو مدیر مسئول نشده اند تا برسد به اینکه از کم و کیف و چگونگی انتشار نشریه اطلاع و نظارت کافی داشته باشند .

در کنار این موضوع تمام نشریات استان به استثنای پیام قم و گویه هر کدام یک بار یا چند بار دچار تغییر و تحول و جابجایی تیم انتشار شده و یا مدت زمانی در حالت عدم انتشار بسر برده اند

در اغلب نشریات استان ، گروه های فرصت طلب برای استفاده سوء و منافع شخصی مدت زمانی کار انتشار نشریه را بر عهده گرفته و پس از گذر زمان آن را رها کرده و به گروه دیگری واگذار می نمایند . در این راستا از مدیر کل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ، مدیر کل اداره اطلاعات استان قم ، مدیر کل دادگستری و دادستان استان قم می بایست پاسخگو باشند که ، نشریات سیاسی ، فرهنگی آن هم در شهری که پایگاه انقلاب اسلامی لقب گرفته است می بایست آلت دست افراد فرصت طلب و کسانی که نگاه بنگاه گونه و تجاری به مطبوعات دارند شود .

نشریه ای که هیچگاه مدیر مسئول و صاحب امتیاز آن در قم حضور ندارند و دنبال کارهای غیر مطبوعاتی و اقتصادی خود می باشد می بایست نشریه ای بنام او در کام او و دیگران در قم به چاپ برسد و به فریب جریان های سیاسی نیز بپردازد .

چرا اجازه داده می شود که افراد بی سواد ، کم سواد و آنانی که تحصیلاتشان به کلاس دوازده نیز نمی رسد بعنوان سردبیر ، جانشین سردبیر و ....... در شناسنامه نشریات شود .

چرا پاسخ داده نمی شود  که ، نشریه ای به صورت چهار رنگ به صورت منظم در هر هفته در قم منتشر می شود ، حدود پنجاه نسخه از آن در قم به فروش می رسد ، در هر شماره مبالغ آگهی های مندرج در آن به 50 هزارتومان نمی رسد و صدها نسخه از آن به صورت رایگان به مطب ها ، مغازه ها ، آب میوه فروشی ها ، قصابی ها و .... ارسال می شود و یکی از فعالان جریان محافظه کارنیز در آن دخالت مستقیم دارد . باید به مردم بگویند که از چه مراکز و منابعی تغذیه مالی می شوند ، اگر صاحب امتیاز و مدیر مسئول اینگونه نشریات دغدغه فرهنگی و خدمت به مردم قم را دارند پس چرا توانایی اداره نشریه و به قول آقای دریاباری توانایی نوشتن حتی یک سرمقاله را نیز در نشریه ای که به نام آنان منتشر میشود ، ندارند . سخنان بساری در این راستا باقی مانده است که در شماره های بعدی به آن می پردازیم .

صاحب امتیاز و مدیر مسئول پیام قم

هفته نامه پیام قم ضماره 240مورخ 9مهر

 


شرح عکس

شرح عکس

سیدشکرالله دریاباری پس ازگذراندن دروس ابتدایی جهت تحصیل علوم دینی به ما زندران – رستمکلاه – بهشهرنزدمرحوم آیت الله شیخ ابوالحسن ایازی رفت .وی درآنجا دروس مقدماتی رافراگرفت .درسال 1359جهت ادامه تحصیل به قم عزیمت نمود.پس ازآغازجنگ تحمیلی وی فعالانه درجبهه هاحضورداشت .سرانجام درتاریخ4/8/1362درتپه های اره واقع درپنجوین به شهادت رسید.آرامگاهش درکناربارگاه سیدمظفرالدین واقع دروشتان می باشد

.hhttp://i28.tinypic.com/23qxic6.jpg


ترکه های انار بر کف پای روزنامه نگاران اصلاح طلب

ترکه های انار بر کف پای روزنامه نگاران اصلاح طلب

حکایت این برهه از زمان برای روزنامه نگاران اصلاح طلب حکایت مکتب خانه های قدیمی شده ؛ حکایتی که شنیدن آن خالی از لطف نیست. یک قرن پیش که جنبش مشروطه شکل می گرفت ، مکتب خانه ها دایر بود و آنان که می خواستند فرزندانشان سواد خواندن و نوشتن فراگیرند تا در جایی میرزا نویس شوند یا در حجره ای در بازار منشی گری کنند و حساب دخل و خرج نگهدارند به دست « اوستای » مکتب دار سپرده می شدند . خرج مکتب که در خانه اوستا و یا در مساجد برپا می شد توسط شاگردان تأمین می شد ؛ یا پول بود یا شیر و گوشت و تخم مرغ و نان و خورشت و ..... و البته از نگاه اوستا ، نورچشمی ها کسانی بودند که دم اوستا را خوب می دیدند ؛ با تحفه هایشان و یا با چرب زبانی ، همیشه در صدر بودند و آنانکه تحفه هایشان جیب گشاد اوستا را پر نمی کرد و زبانشان مجیز گوی اوستا و تفکراتش نبود ، حتی اگر بهترین هم بودند در مکتب خانه به بهانه های واهی خرد شدند ترکه های انار را بر کف پایشان تحمل می کردند و باز تحمل می کردند . با تأسیس دبستان توسط میرزا حسن خان ردیه که اولین آن در تبریز در سال 1267 شمسی تشکیل شد ، باز غوغایی برپا شد توسط همین مکتب داران سنتی که نگران بودند دکان و دستکشان تخته شود . اما اینکه دیگران چرا با آنان در تخریب و به آتش کشیدن دبستان همد استان شده بودند چیزی نمی توان گفت جز این که هدف مؤسس اولین دبستان و شیوه مدرن آموزشی در آن ،« آگاهی بخشی » بود نه اموزش کورکورانه و روخوانی از گلستان و بوستان و ..... و نقل امروز مطبوعات و رسانه های اصلاح طلب و روزنامه نگاران این طیف نیز جز این نمی تواند باشد که هدف انان آگاه سازی جامعه و نه باندبازی و سیاسی کاری بوده است که مروری بر فعالیت های نشریات توقیف شده ، برخی سایت های فیلتر شده ، و روزنامه نگاران بازداشت شده و یا در معرض حکم و محکوم شده می تواند قضاوت درستی به هر قضاوت کننده منصفی دهد .

در هفته گذشته باز یکی از نشریات افراطی قم که از تهمت های کثیفش بسیاری از فعالان مطبوعاتی و سیاسی مصون نبوده اند ، مدیر مسئول گویه و فعالین مطبوعاتی در آن را چوب زده بود و با ادبیات کثیفش مورد تفقد قرار داده بود . به خاطر خود نمی نویسم چرا که بارها متهم به ضد انقلابی گری و اتهامات اخلاقی و غیره توسط اینان شده ام و گفته ام جواب ابلهان خاموشی است اما اگر دریاباری ، مدیر مسئول «‌گویه »‌ که یک روحانی صاحب فکر ، پایبند به ارزشها ، رزمنده سالهای جنگ ، جانباز انقلاب ، پایبند به حفظ نظام و از همه مهمتر متعهد را نمی شناختم و قصد اینان که معرفی این نشریه به عنوان یک نشریه اجاره ای برای زمینه سازی توقیف آن و محروم کردن قم از یک نشریه معتدل اصلاح طلب نبودنمی نوشتم که اگرهمه راچوب می زنید ترکه های انار را چرا بر پای این چنین افرادی می شکنید ؟ مگر گویه نیز نمی توانست مثل برخی نشریات رنگی باشد و صفحات زیاد کند و مجیز گوید و نگران هزینه های کمر شکن آن نباشد و دست اندرکاران آن ماشین های فلان سوار شوند و در خانه های فلان بنشینند اما دریغ از این واقعیت که بدانند که برای تأمین بخشی ازهزینه های نشریه مدیر مسئولش چند روزی در هفته را در یکی از شهرهای دور دست مشغول به کار است ، آن هم در نهادهای تأتیرگذار این نظام . راستی راز این است که این نوشتجات تأثیری بر انان که باید ، چون همیشه تاریخ مطبوعات ایران ، نخواهد گذاشت ، فقط مخاطب آن ارشاد است و دادگستری قم و نیروهای امنیتی که تعاملشان با مطبوعات تاکنون خوب بوده که تحت تأثیر جو سازی های غیر منصفانه و غیر معقولانه افرادی که خود بهتر می شناسندشان قرار

 نگیرند ، تا قضاوت مردم و اصحاب جراید به عملکرد انان تغییر نکند ، که همه انها در تاریخ مطبوعات این سرزمین ، چه محکوم شده اند ، چه کشته ، چه تودهنی خورده اند و چه سر از دارالمجانین درآورده اند و چه نوازش ترکه را بر کف پای حود حس کرده اند ، همواره بر این تأکید داشته اند که « بزن ، بزن ، که داری خوب می زنی »‌ و مطبوعات و روزنامه نگاران چون همیشه تاریخ مطبوعات ایران راه و رو یه جلوی خود را ادامه می دهند .........

نویسنده : حامد متقی

چاپ شده در نشریه پیام قم مورخه  9/7/1383  شماره  240 این مقاله                                 در دفاع از مدیر مسوول نشریه گویه نوشته شده است . جانباز انقلاب بودن مورد تأیید نیست و تکذیب می گردد .


'مطبوعات مردم و انتخابات'

                   "مطبوعات مردم و انتخابات"

تردیدی نیست که در جوامع امروزی مطبوعات و رسانه های مکتوب می توانند تاثیر فراوانی بر افکار عمومی بگذارند. به همین دلیل دولت ها نهاد های  مدنی و مردم برای رسیدن به اهداف خود از مطبوعات بهره می جویند . شاید تاثیر گذاری و ماندگاری مطبوعات موجب شده که مخالفان جدی و فراوانی هم داشته باشد. اما رسالت مطبوعات در کشورهای مستقل دفاع از منافع ملی و آرمان های مردمی است . به موازات پیشرفت ارتباطات ومدرن شدن آن مطبوعات هم روز به روز کار آمدتر می شوند . در کشور ما مطبوعات سابقه ی دیرینه دارند ولی در دهه ی اخیر از نظر کمی و کیفی تحول چشمگیری پیدا کرده است . این شتاب خواست مردم ، دولت و تلاش پیگیر ارباب ابن فن بوده است . در هر حال همان گونه که مطبوعات درحل مسایل کشور نقش فراوان ایفا کرد اکنون که کشورمان با مسایل بی شمار خارجی  و داخلی مواجه است رسالت مطبوعات مهمتر و آشکارتر است . در انتخابات ریاست جمهوری غیر از مطبوعات متنوع که هر کدام نماینده گروهی از اقشار جامعه اند می توانند تنور انتخابات را گرم پر حرارت و هیجانی سازند ؟ نقد برنامه ها ، ارایه برنامه های مناسب ، بررسی عملکرد مدیران و ده ها موضوع مربوط به نحوه اداره کشور، می تواند مردم را به پای صندوق های رای بکشاند . به هر تقدیر پرسش اساسی این است که آیا مطبوعات می توانند این بار همچون دوره های قبل رسالت خویش را ایفا کنند و گام دیگری در اعتلای ایران اسلامی بر دارند ؟

چند پرسش دیگر وجود دارد که باید در طول این گفتار توضیح داده شود،و آن اینکه مواضع جناح راست در انتخابات آینده چگونه است؟ به عبارت دیگر نامزد یا نامزدهای آن گروه کیانند؟ در مقابل جناح اصلاح طلب چند نامزد خواهند داشت؟ آیا آنان بر سر نامزد واحد اجماع بدست خواهند آورد . و دیگر اینکه مقامات مسول در آینده که اکنون نامزد پست ریاست جمهوری اند چه برنا مه ای به مردم ارایه خواهند داد. آگاهان و ناظران سیاسی دیدگاه دو جناح سیاسی در کشور را هم به لحاظ فکری و هم به لحاظ عملی بسیار متفاوت می دانند . همین امر موجب گردید که پس از انتخابات هم نه تنها دو جناح با یکدیگر تعامل نداشته بلکه برای عدم وصول به اهداف گاهی کار شکنی هم صورت پذیرد . بنابراین باید فرهنگ تعامل و گفت وگو علی رغم وجود اختلافات سلیقه ای در میان جناح های سیاسی پدید آید . نیم نگاهی به مواضع دو جناح در انتخابات نشان می دهد که هر کدام چه اندازه به آرا مردم نیاز دارند. جناح راست هنوز بر این باور است که زمان و مکان همچنان در اختیار اوست و همه ی ابزار و امکانات مورد نیاز برای دستیابی به ریاست جمهوری فراهم است و با خوش بینی تمام تصور می کنند مجلس هفتم یکبار دیگر تکرار شود و آنان با آرا مشخصی که در جامعه در اختیار دارند قوه ی مجریه را هم در اختیار بگیرند. اینان بر این اعتقادند که با در اختیار گرفتن سه قوه همه ی مشکلات معضلات کشورحل خواهدنمود.این درحالی است که بادراختیارداشتن دوقوه  هنوز هیچ گام اساسی در حل مشکل سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی بر نداشته و برنامه ای را هم ارائه نکردند.تا بر اساس آن برنامه رضایت مردم در داخل و فشار خارجی از بیرون را کاهش دهد. نامزد انتخابات ریاست هر کس که باشد باید معیارهایی را که نظام و انقلاب می طلبد داشته باشد در رأس همه ی معیارها توانایی ، اجرایی درک کافی از مبانی انقلاب و علاقمند به آرمان امام راحل که همان مردمی بودن است قرار دارد. مردم ایران به اندازه ای از رشد و بلوغ سیاسی دست یافتند که به شخصیت توانا ، کارآمد و قاطع که بتواند از حقوق شهروندان دفاع کند رأی دهند.

گروه های سیاسی و شخصیت هایی مانند : کروبی،معین،هاشمی رفسنجانی،توکلی،ولایتی،لاریجانی،محسن رضایی و احمدی نژاد را به عنوان کاندیدا معرفی کردند. بدون شک اگر این افراد وارد صحنه ی انتخابات شوند رقابت جدی خواهد بود. اکنون پرسش تحلیل گران سیاسی و مردم این است که چرا و به چه دلیل محافظه کاران نامزد اصلی خود را مشخص و معرفی نمی کنند؟ عده ای بر این اعتقادند که محافظه کاران شخصیت نیرومندی برای ریاست جمهوری با معرفی شدن نامزد اصلاح طلبان در اختیار ندارند، دوم اینکه محافظه کاران در زمینه ی سیاست خارجی ، مسایل فرهنگی و اجنماعی سخن تازه و برنامه ی جدیدی برای ارائه ندارند،این گروه کم و بیش در زمینه های اقتصادی سخن به میان می آورند چیزی که تا کنون تحقق نیافته است و بالاخره مهم  تر از همه اینکه محافظه کاران رقابت انتخابات را با ظرفیت مجلس هفتم می پذیرند نه آن مقداری که اصلاح طلبان می خواهند.

در حال حاضر وضعیت به گونه ای است که مردم برنامه ای را می پذیرند که از حیث کمی و کیفی از برنامه های 76 آقای خاتمی قویتر و عملی تر باشد و تنها حرف و سخنرانی نباشد.جناح راست شعار حل مشکلات را پیش گرفتند تا با استفاده از این ابزار قدرت اجرائی را بدست گیرد. به نظر می رسد که مردم با در اختیار گرفتن تمام ارکان قدرت توسط یک گروه و جناح سیاسی موافق نباشند،زیرا باور این است که موجب می گردد آرادی های مدنی و زمینه های انتقاد به کلی از جامعه رخت بر بندد. شواهد و قراین موجود نشان می دهد وضعیت فعلی اصلاح طلبان در دستیابی به وفاق در درون گروه های دوم خرداد بهتر از جناح راست است. آمادگی برای وفاق و اتحاد در اصلاح طلبان بیشتر است. زیرا در صورت عدم رأی مردم به اصلاح طلبان این گروه ها همه چیز را از دست خواهند داد در حالی که اگر محافظه کاران رأی مردم را به دست نیاورند تنها ریاست جمهوری و قوه ی مجریه را از دست داده اند این خود دلیل مهمی است که اصلاح طلبان برای پیروزی خود ارائه می نمایند. انتخابات نهم نه تنها در ایران به شدت مورد بحث و گفت وگو قرار دارد بلکه در خارج از ایران نیز داغ تر و حساس تر پیگیری می شود. خارجیان به این دلیل در صدد ارزیابی نهمین انتخابات ریاست جمهوری هستند تا دریابند که چند درصد مردم در آن شرکت می کنند تا به این نکته بپردازند که رئیس جمهوراز محبوبیت و مشوعیت مردمی برخوردار است؟ در این شرایط وظیفه ی ملی حکم می کند همه ی ایرانیان زمینه را برای انتخاباتی پرشور و پرهیجان فراهم سازند تا از این رهگذر ایران در برابر اجانب برای همیشه بیمه شود. موضوع دیگری که برای مردم بسیار مهم است این است که می خواهند قانع شوند آیا آرا آنان در تصمیم سازی مؤثراست ؟ تردیدی نیست که مردم به برنامه ی نامزدها رأی می دهند پس از مدتی رئیس جمهور ارائه دهند برنامه بود نمی تواند به چیزی که رأی مردم برای آن داده شده عمل کند رهبری معظم انقلاب از همه ی گروه ها و هواداران آنان خواستند تا نامزدهای انتخاباتی را تخریب نکنند که آنها در فضایی مناسب و آزاد به رقابت بپردازند با این بیان روشن می شود که رهبر انقلاب خواهان شرکت همه جانبه ی مردم در انتخابات بوده و میزان را رأی ملت میدانند و آرا ملت است که دشمنان را مأیوس و سرخورده می سازد . نکته ای که نباید فراموش گردد این است که مطبوعات ابزار و عامل مناسبی یرای ایجاد انگیزه جهت جلب مردم و زمینه سازی حضور آنان به پای صندوق های رأی خواهند بود مطبوعات را باید در این زمینه تقویت کرد و به خاطر موضوعات کوچک و بهانه های غیر منطقی آن را مورد تهدید قرار نداد. سایر رسانه های دولتی نیز با شیوه های مدرن و جانبداری از منافع ملی که برگزاری انتخابات با حضور شکوهمند ملت ایران است را باید تبلیغ نمایند.    

چاپ شده درنشریه گویه هنگام انتخابات نهم ریاست جمهوری

سیدمحمدحسین دریاباری


'سخن ما'سرمقاله گویه

"سخن ما"

سرمقاله گویه

نشریه ی گویه در سال 72 در چند شماره منتشر گردید. اما پاره ای از موانع و مشکلات دست در دست هم دادند تا آن نشریه از انتشار باز ماند‍.

اما اکنون آن موانع و مشکلات در حال برطرف شدن می باشد . گویه از آغاز بدین گونه شکل گرفته بود که قدرت تحمل داشته و به دیگران هم بگوید که باید تحمل نمود . تحمل وشکیبایی دربرابرانتقادات دیگران گامی جهت تحقق اهداف بلند یک ملت است . البته در چند شماره ای که گویه منتشر گردید دیدگاه های متفاوت و گوناگون در جامعه را در حد توان منعکس نمود. آن هنگامی که چنین تفکری نه تنها از سوی مقامات کشور خریدار نداشت بلکه تک صدایی و طرد دیگراندیشان تبلیغ می شد.به گونه ای که در عصر سازندگی حامیان نظام جمهوری اسلامی هم قدرت بیان اشکالات را نداشتند.این نشریه توانست مسایل سیاسی،اجتماعی و اقتصادی را از زبان دیگران مطرح و تحلیل واقع بینانه ارائه دهد.کسانی که مسائل کشور را دنبال می کردند به خوبی به یاد دارند در عصر سازندگی هر روزنامه ای که شیوه ی منتقدانه داشت در نماز جمعه ی تهران متهم می شد که چوب لای چرخ دولت می گذارد و از آهنگ ترقی و سرعت می کاهد؟تا اینکه همه ی منتقدان و متفکران علاقمند به ایران مهر سکوت بر لب زدند،آنچه که نمی بایست اتفاق بیافتد متأسفانه اتفاق افتاده است.

با انتخابات دوم خرداد فضای کشور بکلی تغییر یافت و همه باید عادت کنند که در چهارچوب ضوابط و مقررات دیدگاه خود را بیان کنند. در پرتو بیان نظرات و اندیشه ها است که تکامل و ترقی برای هر جامعه ای پدید می آید.گویه می خواهد به گونه ای عمل نماید که هر اندیشمند و شهروند ایرانی بتواند آنچه که در درون ذهن او نهفته است و با قوانین منافات ندارد بیان کرده و بنویسد.جامعه ی مدنی واقعی،آن جامعه ای ا ست که همه بتوانند حرف و اندیشه ی خود را بیان کنند و وابستگی به احزاب،قدرت حاکم،گروه های تصمیم گیرنده و داشتن ثروت و امکانات انبوه معیاری برای برتری در بیان عقاید و اندیشه ها نباشد.مطبوعات کم وبیش در اطلاع رسانی موفق بودند و باید فعالانه تر در جامعه حضور داشته باشند،انتقاد ار مسئولان و مدیران جامعه حق طبیعی و قانونی مطبوعات محسوب می گردد.اگر اعمال و رفتار مدیران و کارگزاران زیر نظر چشمان تیز مطبوعات و مردم باشد هم مدیران فعالانه تر تلاش می کنند و هم نیروهای شایسته تری برای تصدی امور گمارده می شوند.تردیدی وجود ندارد که در میان مردم مغزهایی وجود دارد که از کارگزاران و مدیران دولت قویتر و نیرومندترند،اما شناخته شده نیستند.اگر زمینه های گفت وگو و مباحثات فراهم باشد این مغزها و اندیشه شناسایی می شوند و پس از آن می توان آنان را برای خدمت به ایران به کار گمارد.اکنون سؤال این است چرا باید نشانی مغزها و اندیشه های ایران زمین را از کشورهای دیگر گرفت؟ و آنان را در گوشه و کنار میهن عزیز منزوی یافت؟ انقلاب اسلامی دو دهه را پشت سر گذارده است اما مشکلات اجتماعی و اقتصادی هر لحظه خود را بیش از پیش می نمایاند باید با مشارکت همه ی اندیشه ها و مغزها که متعلق به ایران است به حل این معضلات پرداخت. برای راندن  متفکران به حاشیه از دین،مذهب و مقدسات خرج  کردن ، در بلند مدت به زیان دین و کشور است. راه مناسب آن است که با سعه صدر و روی گشاده نیروهای توانمند و کارآمد که ایران را بهتر از جان دوست دارند و پای بند به امور دینی هم می باشند جذب نمود تا شعار ایران برای ایرانیان تحقق یابد. برخی از تنگ نظری و محدوداندیشی را باید کنار گذاشت و از فرار مغزها جلوگیری نمود. بدون شک در ده سال آینده ایران از جوانترین کشورهای جهان است به همین دلیل بحرانهای سخت و دشواری در پیش رو داریم . اکنون باید برای پدیده های قابل پیش بینی چاره ای اندیشید. آیا مسئولان بیکاری،فقر خانواده ها و افت تحصیلی فرزندان ایران که کم درآمد هستند را نمی بینند؟ آیا آقایان سوء تغذیه و بیماری گوناگون مردم را احساس نمی کنند؟ آیا مقامات آمار جدایی و طلاق زن و مرد و بی سرپرستی کودکان آنان را به علت مسایل اقتصادی و اجتماعی ملاحظه نمی کنند؟ اگر امور یاد شده را ملاحظه می نمایند چرا به فکر نیروهای کارآمد و شایسته برای حل معضلات نیستند؟ بسیاری احساس می کنند دولت،قوه ی قضائیه و مجلس و سایر نهادهای ذی ربط از جذب نیروهای قوی و کارآمد ممانعت می کنند.دلیل اصلی آن هم ضعف بدنه ی همان قوا و نهادها است. به هر تقدیر باید مقررات و ضوابط جذب بر پایه ی شایستگی استوار گردد نه پاره ای از روابط، آشنایی و صلاح دیدها. بنابراین باید به همه امکان و فرصت ابراز عقیده و سلیقه را داد . اگر اندیشه و فکر در اذهان مکتوم بماند و زمینه برای بازگو کردن آن فراهم نگردد تهدیدآمیز خواهد شد زیرا فکر بی خطر و سازنده هنگامی که امکان ابراز نیابد مخفی می شود و به عقده تبدیل و در آینده تخریب آمیز می گردد.بنابراین نشریه ی حاضر هر اندیشه و فکری که با مبانی و روح قوانین منافات نداشته باشد را منتشر می کند،علاوه بر این همه ی احزاب ،گروه ها ،تشکل های سیاسی و مذهبی می توانند با حفظ حرمت افراد نظرات خود را بیان کنند . به نظر ما همه ی احزاب و گروه های چپ،راست،میانه رو و سایر طیف ها مسلمان و ایرانی اند و نظریات آنان که موجب وحدت ملی و تقویت سازندگی در ایران باشد منعکس می شود این نشریه می خواهد اطلاع رسانی مناسب و واقع بینانه داشته باشد هدف اصلی آن خدمت به دین و ایران و ایرانیان است.

چاپ شده درنشریه گویه شماره ای که دربومهن منتشرگردید پس ازانتخابات 76

سید محمد حسین دریاباری


دورنمای کلی بحث

بسم الله الرحمن الرحیم

درس پانزدهم

دورنمای کلی بحث

در درس های پیشین پیرامون وحدانیت و بی همتایی خداوند و راههایی که به سبب آن می توان او را شناخت سخن رفته است . در درس حاضر ، مباحث مربوط به صفات خداوند که از مباحث پیچیده کلامی و فلسفی است مورد بحث و بررسی قرار می گیرد . بر پایه روایات و احادیث ماثوره ،خداوند هم نام اختصاصی دارد که تمام کمالات در آن نهفته است . بر اساس مفاد و مضامین احادیث رسیده از ائمه اطهار (ع) نهادن نام خداوند بر افراد و اشخاص جایز نیست مگر اینکه با واژه "عبد" مرکب شده باشد .

"الله" و "رحمان" که اسم خاص خداوند محسوب می شوند برای افراد انسان گذارده نمی شود جز آنکه با "عبد" ضمیمه گشته و به صورت "عبدالله" یا "عبدالرحمن " در آید . اعتقاد ما بر این است که خداوند سبحان صفات فراوانی دارد که هر کدام جلوه ای از قدرت و کمال او را برای بشر آشکار و نمایان می سازد . محققان در ابتدا صفات خداوند را به ثبوتیه و سلبیه تقسیم می کنند . بدین معنی ، هر صفتی را که خداوند دارای آن است صفات ثبوتیه یا صفات اجمال و کمال نام می برند و هر صفتی را که خداوند دارای آن نیست و منزه از آن است ، صفات سلبیه یا صفات جلال می نامند . صفاتی که محققان از آن به عنوان صفات جمالیه و کمالیه نام می برند عبارتند از : علم ، قدرت ، بی نیازی ، اراده و حیات . این دسته از صفات نه تنها زائد بر ذات نیستند بلکه عین ذات هستند . اگر چه هر یک از این واژه ها معانی و مفاهیم خاصی را بیان می کنند که اختلاف معانی به آسانی در آنها هویدا است . اما در حقیقت و وجود متحدند . دانشمندان علم کلام و عقاید در یک تقسیم دیگر صفات خداوند را به صفات ذاتیه و صفات فعلیه دسته بندی کردند . صفات ذاتیه همان صفاتی است که عین ذات بوده و هیچگاه نمی توان آن را منهای ذات تصور نمود . مانند علم ، قدرت ، و حیات . اما صفات فعلیه آن است که نوعی نسبت و اضافه در آن تصور می شود . مانند خالقیت ، ربوبیت ، الوهیت ، حکمت و کلام . عدهای عقیده دارند اراده هم از صفات فعلیه محسوب می شود .

صفات سلبیه را محققان علم کلام و فلسفه صفات "جلال" هم می خوانند و آن این است که اموری را از خداوند سلب و نفی می کنند . زیرا آن امور از ویژگی و خواص ماده است و خداوند سبحان منزه از آن است. و آن صفات عبارتند از جسم ، صورت ، مرکب ، سکون ، سبکی  و سنگینی  و هر نقصی که شبیه امور مزبور باشد . البته با اندک تاملی می توان دریافت که همه ی این صفات به صفات  کمالیه باز می گردد . یعنی  خداوند عالم بر همه چیز قادرو بر هر کاری توانا است و هیچ عیب و نقصی در او راه ندارد . در اینجا لازم است تفاوت میان صفات ذات و صفات فعل بطور فشرده اما محسوس و آشکار بیان شود . تا در بحث های آینده اشکالی پدید نیاید . صفات ذات یعنی صفاتی که ذات خداوند به آنها توصیف می شود جز ذات به چیز دیگری نیاز نباشد . مانند صفت قدرت و علم این دو صفاتی هستند که وقتی خدای متعال به آنها متصف می شود احتیاج به بودن چیزی یا تصور فعلی نیست مثل اینکه خدا حی است چه وجود چیزی باشد چه نباشد . در مقابل صفات ذات صفات فعل قرار دارد . صفات فعل به آن دسته از صفاتی گفته می شود که متصف شدن خدا به آنها نیاز به این است که فعل او هم در نظر گرفته شود مانند رزاقیت ، عدالت ، خالقیت ، حکمت و مانند اینها اتصاف خداوند به این صفات زمانی است که این امور تحقق یابد . پس جان کلام این است که صفات ذات عبارت است از صفاتی که خود ذات به تنهایی و صرف نظر از مخلوقات آنها را دارا است و همواره بدانها متصف می گردد . اما صفات فعل اوصافی است که به لحاظ رابطه و نسبتی که میان ذات خداوند و یکی از آفریدگان برقرار است از آن رابطه و نسبت ، اعتبار و انتزاع می شود .

                      صفات ثبوتیه خداوند کدام است

همان گونه که در " دور نمای کلی بحث " گفته شد شماری از صفات راخداوند دارا است و این صفات عین ذات او محسوب می شود  و تعدادی  از صفات هم وجود دارد که در علم کلام از آن بحث شده و در زمره صفات فوق الذکر نیست ولی در جای خود مهم و قابل بحث است . در اینجا بر اساس سبک و روش متفکران گذشته این دسته از اوصاف بطور فشرده ولی گویا از نظر خوانندگان می گذرد .

قدرت

قدرت یکی از صفات خداوند است این صفت عین ذات او است . برای قدرت تعریف زیادی شده است . اما تعریف زیر بیشتر مورد قبول متفکران است و آن عبارت است از این که فاعل به گونه ای باشد که هرگاه بخواهد فعل را انجام داده و هرگاه نخواهد انجام ندهد با این تعریف : قادر به کسی گفته می شود که نخست اراده داشته باشد بدین ترتیب بسیاری از موجودات مانند گیاهان و جمادات چون فاقد اراده هستند متصف به صفت قدرت نمی شوند .

دوم اینکه : قدرت فاعل باید هم بر انجام و هم بر ترک فعل شامل شود در غیر این صورت یعنی قدرت شامل هر دو بخش نشود نمی توان واژه ی قادر را برای کسی اطلاق نمود .

سوم اینکه اراده همواره به کاری تعلق می گیرد که برای صاحب اراده معلوم باشد و کاری که معلوم نباشد اراده بر او تعلق نمی گیرد .

بنابراین هر قادری که کاری را انجام می دهد به زوایا و پیرامون آن هم علم دارد پس اراده همواره مسبوق به علم است .

یکی از صفات خداوند قدرت است و او را به نام قادر می خوانند . مقصود از قادر بودن این است که خداوند بر هر کاری که انجام آن ممکن بوده و محال ذاتی نباشد توانایی دارد . دلیل روشن قدرت خداوند را می توان در عجائب و شگفتیهای خلقت مطالعه نمود . زیرا همه ی موجودات متنوع جهان انسان را به پدید آورنده ی توانای خود فرا می خواند . خدا پرستان عقیده دارند برای قدرت خداوند حد و مرزی نیمی توان قائل شد و قدرت او نامتناهی و بی پایان است . مولای متقیان در نهج البلاغه خطبه ی 180 می فرماید : بزرگ و کوچک، سبک و سنگین ، توانا و ناتوان در آفرینش در برابر خدای بزرگ یکسان است . قرآن مجید هم به این نکته که خداوند بر انجام هر کاری قادر است تصریح می نماید و می فرماید .

" اولیس الذی خلق السموات و الارض بقادران یخلق  مثلهم بلی و هو الخلاق العلیم " (1)

خداوندی که آسمانها و زمین را آفرید توانایی ندارد که مانند انها (انسانها) را بیافریند چرا قدرت خداوند به محال ذاتی تعلق نمی گیرد زیرا محال ذاتی تصور آن لازمه ی تناقض است .

بدین معنی که یک چیز در آن واحد هم باشد و هم نباشد مانند قرار دادن جسم بزرگی را در جسم کوچکی بدون اینکه جسم بزرگ ، کوچک و جسم کوچک ،بزرگ شود قدرت خداوند بر محال عادی تعلق می گیرد ولی بر محال ذاتی تعلق نمی پذیرد .

علم بی پایان خداوند

علم و اگاهی از کمالات است و خداوند که مطلق و نامحدود است علم او نیز نامحدود است . آیا امکان دارد آفریننده کائنات بر تمام ریز کاری های خلقت علم نداشته باشد . آیا می توان گفت سازننده ی هواپیما از قسمت های علمی و فنی آن بی خبر است ؟ خداوند بر تمام موجودات احاطه داشته و آگاهی او بر اوضاع و احوال انها دلیل روشنی بر علم خدا نسبت به آنها است . همه الهیون چه آنها که متدین به دینی هستند و چه انها که تنها بر وجود خداوند معتقدند او را عالم به همه ی کائنات می دانند . آنچه که مورد اختلاف است این است که آیا خداوند تنها عالم به  کلیات عالم هستی است یا علم او به همه ی کائنات شامل است ؟. بدون شک علم خداوندی به طور تفصیل به همه ی اشیاء جزیی و کلی متعلق است نه به طور اجمال بعضی از فلاسفه گمان کردند علم خداوند به اشیاء به طور اجمالی است کلیات و ثابت ها و متغیرات عالم هستی را معلوم علم خداوندی معرفی می کند آیه ی 18 سوره ی فتح ، آیه ی 20 سوره ی مزمل و آیه 33 سوره بقره بر این موضوع دلالت دارد .

دانشمندان عقاید صفاتی را برای خداوند بر می شمارند مانند سمیع (شنوا) بصیر (بینا) و متکلم (سخنگو) حقیقت این است که همه ی اینها به دو صفت اصلی باز می گردد به عنوان مثال هنگامی که خداوند بینا است به این معنی نیست که او همانند سایر موجودات تصویر اشیاء را با مردمک چشم دریافت و روی پرده یشبکیه منعکس و اعصاب بینایی آن را به مغز مخابره می کند بلکه به این معنی است که آنچه را که با چشم دیده می شود او با علم بی پایان خود می داند . بنابراین بینا و شنوا بودن یعنی علم و آگاهی بنابراین همه ی صفات خداوند به دو صفت یعنی علم و قدرت باز می گردد .

خداوند حی و زنده

متکلمان حیات را یکی از صفات خداوند بر می شمارند . تردیدی وجود ندارد که در تمام موجودات به اشکال مختلف حیات یافت می شود البته حیاتی که در موجودات متحرک مانند انسان دیده می شود با حیات نباتات و گیاهان فرق دارد بدون شک حیات خداوند با همه ی حیات های قابل تصور متفاوت است . حیات خدای سبحان ملازم با قدرت و علم او است خداوند در قرآن مجید خود را حی و زنده که مرگ در وی راه ندارد توصیف کرده است .

"و توکل علی الحی الذی لایموت " (2)

توکل بر حی و زنده ای نما که مرگ در او راه ندارد .

"الله لا اله الا هو الحی القیوم الذی لا تاخذه سنة و لا نوم " (3)

خداوند حی و قیوم آن خدایی است که در او خواب راه ندارد .

 

 

خداوند حکیم است

 دانشمندان می گویند حکیم کسی است که از کارهای زشت و قبیح پیراسته باشد و کار لعو ،عبث و مخالف با اهداف واقعی خویش انجام ندهد . حکیم به معنای مذکور یکی از صفات باری تعالی محسوب می شود . زیرا عواملی که پدید آورنده ی کارهای مخالف اهداف واقعی باشد در خداوند وجود ندارد . قرآن مجید فراوان درباره حکمت خداوند سخن به میان آورده است . از آن جمله :

"عالم الغیب و الشهاده و هو الحکیم الخبیر " (4)

او دانای پنهان و آشکار است و او است حکیم و آگاه

از سوی دیگر نظم و ظرافت جهان آفرینش هر انسانی را به اراده حکیمانه او دلالت می کند . زیرا حکیم به کسی گفته می شود که کارها را حساب شده ، متقن و استوار انجام دهد و اعمال او بر پایه طرح های صحیح و مناسب انجام پذیرد . حکمت اگر هم به این معنی باشد . بازهم با خداوندی سازگار است . چرا که همه اعمال خداوند بر اساس برنامه منظم و مرتب استوار است که تا کنون بشر به ابعاد آن پی نبرده است . آیاتی که معنی اخیر را تأکید می کند در قرآن وجود دارد از آن جمله ایه 7 سوره سجده و آیه 50 سوره طه است .

خداوند غنی و بی نیاز است

 خداوند کمال مطلق است و نیاز نقص است بدیهی است که کمال با نقص سازگار نیست . نیاز و احتیاج از ویژگی موجودات محدود است چرا که آنها در مکان و زمان معین زیست می کنند . موجودات همه ی عالم هستی سرتاسر فقر و نیاز است . در قرآن به این نکته که همه ی موجودات فقیر و نیازمند او هستند به اشکال زیر اشاره شده است .

"یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید "(5)

"قال موسی ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعا فان الله لغنی حمید "(6)

خداوند سمیع و بصیر است

 شکی نیست که خداوند شنوا و بینا است اما همانطور که گفته شد بینایی و شنوایی خداوند با هیچ ابزاری نیست. یکی اینکه می توان گفت که او پدید آورنده ی همه ی اینها است و یا اینکه این دو به علم او باز می گردد . در این باره امام صادق می فرماید خداوند شنوا است بدون اینکه گوش  داشته باشد و بینا است بدون اینکه چشم داشته باشد ."سمیع بغیر جارحة و بصیر بغیر الة"

 

1- سوره یس آیه 81

2- سوره فرقان آیه 58

3- سوره بقره

4- سوره انعام آیه 73

5- سوره فاطر آیه 15

6- سوره ابراهیم آیه 8

                                                                    سید محمد حسین دریاباری


گفت گوی اختصاصی تبیان با اسماعیل نجار استاندار کردستان پیرامون م

گفت و گوی اختصاصی تبیان با اسماعیل نجار استاندار کردستان پیرامون مسایل فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی استان

کردستان

  تبیان : نیک می دانید که همه ی مردم بطور اعم و نسل جوان بطور اخص شیفته شعارهای دکتر احمدی نژاد بوده و هستند . ایشان در زمان انتخابات بر حل مشکلات اقتصادی تاکید فراوان داشت ، مسأله ی عدالت یک موضوع اساسی و کلیدی است که ایشان مطرح کرده و مصرند که آن را به اجرا درآورند . یکی از کارهایی که باید انجام پذیرد تا این شعار تحقق یابد افزایش تولید است . در استان کردستان چه کارخانه هایی احداث شد آیا آنچه در گذشته بود بر حجم تولیدات آنها افزوده شده یا نه بالاخره چه کارهایی در دست اقدام است ؟

ü پاسخ : سؤالات مطرح شده جامع و طولانی است پاسخ چند سطری و کوتاه نمی تواند جواب مناسب  باشد . اما با در نظر گرفتن گذشته ، حال و آینده بسیاری از ابهامات روشن می گردد. در گذشته استان دارای چند کارگاه کوچک موزائیک سازی و امثال آن بوده است ، ولی امروز بیش از 780 کارگاه متوسط و بزرگ در استان وجود دارد . الان رقمی معادل سه هزار و پانصد میلیارد درخواست سرمایه گذاری  شد ه  . این روند هم چنان ادامه دارد . عدم پیشرفت استان و سرمایه گذاری در آن علل مختلفی ممکن است داشته باشد . یکی نقش امنیت است که بعد از مدتی در استان بصورت پایدار با اهداء خون 28 هزار شهید مهاجر و پنج هزار و چهارصد و هفت شهید منطقه بدست آمد . این امنیت سبب شد تا امکان سرمایه گذاری برای توسعه ی استان فراهم شود . این روند ادامه یافت تا استقرار دولت نهم ،  دولت نهم توجه خاصی به منطقه داشته و دارد که به شواهد ی از آن اشاره می کنم . کارخانه ی لاستیک که قبلاً شروع شد منتهی مسکوت ماند . مابجد آن را پیگیری کردیم و اکنون با پذیرفتن سرمایه گذاری آن توسط بانک ملت و صنعت و معدن کارش آغاز گردیده و  در صورت تحقق کامل این پروژه 2500 نفر به اشتغال مستقیم دست خواهند یافت . توسعه ی ذوب آهن قروه و افزایش ظرفیت اسمی آن در دولت مطرح شده و هم اکنون در دستور کار قرار دارد و توسعه ی آن به مناقصه گذاشته شده است . در حال پیگیری جهت احداث سه کارخانه ی سیمان در استان هستیم  کارخانه ی کاغذ سازی در سقز قرار است احداث شود ،  کارهای اولیه آن انجام شده ،  در کنار آن قرار است دوهزار هکتار صنوبر کاری انجام شود . در صورت تحقق این طرح سالانه چهارصد هزار تن کاغذ تولید خواهد شد . توسعه ی کارخانه ی تراکتور سازی در دستور کار بوده و هست . در سال 83 این کارخانه که شروع به کار کرده سالانه هزار و شش دستگاه تراکنور مونتاژ داشته ، امروز با تلاش دو ساله ، بزودی به هفت هزار دستگاه خواهد رسید . با مدیر عامل و صنعت گران توافق شد که 30% از قطعات در استان ساخته شود . در این خصوص 6 میلیارد تومان قراداد منعقد گردید . این امر نوید خوبی برای توسعه ی استان است . با این وصف ده استان کشور به لحاظ تراکتور از کردستان تغذیه خواهند شد ، و آن را ما تأمین خواهیم کرد . گسترش شهرک های صنعتی در دستور کار قرار گرفت ، موضوع مرز با شماق و رسمی شدن آن منشاء برکات فراوان برای استان خواهد بود . این کار حرکت بسیار اساسی و ریشه ای بود که انجام گرفت . بهر تقدیر اقدامات خوبی در عرصه ی اقتصادی در حال شکل گیری است . با به ثمر نشستن این پروژه ها علاوه بر اشتغال و توسعه ی استان ، هزاران متخصص که هر کدام سرمایه ای برای استان و کشور خواهند بود به جامعه عرضه خواهد شد . . توسعه ی حمل و نقل در استان به شکل وسیع در حال مطالعه و انجام است ، این امر  اشتغال را به دنبال دارد و در توسعه ی استان به لحاظ گردشگری و اموری از این دست مؤثر است ، توسعه ی گردشگری هم موجب رونق اقتصادی و افزایش اشتغال می گردد و یک نگاه منفی که نسبت به استان کرستان است را کم رنگ می کند  و بکلی می زداید . در این زمینه هم کار خوبی انجام شده و هم استعداد لازم وجود دارد . موضوع مسکن را توجه کنید ما در مصوبات دولت احداث 27 هزار مسکن را داریم و از سوی دیگر 45 هزار نفر را در مسکن مهر ثبت نام کرده ایم . در صورت احداث از ساخت مصالح گرفته تا کار در آن و حمل و نقل مصالح همه و همه موجب رونق اقتصادی و افزایش اشتغال خواهد شد

ü  تبیان :  شما به صنعت توریست و گردشگری اشاره کردید . این موضوع نیازمند یک سلسله زیر ساخت هاست . استان کردستان به لحاظ جفرافیایی به چند استان متصل است   . علاوه بر این استان کردستان با چند همسایه ی خارجی می تواند روابط اقتصادی داشته باشد مهمترین موانع گسترش توسعه و مبادلات اقتصادی فقدان خط ریلی ، خطوط هوایی مناسب و جاده های زمینی می باشد . در این زمینه  دولت محترم چه تدبیری اندیشده است ؟

ü  پاسخ : در بخش حمل و نقل که به آن اشاره کردید ، یکی حمل و نقل جاده ای است که الان توسعه ی راههای مو اصلاتی بجد در دست اقدام است . الان در گردنه ی ماموخ بیش از صد دستگاه بولدوزر  و ماشین سنگین مشغول بکار است . بسیاری از جاده ها چهار بانده شدن آن عملیاتی شده است ، حتی کنار گذر شهرهای استان مانند کامیاران ، سنندج ، سقز و دیواندره به مناقصه گذاشته شده یا در حال انعقاد قرارداد با پیمانکاران هستیم تا این مسیرها باز شود . برای دو بانده شدن جاده ی سنندج _ همدان ما هم داریم  تلاش می کنیم . امسال 14 کیلومتر از آن احتمالاً بهره برداری خواهد شد . بحث راه آهن جدی است ، حتی ما به دنبال موضوع دیگری هم هستیم ، دولت محترم از ما یک پروژه ی سنگین را خواسته است . ما اتصال خط آهن جنوب به شمال را از طریق سنندج و غرب اعلام کردیم . تحققش کی خواهد بود به عوامل زیادی بستگی دارد ولی ما استارت آن را زدیم . خط آهن تهران ، همدان و سنندج هم از طرف نمایندگان  همدان ، استاندار آن استان و نمایندگان استان و ما به شدت پیگیری می شود . این کاری است که ابتدا باید تا همدان بیاید و سپس به سنندج بنابراین همه ما در این خصوص در حال تلاش هستیم . اما خط هوایی تطویل باند فعلی را در دستور کار داشتیم که بحمد الله انجام شد . فرودگاه بجد پیگیری شده و عملیاتی گردیده است  الان در تلاش هستیم . با شرکت های هواپمایی  گفتگو کنیم و حتی مذاکرات صورت گرفته برای افزایش پرواز به استان قرارداد با شرکت ماهان در حال نهایی شدن است . بهر حال تلاش در حال انجام است که پرواز به کشورهای همسایه از این استان صورت پذیرد ، البته انجام این کارها آسان نیست امیداواریم خداوند کمک کند تا این کار به نحو احسن تحقق ftp://i26.tinypic.com/1z1bpg7.jpgیابد .

ü  تبیان : برخی از منتقدان جناب عالی و دولت نهم معتقدند که در گذشته مدیران استانی و بومی بیشتر بوده و با ورود شما به استان از  مدیران بومی کمتر استفاده شده و شما در این زمینه چه می فرمایید ؟

ü پاسخ: آمار و ارقام ما این گونه جواب نمی دهد . یعنی اگر شما  دولت گذشته را در بکارگیری نیروها با حال مقایسه کنید وضعیت یکسان است . آنچه که به حوزه ی من مربوط است سعی شده از نیروهای بومی استفاده شود . بومی بودن و بومی نبودن را باید تعریف کرد بدین معنی که از هر شهر یا بخش نیرو انتخاب شود ممکن است کسی چیزی بگوید . به هر تقدیر در حوزه من که تصمیم گیر بودم به امار توجه کنید . ما اکنون 26 بخشدار داریم یکی از بخشداران در بیجار غیری بومی است که ایشان کارمند 27 ساله ی استانداری کردستان است . حالا این کارمند 27 ساله بومی حساب می شود یا نه ؟

  ما نه فرماندار داریم دو تا غیر بومی است یکی در قروه و یکی در سنندج ، فرماندار سنندج کارمند سی ساله ی استانداری کردستان است . آیا کارمند سی ساله بومی محسوب می شود یا نه ؟

نه معاون فرماندار بومی هستند . 18- 17 مدیر کل در استانداری داریم که در میان این ها یک نفر غیری بومی است . بقیه همه از استان هستند از خارج استان هم نیاوردیم . محاسبه کردیم از فرمانداران ، معاونان ، مدیران کل  و بخشداران 60 نفر مسوول داریم 5 نفر غیر بومی و 55 نفر بومی هستند . این 5 نفر هم سابقه حضور در استان دادند با  استان آشنا هستند . در حوزه ی خارج از من حرف داشته و دارم . من اعتقادم این است که از نیرو باید براساس دیانت ، شایسته سالاری ، تعهد و بر اساس وفاداری استفاده شود و چنین نیروهایی در میان افراد بومی کم نیستند  . مردم بزرگوار استان کردستان افراد متعهد و مسلمان هستند من این مردم را از دیر باز می شناسم آنچه که می گویم لق لقه ی زبان نیست ، من با عشق و علاقه ای که به مردم داشتم پیشنهاد این مسوولیت را پذیرفتم . من قبلاً مدت 8 سال مقاومت ، پایداری وفاداری ، و ایستادگی مردم مریوان را از نزدیک دیدم . نمی دانم 60 نفر مسوول پنج نفر با این کیفیت که بیان شد انتخاب شدند جای طرح چنین انتقادی هست ؟

ü  تبیان : شما وضعیت مطبوعات را چگونه می بینید آیا از عملکرد آنها راضی هستید ؟ چه بسا ممکن است آنها هم منتقد باشند ؟ از تعداد آنها در استان راضی هستید . نیک می دانید که یکی از نقش مطبوعات انتقاد و انتقال نارسایی به مسوولان است ؟

üپاسخ ما هیچ وقت از انتقاد دلخور نیستیم . انتقاد حق همه هست انتقاد با تخریب دو مقوله بسیار جدا از هم هستند . انتقاد سازندگی را به دنبال دارد انتقاد راه کار  به همراه دارد . انتقاد روشنگری می کند ، انتقاد به مسوولان و مدیران در جهت بهبود وضع کمک می کند . در مجموع من حرفم این است که مطبوعات نتوانستند رسالت خودشان را در  راستای اهداف نظام انجام دهند . تاکید من این است در راستای اهداف نظام نتوانستند رسالتشان راه انجام دهند . وقتی که انتقاد هم صورت می گیردباید همراه با راهکار باشد یعنی اینکه ما در د را می دانیم دارو می خواهیم ، ما الان 8100 کیلومتر راه روستایی داریم . دو هزار کیلومتر غیر قابل اعتنا است . راه متروکه است یا کم رفت و آمد است . ولی 6100 کیلو متر راه داریم . ما آرزو داریم همه آن راهها مطلوب و مناسب باشد . پانصد کیلو متر آن تا تیر ماه اسفالت خواهدشد . امسال بیشترین اعتبارات را در طول تاریخ انقلاب و قبل از انقلاب برای راه روستایی داشتیم . بازهم منابع محدود است تنها ساختن و احداث راه نیست نگه داری راهها ی ساخته هم نیاز به منابع مالی دارد . حالا شما در روزنامه بنویس که راه وستایی اسفالت ندارد ، خراب است این انتقاد است چه راهه حلی را پیشنهاد می کنید ؟ شما با این نوع و نحوه انتقاد می خواهید بگوئید که کاری نشده و دولت موفق نبوده است .مثلاً در خصوص گاز دو نگاه وجود دارد برخی می گویند چرا باید به همه جا گاز رسانی کرد در حالی در چنین سرمایی با افت فشار مواجه شویم . برخی هم بر این باورند که باید به همه جا گاز رسانی کرد چه ایراد دارد 350 روز همه راحت باشند چند روزی که سرد و سرما وجود دارد صرفه جویی و تحمل را  پیشه کرد . این مطبوعات اند که باید قدرت تحمل مردم را بالا برده و افزایش دهند . مطبوعات در این خصوص می توانند دو نوع برخود کند یکی اینکه افت فشار کم است چرا به همه جا گازرسانی کردیدو نوع دیگر این است آستانه تحمل را بالا ببریم .

ü  تبیان : منتقدان می گویند وقتیکه منابع گازی و ظرفیت آن کافی نیست چه ضرورتی دارد به همهجا گاز رسانی کنید مثلاً برای سنندج گاز  به مقدار کافی نیست چرا باید به موچش گاز رسانی کرد .

ü  پاسخ هر کسی که منتقد است بگذارد 350 روز موچش هم استفاده بکند اگر چنین منتقدی در موچش زندگی می کند آیا همین حرف را می زند ؟ آقا ما امسال گاز را رسانیدم به چمال و بوالحسن مطبوعات لازم است اینها را بگویند .

ü  .تبیان : مطبوعات پل ارتباطی بین مردم و مسوولان هستند در واقع چشم و گوش مردم برای مسوولان و مسوولان برای مردم اند . شما این موضوع را باور ندارید .؟

ü پاسخ ما مطبوعات را پل ارتباطی تلقی می کنیم ما که بعضی از آن را ورق می زنیم همه اش انتقاد است نه یک راهکار نه یک عملکرد یعنی واقعاً دولت هیچ عملکرد مثبتی نداشته است ؟ بعضی از مطبوعات از ب بسم الله تا نون پایان انتقاد است یک راهکار هم در آن نمی بیند .  ؟

ü     تبیان : آقای نجار از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم :

ü     تهیه و تنظیم از : سید محمد حسین دریاباری 

قسمت دوم چاپ شده درنشریه تبیان شماره 66/67مورخ1386


گفت گوی اختصاصی تبیان با اسماعیل نجار استاندار کردستان پیرامون م

گفت و گوی اختصاصی تبیان با اسماعیل نجار استاندار کردستان پیرامون مسایل فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی استان کردستان

ü  تبیان : شما به عنوان عالی ترین مقام اجرایی دولت در استان کردستان وضعیت عمومی استان را به لحاظ فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی چگونه توصیف و ارزیابی می نمائید ؟

ü  پاسخ : شماسؤال  بسیار جامع ، کامل و فراگیری را  مطرح کردید که اگر بخواهم به تمام زوایای آن بپردازم نیاز به ساعت ها وقت است . در کل باید نگاه بکنیم که قبل از انقلاب کجا بودیم و هم اکنون کجا هستیم . مشکلات و مسایلی که بعد از پیروزی انقلاب گریبانگیر کردستان شد را هم باید مورد توجه قرار داده و لحاظ کنیم . در مجموع اگر این ها را از گذشته ، یعنی قبل از انقلاب و وضع موجود را با هم مقایسه کنیم ، اصلاً قابل مقایسه نیست چنین قیاسی قیاس مع الفارق است . رژیم گذشته در تمام ابعاد رژیم . به  انحاء مختلف نمی خواست منطقه رشد کند و توسعه ی لازم را پیدا کند . ولی نظام مقدس جمهوری اسلامی ، پس از استقلال اراده اش بر این تعلق داشت که این منطقه رشد و توسعه ی مناسب ودر شان را پیدا کند . متاسفانه عوامل بیگانه مانع توسعه و رشد این استان در بدو پیروزی انقلاب شدند و هم چنان در گوشه و کنار شیطنت می کنند . این ها اهدافی را در ذهن و فکر دارند ،که توسعه و رشد استان را مانع رسیدن به اهداف خویش می بینند  . الحمد الله والمنه ما الان در تمام ابعاد رشد چشمگیری داریم . در بسیاری از شاخص ها استان کردستان با میانگین کشوری برابر بوده یا فراتر رفته است . امروز استان کردستان از هر لحاظ وضعیت مطلوب را داراست . آهنگ توسعه ی همه جانبه از رشد چشمگیر برخوردار است که قطعاً تصدیق می کنید و مردم بزگوار استان هم این را می ببیند . در بخش عمران سابقه نداشته است که این چنین آهنگ بالا باشد. البته این رشد در تمام ابعاد قابل ملاحظه است  .

ü  تبیان : کارشناسان اجتماعی بر این باورند که مشکلات اجتماعی در کردستان بالا بوده و عوامل متعددی در افزایش آن نقش دارند از جمله فقر و بیکاری و افزایش مواد مخدر ، ظاهراً در گذشته این پدیده در استان نسبت به سایر نقاط کشور کمتر بوده و بویژه طلاق که متاسفانه آمار آن نگران کننده است ، جنابعالی طرح یا برنامه جهت کاهش این بلای خانمان سوز داشته و دارید ؟ http://i29.tinypic.com/osbqzk.jpg

ü  پاسخ  این نکته ای که شما بیان می کنید در مجموع یک قضاوت غیر منصفانه است . به هر حال مسایل اجتماعی عوامل گوناگون دارد ، باید همه ی آنها را ملاحظه  کرد و بعداً نتیجه گرفت . بگذارید ابتدا به بحث مواد مخدر بپردازم که ما نیز در این زمینه نگرانی فراوان داریم ، نسبت به گذشته استان را آلوده می دانیم . درگذشته استان کردستان استانی بسیار پاک بود . حتی از شهرستان های استان تعداد افراد معتاد به مواد مخدر به عدد انگشتان دست هم نمی رسید . در سطح کشور برای مهار این پدیده ی خانمان سوز بیش از 3500 شهید دادیم که این رقم رقم کمی نیست و بسیار قابل توجه است . بسیاری از نیروهای کارآمد و فرماندهان عزیز در مبارزه با این پدیده شوم به شهادت رسیدند تا آنجایی که من اطلاع  دارم قریب ده نفر از نیروهای استان کردستان  در مبارزه با مواد مخدر به شهادت رسیده اند  . با اینکه این مبارزات بطور گسترده وجود دارد باز هم این پدیده ی شوم را در حال توسعه و گسترش می بینیم ، این نگرانی را همان طور که عرض کردم ما داریم . حال باید ببینیم عوامل آن چیست ؟ آیا مربوط به استان است ، بدین معنی که عواملش در استان است ، یا این عوامل به کل کشور برمی گردد . یا بیگانگان در پخش و گسترش این پدیده ی نقش دارند  . چون این ها  در عرصه ی اقتصاد ی و نظامی نتوانستند خدشه ای به نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد کنند ، به پخش و توزیع مواد مخدر ، برای ضربه زدن به نیروی انسانی ما روی آوردند . بنابراین عوامل بیگانه در این مسأله بسیار مؤثرند . وقتی که هشتاد میلیون دلار در مجلس امریکا برای مبارزه با جمهوری اسلامی تصویب می شود ، این نکات هم در آن نهفته است . یکی از راههای مبارزه ی آنها با جمهوری اسلامی گسترش مواد مخدر و از بین بردن نیروی انسانی کشور ماست . راه دیگر مبارزه با کشورمان _ با آن مقدار کلان بودجه مصوب _ از طریق فرهنگی است .

ü  تبیان : از بیانات شما می توان برداشت کرد که کشورهای غربی نه تنها در زمینه ی مهار مواد مخدر به جمهوری اسلامی کمکی نمی رسانند ، بلکه بیشتر ین نفع را هم می برند ، زیرا کشور ما نقطه ی اتصال قاچاقچیان به اروپا است . در مبارزه ی ما برای کنترل مواد مخدر بخشی از نفع آن به کشور ما برمی گردد الباقی منافع به اروپا و غرب باز می گردد . آیا نمی توان راهی را پیش بینی کرد که کشورهای غربی کمک بیشتری در کنترل مواد مخدر به ما کنند یا ما کاری به قاچاقچیان نداشته باشیم تا کشورما و جوانان ما از گزند آنها درامان  بمانند ؟

پاسخ مباحث در خصوص این موضوع بسیار فراوان و گسترده است . مقامات ارشد جمهوری اسلامی بانگاه عمیق به مسایل هم به لحاظ دینی و هم به لحاظ انسانی در این خصوص اتخاذ تصمیم می نمایند . برای ما همه ی انسان ها کرامت دارند و باید در کمال سلامت زندگی کنند . وقتی که امریکا به افغانستان حمله کرد و دولت حامد کرزای مستقر شد یکی از بحث ها این بود که کشت جایگزین به جای خشخاش در نظر گرفته شود ، نه تنها کشت جایگزین برای خشخاش نیامد ، بلکه کشت خشخاش چندین برابر افزایش یافته است .. ؟ ما همسایه ی افغانستان هستیم و یکی از مسیرهایی هستیم که قاچاقچیان مواد را از آن  عبور می دهند و می برند . با اینکه این همه مبارزات هم انجام می شود . اما موضوع فعالیت سوداگران مرگ در کشور ما ، یک فعالیت ضد حاکمیت است . این امر برنامه ریزی شده است . جمهوری اسلامی برای حفاظت و صیانت از جوانان و همه ی مردمش مبارزه می کند ، مبارزه هم باید با مصرف کننده باشد و هم با تولید کننده و هم کسانی که آن را حمل و نقل و وارد می کنند . یک بحثی در مورد معتادان است که آیا معتادان بیمارند یا مجرم ،  نگاه متفاوت است من اعتقادم این است که معتاد مجرم است . در هر صورت دولت جمهوری اسلامی در درمان و سالم سازی این ها اهتمام جدی دارد .

ü  تبیان : اگر چه در سؤال پیش به موضوع طلاق اشاره شد اخیراً خبرگزاری ایونا گزارش داده 60 درصد متقاضی طلاق زنان هستند علت و ریشه این چه می توان باشد ؟

ü  پاسخ  : طلاق موضوعی است علل و عوامل گوناگون دارد باید آسیب شناسی کرد . تا دریافت علت افزایش یا کاهش آن در مقاطع چیست ؟ در این امر مسایل زیادی نقش دارند . یکی از چیزهایی که در نهاد مقدس خانواده بسیار حائز اهمیت است این است که در بدو ازدواج دقت لازم در زمینه ی کفوء بودن انجام شود ،متأسفانه تمام بلاهایی که گریبانگیر جامعه ، بالاخص جوامع اسلامی ، می شود این است که می بینی از مردم از احکام نورانی اسلام کمتر بهره می گیرند ، وقتی که اسلام می فرماید  زن و مرد باید کفو یکدیگر باشند در همه ابعاد چه فرهنگی ، اجتماعی و چه اقتصادی ، این نگاه کم رنگ شده باید به این موضوع توجه کرد و نگاه به موضوع را تغییر داد . نارسایی اقتصادی مؤثر است که دولت جمهوری اسلامی نهایت تلاش را در این بخش دارد انجام می دهد . مسایل اقتصادی هم می تواند بخشی از عامل طلاق و جدایی باشد . الان الحمد الله بسترکار در این زمینه فراهم است . اگر کارهایی که در حال انجام است به ثمر بنشیند من معتقدم مسأله ی اشتغال حل می شود این امر می تواند در کاهش طلاق مؤثر باشد .همچنین تأمین مسکن یکی از عوامل مؤثر می تواند باشد که در دولت نهم اقدامات مؤثری انجام شود گامهای اساس برداشته شده است .

ü  تبیان : شما علل افزایش طلاق را ( چه از سوی مرد یا زن درخواست شود ) کفو نبودن یا نابسامانی اقتصادی و پاره ای از مسایل اجتماعی مانند اعتیاد ارزیابی می کنید ؟

ü  پاسخ  : هم کفو نبودن بخشی از مسایل مربوط به شکل گیری طلاق است . هزینه های غیر ضروری در زندگی مساله را تشدید می کند ، عدم گذشت در زندگی بسیار موجب دردسر است ، قانع نبودن در زندگی هم چنین ، مولا امیر المؤمنین می فرماید : بزرگترین ثروت قناعت است . متاسفانه ما در زندگی کمتر به آن توجه می کنیمدر روند زندگی باید اهم فی الاهم مورد عنایت قرار گیرد .  من اعتقادم این است که مثلاً تلویزیون بزرگ به عنوان یک ابزار هرگز بد نیست اگر کسی از راه حلال پول زیادی بدست آورده و تمکن مالی هم داشته باشد و بهترین نوع آن را بخرد ایرادی ندارد ، اما زندگی این نیست . اصل زندگی و  محور زندگی ، آرامشی است که دو تا همسر می توانند در کنار هم بدست آورند . قرآن نتیجه زندگی دو همسر را لتسکنو ا الیها می خواند . این مهم است که قرآن این لفظ « لتسکنو ا لیها  » را بکار می برد . آن مهم است نه تلویزیون و سایر ابزار و امکانات زندگی ، چرا که می توان با ساده ترین ابزار و امکانات زندگی ، بهترین زندگی را فراهم کرد یا بالعکس . این نگاه را مسؤلان فرهنگی ما باید برای جوانان ما بویژه جوانانی که تصمیم به ازدواج دارند  ترسیم نمایند .

ü  تبیان : به نکته ای بسیار مهم اشاره کردید ، چیزی که هم اکنون در جامعه در جریان است و به اشکال گوناگون ، خواسته یا ناخواسته روی آن تبلیغ می شود و همه ی افراد هم به سمت و سوی آن ترغیب می شوند و شاید بسیاری از فیلمها روی آن ، تاثیر بگذارند . آن مساله مساله ی « چشم و هم چشمی » است . شاید بتوان دهها عوامل اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی را در توسعه و گسترش این فرهنگ دخیل دانست راه مبارزه با آن چیست که خانواده های مختلف را با آن درگیر نکند ؟

ü  پاسخ : متاسفانه چشم  هم چشمی آفت زندگی است . همان طوری که قبلاً گفتم ما باید بگردیم و ببینیم که آرامش زندگی کجاست ؟ زیبائی زندگی کجاست ؟ نشاط زندگی از چه چیزی پدید می آید ؟ وقتی زن و شوهر در کنار هم هستند و احساس آرامش می کنند که اخلاق و آموزهای دینی را رعایت کنند این امر موجب تحکیم بنیاد خانواده می شود . آیا آرامش و لبخند فرزند را می توان با چیزی معاوضه کرد ؟ آیا می توان قد و قامت رعنای یک جوان در خانواده را با دنیا ، پول و ثروت معاوضه کرد ؟ به هر حال زندگی ،  پول  ، مادیات و اقتصاد نیست . بهر تقدیر عزیزان فرهنگی باید جامعه ی سالم را تبیین و ترسیم کنند . زندگی شیرین و سالم را تشریح  کنند که متاسفانه در این بخش کم کار صورت می گیرد . البته می شود گفت که بسیاری از ماها هم شاید مقصر باشیم ، افرادی که الگو هستند ، مرجع هستند ،  هم می توانند بگویند و الگو برای دیگران باشند . متاسفانه الگو ها هم کم و بیش در جامعه عوض شده اند  ، این هم بر حجم مشکلات افزوده است .

ü  تبیان : جامعه ی ما از اقشار فرهنگی و متنوع و تاثیر گذار مانند دانشگاهیان ، معلمان ، هنرمندان بویژه روحانیان برخوردار است از سوی دیگر کشور ما در دنیا از بیشترین نیروی جوان برخوردار است . همان طوری که جوانان نیروی محرکه ی چرخهای کشور در عرصه های مختلف اند در صورتی که اگر درست از آن نیروها و استعدادها بهره گیری نشود ، امکان هدر رفتن و تلف شدن آن هم هست ، شما از روحانیت استان کردستان به عنوان قشر فرهنگی ، مردم گرا و  آمیخته با مردم و قشری تاثیر گذار در عرصه دین و اجتماع ، اولاً فعالیت ها ی گذشته آنها را چگونه ارزیابی می کنید و ثانیاً  چه انتظاراتی در آینده از آنها داری ؟

 پاسخ : روحانیت رسالت بسیار سنگینی را در جامعه بر عهده دارند . در حدیث آمده « العلماء و رثه الانبیاء »  العلماء وارثان انبیاء الهی هستند . از سوی دیگر آمده «‌اذافسد العالم فسد العالم » ببینید نقطه مقابل را ، این دلیل اهمیت علماء و دانشمندان است . مهمترین رسالتی که روحانیت بزرگوار در جامعه دارند باید مسایل را تبیین کنند ، مسیر زندگی جوانان را برای آنان ترسیم کنند .  قرآن چراغ هدایت زندگی است نباید به خواندن و ثواب خواندن اکتفا کرد . با آیه ی قرآن می شود راه زندگی جوانان را روشن کرد . اول مقوله ی تبیین بود . دوم اینکه خودشان الگو باشند . مثلاً اگر خواستند برای فرزندان خود در خصوص ازدواج اقدام کنند با ساده ترین وضع اقدام کنند . اگر آنان همین ازدواج را با زرق و برق انجام دهند طبیعی است دیگران به حرفشان توجه نمی کنند و اثر بخشی آن کم خواهد شد . اینکه می گوئیم رسالت آنها سنگین است اینجا ست . باید روحانیت در تمامی ابعاد زندگی روشنگر  مردم ، بالاخص جوانان ، باشند .

ü  تبیان : ما تقریباً پیشینه ی شما را داریم و در منطقه حضور فعال داشته اید و با فعالیت روحانیت استان کردستان از نزدیک آشنا هستید . فعالیت گذشته و حال روحانیت استان را که با هدایت نماینده ی ولی فقیه در منطقه کردستان و مرکز برگ اسلامی تحقق یافت چگونه ارزیابی می کنید و چه انتظاری برای آینده دارید ؟

ü  پاسخ : روحانیت بالاخص روحانیت استان کردستان بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به درستی وظایف خویش را انجام داده اند . بیش از هشتاد شهید روحانی بزرگواردر غرب کشور از اهل سنت که 14 تن از آنان از سنندج هستند ( که بزودی یادواره ای هم قرار است برای آنان برگزار گردد ) کم نیست من چندی قبل بخاطر همین یادواره به منزل برخی از شهدا رفتم ، مانند شهید بیانی و از نحوه ی شهادت او دقیقتر مطلع شدم واقعاً متأثر گردیدم . شهادت ایشان شباهتی به شهادت یاران ابا عبدالله الحسین داشت .  وی را در مقابل چشمان  فرزندانش در منزل ، _ که به عنوان مهمان آمدند _ به شهادت رساندند . یا شهید ملا حیدر فهیم که اصرار داشتند تا به امام چیزی بگوید تا از مرگ قطعی نجات یابد ولی وی با رشادت مقاومت می کند و زیر بار ننگ نمی رود تنها اجازه می گیرد دو رکعت نماز بخواند و سپس به شهادت می رسد . ملا محمد ذبیحی و خلاصه زندگی این شهدا سراسر برکت و خیر برای مومنین و مؤمنات در این استان بوده . روحانیانی که در قید حیاتند باید راه آن بزرگواران را در ترویج دین و روشنگری جامعه ادامه دهند  . در کل من نظرم این است که روحانیت کردستان مبلغان بی منت نظامند . رسالت بزرگشان را انجام دادند و نقش خویش را در هدایت جامعه ایفا کردند . مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور که با هدایت و رهبری نماینده ی معزز ولی فقیه در منطقه ی کردستان ایفای نقش می کند در این مدت منشاء خیر و برکات بوده و هستند . مرکز بزرگ  توانست آن نقش کلیدی خود را در انسجام و هماهنگی روحانیت و حل مشکلات آنها به انحاء مختلف به طور مؤثر ایفا کند .

ü     تهیه و تنظیم از : سید محمد حسین دریاباری 

قسمت اول چاپ شده درنشریه تبیان شماره 66/67مورخ1386

خداشناسی از راه استدلال

بسم الله الرحمن الرحیم

درس سیزدهم

خداشناسی از راه استدلال

در درس های یازدهم و دوازدهم گفته شد که دو راه برای خداشناسی وجود دارد . راه نخست برای خداشناسی "راه فطرت " است . فطرت نیرویی بیدار گر است که در همه انسان ها به ودیعه گذارده شده است . این راه تنها می تواند به افراد بیداری و روشنایی ببخشد تا در جستجوی خدا باشند و قابل انتقال به دیگران نیست زیرا آنچه که به دیگران انتقال داده می شود پیام فطرت است که با فطرت تفاوت دارد و نیز فطرت مانند غریزه و عادات نیست که از بین برود بلکه همواره با انسان تا پایان زندگی باقی است . راه دیگر برای خداشناسی " راه استدلال " با گفت وگو و مباحثه قابل انتقال به دیگران است زیرا این راه با یک سلسله علوم و یافته های علمی شکل می گیرد . بدین معنی که استدلال با تجزیه و تحلیل یافته های علمی از سوی عقل صورت می پذیرد و با شیوه های گوناگون قابل انتقال به دیگران است . این راه ، راه همگانی برای شناخت خدا است . بنابراین در درس حاضر برای وحدت و یگانگی خداوند از راه استدلال بحث و گفت وگو بمیان می آید . انسان موجودی است که همواره تلاش می کند واقعیت را بیابد انسان از کودکی در جستجوی واقعیت ها است پستان مادر برای او به عنوان یک واقعیت به حساب می آید که ساعتی پس از تولد به تکاپو برای آن می پردازد . واقعیت  هایی که انسان از راه حواس خود یعنی بینایی ، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه درک می نماید مجموع یافته های آن ها جهان نامیده می شود . این جهان که خود واقعیتی بزرگ است خصوصیات و ویژگی زیادی را در بر دارد که آن را محدود و متناهی می نماید زیرا آنچه که با حواس بدست می آید محدود و متناهی است . انسان می کوشد به مبدأ و واقعیتی دست یازد که نامحدود ، نامتناهی و بی نهایت باشد . زیرا همانطور که در درس های پیشین یاد آوری گردید "فطرت " به عنوان نیروی محرک ، انسان را به سمت قدرتی بزرگ که بالاترین قدرت ها است به پیش می راند لذا انسان هم با ابزار حسن و عقل به سوی خواسته های خویش راه می پیماید .

                                  خداوند کمال مطلق و مبدأ هستی

تمام موجودات عالم چه کوچک چه بزرگ همه واقعیاتی هستند که با حواس درک می شوند و انسان با تمام توان در آن به مطالعه و تحقیق پرداخته است . مطالعه و پژو.هش انسان که مبتنی بر عقل ، حس و تجزیه بوده نشان داده است که موجودات جهان اموری را دارا هستند که آن را محدود و مناهی ساخته است . همین امر او را به سراغ واقعیتی رهنمون ساخت که کمال مطلق و آفریننده هستی است . امور یاد شده به شرح زیر است .

1- محدودیت : موجودات محسوس از کوچکترین آن مانند " اتم " و بزرگترین آن همچون "ستاره" محدود به زمان و مکان هستند . یعنی هر یک از آنها یک قطعه زمان و مکان را بخود اختصاص داده و در آنجا هستند . بدین معنی که امور مزبورر در خارج از آن قطعه مکان و فاصله زمانی وجود ندارند بعضی از موجودات زمان و مکان بیشتری را اشغال می کنند و جمعی دیگر کمتر و بالاخره همه از نظر زمانی و مکانی عمر محدودی خواهند داشت .

2- تغییر : موجودات عالم از بزرگ تا کوچک همه متغییر و ناپایدار هستند هیچ موجود محسوس این عالم یکسان و یکنواخت باقی نمی ماند یا در حال رشد است یا در حال فرسودگی این خاصیت یعنی تغییر و تحول شامل عموم موجودات این جهان است حتی انسان که سلو ل های بدن او در حال تغییر است مهمتر از سلول های بدن سلول های مغزی انسان است که اعتقاد اندیشمندان بر این است سلول های مغزی او هر هفت سال یکبار بکلی عوض می شود .

3- وابستگی : موجودات عالم همگی بنوعی وابسته و مشروط به دیگران هستند . بدین معنی که هر یک از موجودات وابسته به یک یا چند موجود دیگرند بطوریکه اگر آن موجود نباشد این هم نخواهد بود . در میان موجودات محسوس موجودی بدون شرط و وابسته وجود ندارد بلکه همه مفید و مشروط هستند . مثال برای اینها فراوان است اما بدلیل روشن بودن قضایا از ذکر مثال خودداری می شود .

4- نیازمندی : موجوداتی که انسان مشاهده می کند بدلیل وابستگی و مشروط بودن نیازمند می باشند . مضافا بر این نیاز آنها هم به شرائط بیشماری است که احتیاج و نیازمندی آنها را بصورت زنجیر در آورده و به هم پیوند داده است . هر یک از شرایط به نوبه خود به یک سلسله شرایط دیگر محتاجند بنابراین موجودات گیتی را فقر و احتیاج فرا گرفته است .

5- نسبیت : محسوسات چه از نظر اصل هستی و چه از نظر کمالات هستی موجوداتی نسبی می باشند . بدین معنی که اگر موجودات جهان به بزرگی توانایی ، زیبایی ، سابقه و حتی هستی توصیف می شوند نسبی و در مقایسه با اشیاء دیگر است بعنوان مثال وقتی که گفته می شود خورشید بزرگ است یعنی نسبت به زمین و ستارگان که در منظومه خورشیدی هستند بزرگ است بنابراین همه خوبیها و زشتیها که در عالم سنجیده می شود در مقایسه با این و آن است . نیروی عقل و اندیشه بر خلاف حواس انسان تنها به ظواهر قناعت نمی کند و شعاع دید خود را تا درون هستی نفوذ می دهد و حکم می کند که هستی نمی تواند به امور محسوس منحصر باشد بلکه می رود تا حقیقت نامحدود و بی نیاز که تکیه گاه همه هستی ها است را بیابد . خدای سبحان خود را در قرآن کریم قیوم ، غنی و صمد یاد می کند تا به انسان ها بفهماند که نگه دارنده ی موجودات محدود او است و نیز در قرآن مجید همه موجودات به " آیات " و نشانه های خداوند تعبیر گشته اند . بزودی خواهد آمد که یکی از راه های خداشناسی تامل و تفکر در " نشانه های " خداوند است . با بیان بالا روشن گردید که خداوند را نمی توان به هیچ یک از اشیاء تشبیه نمود . زیرا همه عالم و هر چه که در آن است از نقص و نیازمندی برخوردارند و تنها خداوند سبحان است که کمال مطلق و پدید آورنده همه هستی ها است .

 

                           

                     شناخت خدا از راه نشانه های او

تا اینجا روشن شد که موجودات عالم خصوصیاتی دارند که انها را محدود و نیازمند می نمایند این خصوصیات مخصوص موجودات است و هرگز برای پروردگار قابل تصور نخواهد بود . بنابراین تمام موجودات اعم از حیوانات نباتات ،جمادات و اجسام همگی از نشانه های آفریدگار بزرگ به حساب می آیند . جمعی از متفکران مطالعه و تحقیق در " آیات " و نشانه های خدا را یکی از راههای خداشناسی می دانند . آنان عقیده دارند کسانی را که از طریق نشانه ها و آیات او پی به عظمت و قدرت خداوند ببرند و از این استدلال بهره جویند نیازی به براهین فلسفی و کلامی ندارند . هنگامی که انسان در زمین ،آسمان و وجود خویش می نگرد نشان های فراوانی می یابد که هر کدام می تواند عقربه دل را به سوی مرکز هستی هدایت کند . زیرا خود انسان موجود بزرگی است که تا کنون ناشناخته باقی مانده است . حضرت علی (ع) درباره عظمت انسان در شعری که به ایشان منسوب است می فرماید :

              اتزعم انک جرم صغیر              وفیک انطوی  عالم  الاکبر

انسان نباید خود را کوچک تصورکند  زیرا در انسان جهان بزرگی برای مطالعه و پژوهش جاسازی شده است

                            مفاهیم و معانی وحدت

بدون شک واژه یگانگی و وحدت مفهومی وسیع و عمیقی دارد که مهمترین آن بشرح زیر است .

نخست وحدت عددی : وحدت "عددی" که آن را "واحد" یعنی "یک" می گویند بعد از صفر است و شمارش بر مبنای این عدد آغاز می گردد .

دوم وحدت کلی : این وحدت از افراد و مصادیق معینی بدست می آید . مانند وحدت انسانی در همه افراد و اصناف بدین معنی که همه ی افراد انسان از هر نژاد و طبقه ای که باشند در یک اصل کلی یعنی انسانیت وحدت دارند . وحدت حیوانی در همه ی جانداران . وحدت نباتی در همه ی نباتات و بالاخره وحدت جسمانی در همه اجسام . همه این امور در یک اصل کلی حیوان ، و جسم بودن وحدت دارند .

سوم وحدت به معنای بی نظیر بودن: در نوع یا جسم یا ارزش بدین معنی است . که کالایی که در پیش روی شما قرار دارد بی نظیر است از نظر جسم یا ارزش ولی ممکن است مرتبه ای پایین تر باشد اما جنس و ارزش آن به کالای بی نظیر نمی رسد .

چهارم وحدت در قانون : قانون واحدی در اشیاء مختلف و یا انسانها حکومت می کند در این صورت آن اشیاءیا انسانها دارای وحدتی هستند که از وحدت قانون ،حاکم گشته است .

پنجم وحدت به مفهوم واحدی است: که نه مثل دارد ونه ضدی و نه محدودیتی که قابل اشاره حسی یا عقلی باشد زیرا در غیر این صورت معین و مشخص خواهد بود .

واحد به این معنی منحصرد ر وجود پاک خداوند است .درک  و دریافت این واحد و گرایش به آن توحید نامیده می شود .هر موجودی که در مقابل او قرار گیرد چه به عنوان شریک و چه به عنوان مثل و ضد و یا به هر عنوان مستقل دیگری لازمه اش محدودیت خداوند است .در صورتی که خداوند موجودی بی  نهایت بشمار می رود . بنا بر این با بیان فوق واضح گردید که اگر گفته می شود خداوند بی همتا و یگانه است منظور و مقصود معنی پنجم این بخش است و هر دلیل دیگری که برای یگانگی خدای سبحان ارائه می گردد نیز می خواهد همان مفهوم را اثبات کند.

                         خداوند یگانه و بی همتا است

اکنون که معنی وحدت روشن گردید و آشکار شد که کدام یک از آن پنج معنی مربوط به خداوند است حال وقت آن است که برای یگانگی و بی همتایی او استدلال عقلی و احیانا نقلی که مؤید عقل است بعمل آید . نویسنده کتاب "الهیات و معارف اسلامی " چهار دلیل برای یگانگی خداوند ارائه کرده است . کتاب مزبور برای اثبات حرفهای خود مثالهای فراوانی آورده که متن آن را طولانی ساخت در این بخش به چکیده چهار دلیل اشاره می شود .

دلیل نخست : هر گاه فرض شود که برای خدا همتا و نظیری وجود دارد لازمه این فرض آن است که خدا و همتای او از دو جزء ترکیب یافته باشند و ترکیب شدن از دو جزء احتیاج و نیاز را به همراه خواهد داشت . این نکته در مبحث " خداوند کمال مطلق و مبداء هستی " اثبات گردید که احتیاج و نیاز در موجودات محدود دیده می شود و با خداوندگار سازگار نیست . اصولا دو گانه بودن لازمه اش این است که هر یک از آن دو در یک جهت یا جهاتی با هم مشترک و در جهت یا جهات دیگر با هم اختلاف داشته باشند و به عبارت دیگر اگر دو گانگی دو موجود درست باشد باید هم از جهاتی شبیه و هم از جهاتی متمایز از هم باشند وگرنه دو گانگی آن دو بی حقیقت خواهد بود و یکی بیشتر نخواهد بود . نتیجه استدلال این خواهد شد که اگر خدا مرکب از دو جزء باشد به اجزاء خود نیازمند خواهد بود . یعنی هستی او بستگی به آن جزء یا اجزاء خواهد داشت در حالیکه خداوند از هر گونه نیاز و احتیاج منزه است .

دلیل دوم : هماهنگی و پیوستگی اجزاء به هر انسانی می نمایاند که خدا یکتا است و همتایی ندارد . انسان به هر جا می نگرد آثار وحدت و نظام واحد در پیشاپیش چشمانش مجسم می شود . بدون تردید اگر مبداء آفرینش یکی نبود و دو قدرت بر جهان حکومت می کرد وضع جهان آفرینش به نوعی دیگر بود .

امام صادق (ع) با اشاره به همین دلیل می فرماید : ( لما راینا الخلق منتظما و الفلک جاریا و اختلاف اللیل و النهار و الشمس والقمر دل صحة الامر والتدبیر وائتلاف الامر علی ان المدبر واحد ) یعنی منظم بودن جهان آفرینش وپشت سرهم بودن روزوشب وحرکت منظم خورشیدوماه مارابه این موضوع میرساندکه مدبرجهان  یکی است و یک قدرت بر آن حکومت می کند .

دلیل سوم : محاسبات دقیق و ظریف فلسفی اثبات می کند که متعدد بودن آفریدگار موجب فساد و اختلال در دستگاه آفرینش است . در قرآن مجید نیز به این برهان اشاره شده است . هر گاه بر جهان و آنچه در آن است دو آفریننده حکومت کند وضع آنها برای انسان دو صورت فرض و تصور می شود .

1- دو آفریدگار شبیه و همانند یکدیگر

2- دو خدای ضد و مخالف یکدیگر

فرض و تصور نخست که دو خدا مانند هم باشند لازمه اش این است که خدا مرکب از دو جزء باشد . یک جزء مشترک که هر دو دارند و یک جزء غیر مشترک و همانطور که در بحثهای گذشته گفته شد ترکیب همواره با احتیاج همراه است و احتیاج هم با خدا بودن سازگار نیست .

اما فرض دوم یعنی اینکه دو خدا ضد و مخالف هم باشند و هیچ شباهتی با هم نداشته باشند ناگفته پیدا است . که افعال و آثار دو موجود مباین مانند ذات آنها مخالف و مابین است زیرا تصور این نکته دشوار است که دو موجود مخالف که کوچکترین نقطه اشتراک ندارند از نظر افعال و آثار یکسان و یکنواخت عمل کنند . قرآن درباره دو خدای متباین می فرماید : (لو کان فیهما الهة الا الله لفسد تا ) یعنی اگر در جهان خدایانی غیر از خدای واحد بود جهان را فساد و تباهی فرا می گرفت .

دلیل چهارم : دانشمندان برای یگانگی خدا برهانی اقامه کردند که اساس و پایه آن را امیر مومنان علی (ع) در نامه ای که به فرزندش امام حسن (ع) نوشت پی ریزی کرده است . این دلیل کاملا ابتکاری است و از سوی امام ارائه شده است .

امام می فرماید : ( و اعلم یا بنی انه لو کان لربک شریک لا تتک رسله و لرایت آثار ملکه و سلطانه و لعرفت افعاله وصفاته ولکنه اله واحد کما وصف نفسه لایضاده فی ملکه احدو انه خالق کل شی ) بدان ای فرزند اگر برای پروردگار تو شریکی می بود پیامبرانی از طرف او می آمدند و آثار قدرت و سلطنت او را می دیدی و افعال و صفات او را می شناختی ولی او یگانه است همانطور خود را توصیف کرده است .

جهان از آن اوست و معارضی ندارد و آفریننده همه چیز است . نحوه استدلال به شرح زیر است .

اول اینکه اگر برای خدا شریکی بود آثار قدرت او در جهان باید نمایان می گردید و افعال و صفات او برای انسان آشکار می گشت و انسان دو نقشه و تدبیر در جهان می یافت .

دوم اینکه اگر خدای دیگری در جهان بود باید برای هدایت بندگان خود پیامبرانی اعزام می نمود در صورتی که هیچ پیامبری از سوی چنین خدایی اعزام نشده است . پس بنابراین خدا یگانه است و از خدای دوم خبر و اثری نیست .

                               نقدی بر دلیل چهارم

تا کنون خوانندگان با چهار دلیل آشنا شدند که برای اثبات یگانگی و بی همتایی او ارائه گردید . دلیل دوم که عبارت بود از " هماهنگی و پیوستگی اجزاء عالم " علاوه بر کتابی که از آن نام برده شد در کتاب " طرحی نو در تدریس عقاید اسلامی " و " معارف اسلامی " و بالاخره در چند کتاب دیگر نیز آمده است . در واقع می توان گفت : دلیل دوم دلیل رایجی است که همه آن را بیان می کنند . احادیث و روایات اسلامی نیز آن را مورد تأیید قرار داده اند . دلیل نخست هم با بیان مختلف در کتابهای گوناگون عنوان شده است . اما این دلیل هم صرفا عقلی است .

اما دلیل سوم اصلی عقلی محسوب می شود که در فلسفه از آن به برهان "تمانع" یاد می کنند . زیرا بر اساس این قانون عقلی ، باید علت عالم ، هم واحد و یکتا باشد چرا که فلاسفه معتقدند که هر معلولی دو علت تامه نمی خواهد . فیلسوفان آیه مذکور در دلیل سوم را با برهان یاد شده تطبیق نموده اند . قانون عقلی فلاسفه را نیز شرع پذیرفته و می گوید وجود دو خدا در جهان مایه فساد و تباهی است . و اما دلیل چهارم : این دلیل تنها در کتاب " الهیات و معارف اسلامی " آمده است دیگر کتابها در باره آن چیزی ننوشته اند . مؤلف کتاب مذکور می گوید : دلیل چهارم کاملا ابتکاری است . تردیدی وجود ندارد که بیان و تفسیر امام علی (ع) درباره آیه 22 سوره انبیاء کاملا نوو ابتکاری است . بیان نورانی امیر المومنین (ع) ارسال انبیاء برای هدایت مردم ، وضع مقررات و تکالیف برای بشر و نمایاندن قدرت و سلطنت را از آن خداوند بر می شمارد هنگامی که امور یاد شده از یک خدا بوده باشد پس معلوم می گردد خدا یکی است و شریکی ندارد . در واقع امام (ع) تبعات و پی آمد دو خدا بودن را بیان می کند . گروهی از محققان عقیده دارند که آنچه که آن را کتاب مزبور دلیل چهارم و ابتکاری تلقی کرده در واقع تفسیر بسیار روشن و بلیغ امام علی (ع) از آیه ای است که در دلیل سوم آمده است زیرا امام (ع) قرآن ناطق است در واقع با آن عبارات شیوا آیه 22 سوره انبیاء را تفسیر و تشریح کرده است . و مثالی برای روشن شدن مطلب ارائه کرده که تا کنون کسی بدان مبادرت نورزید . با این توضیح پیدا است که برداشت مولف کتاب مذکور از تامل برخوردار نبوده و با واقعیت فاصله زیادی دارد .

   منابع

1- سوره انبیاء آیه 22

2- نهج البلاغه نامه 31

3- توحید صدوق چاپ جدید ص 244

4- ترجمه و تفسیر نهج البلاغه جلد دوم ناشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی تالیف محمد تقی جعفری

سید محمد حسین دریاباری

  این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است


شرح عکس

شرح عکس

تصویرموردملاحظه گفت وگوی اسماعیل نجاراستاندارکردستان بااینجانب سیدمحمدحسین دریاباری رامی نمایاندکه برای نشریه تبیان شماره 67و66 انجام شده است .گفت وگوی مورداشاره مورخ5/11/86دردفترکارایشان انجام پذیرفت. متن کامل مصاحبه درنشریه مذکورچاپ شده است.

شمامی توانید متن گفت وگورادرپیام وشتان وپیک وشتان مطالعه فرماییدhttp://i26.tinypic.com/2d2hz0i.jpg