سفارش تبلیغ
صبا ویژن

'مطبوعات مردم و انتخابات'

                   "مطبوعات مردم و انتخابات"

تردیدی نیست که در جوامع امروزی مطبوعات و رسانه های مکتوب می توانند تاثیر فراوانی بر افکار عمومی بگذارند. به همین دلیل دولت ها نهاد های  مدنی و مردم برای رسیدن به اهداف خود از مطبوعات بهره می جویند . شاید تاثیر گذاری و ماندگاری مطبوعات موجب شده که مخالفان جدی و فراوانی هم داشته باشد. اما رسالت مطبوعات در کشورهای مستقل دفاع از منافع ملی و آرمان های مردمی است . به موازات پیشرفت ارتباطات ومدرن شدن آن مطبوعات هم روز به روز کار آمدتر می شوند . در کشور ما مطبوعات سابقه ی دیرینه دارند ولی در دهه ی اخیر از نظر کمی و کیفی تحول چشمگیری پیدا کرده است . این شتاب خواست مردم ، دولت و تلاش پیگیر ارباب ابن فن بوده است . در هر حال همان گونه که مطبوعات درحل مسایل کشور نقش فراوان ایفا کرد اکنون که کشورمان با مسایل بی شمار خارجی  و داخلی مواجه است رسالت مطبوعات مهمتر و آشکارتر است . در انتخابات ریاست جمهوری غیر از مطبوعات متنوع که هر کدام نماینده گروهی از اقشار جامعه اند می توانند تنور انتخابات را گرم پر حرارت و هیجانی سازند ؟ نقد برنامه ها ، ارایه برنامه های مناسب ، بررسی عملکرد مدیران و ده ها موضوع مربوط به نحوه اداره کشور، می تواند مردم را به پای صندوق های رای بکشاند . به هر تقدیر پرسش اساسی این است که آیا مطبوعات می توانند این بار همچون دوره های قبل رسالت خویش را ایفا کنند و گام دیگری در اعتلای ایران اسلامی بر دارند ؟

چند پرسش دیگر وجود دارد که باید در طول این گفتار توضیح داده شود،و آن اینکه مواضع جناح راست در انتخابات آینده چگونه است؟ به عبارت دیگر نامزد یا نامزدهای آن گروه کیانند؟ در مقابل جناح اصلاح طلب چند نامزد خواهند داشت؟ آیا آنان بر سر نامزد واحد اجماع بدست خواهند آورد . و دیگر اینکه مقامات مسول در آینده که اکنون نامزد پست ریاست جمهوری اند چه برنا مه ای به مردم ارایه خواهند داد. آگاهان و ناظران سیاسی دیدگاه دو جناح سیاسی در کشور را هم به لحاظ فکری و هم به لحاظ عملی بسیار متفاوت می دانند . همین امر موجب گردید که پس از انتخابات هم نه تنها دو جناح با یکدیگر تعامل نداشته بلکه برای عدم وصول به اهداف گاهی کار شکنی هم صورت پذیرد . بنابراین باید فرهنگ تعامل و گفت وگو علی رغم وجود اختلافات سلیقه ای در میان جناح های سیاسی پدید آید . نیم نگاهی به مواضع دو جناح در انتخابات نشان می دهد که هر کدام چه اندازه به آرا مردم نیاز دارند. جناح راست هنوز بر این باور است که زمان و مکان همچنان در اختیار اوست و همه ی ابزار و امکانات مورد نیاز برای دستیابی به ریاست جمهوری فراهم است و با خوش بینی تمام تصور می کنند مجلس هفتم یکبار دیگر تکرار شود و آنان با آرا مشخصی که در جامعه در اختیار دارند قوه ی مجریه را هم در اختیار بگیرند. اینان بر این اعتقادند که با در اختیار گرفتن سه قوه همه ی مشکلات معضلات کشورحل خواهدنمود.این درحالی است که بادراختیارداشتن دوقوه  هنوز هیچ گام اساسی در حل مشکل سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی بر نداشته و برنامه ای را هم ارائه نکردند.تا بر اساس آن برنامه رضایت مردم در داخل و فشار خارجی از بیرون را کاهش دهد. نامزد انتخابات ریاست هر کس که باشد باید معیارهایی را که نظام و انقلاب می طلبد داشته باشد در رأس همه ی معیارها توانایی ، اجرایی درک کافی از مبانی انقلاب و علاقمند به آرمان امام راحل که همان مردمی بودن است قرار دارد. مردم ایران به اندازه ای از رشد و بلوغ سیاسی دست یافتند که به شخصیت توانا ، کارآمد و قاطع که بتواند از حقوق شهروندان دفاع کند رأی دهند.

گروه های سیاسی و شخصیت هایی مانند : کروبی،معین،هاشمی رفسنجانی،توکلی،ولایتی،لاریجانی،محسن رضایی و احمدی نژاد را به عنوان کاندیدا معرفی کردند. بدون شک اگر این افراد وارد صحنه ی انتخابات شوند رقابت جدی خواهد بود. اکنون پرسش تحلیل گران سیاسی و مردم این است که چرا و به چه دلیل محافظه کاران نامزد اصلی خود را مشخص و معرفی نمی کنند؟ عده ای بر این اعتقادند که محافظه کاران شخصیت نیرومندی برای ریاست جمهوری با معرفی شدن نامزد اصلاح طلبان در اختیار ندارند، دوم اینکه محافظه کاران در زمینه ی سیاست خارجی ، مسایل فرهنگی و اجنماعی سخن تازه و برنامه ی جدیدی برای ارائه ندارند،این گروه کم و بیش در زمینه های اقتصادی سخن به میان می آورند چیزی که تا کنون تحقق نیافته است و بالاخره مهم  تر از همه اینکه محافظه کاران رقابت انتخابات را با ظرفیت مجلس هفتم می پذیرند نه آن مقداری که اصلاح طلبان می خواهند.

در حال حاضر وضعیت به گونه ای است که مردم برنامه ای را می پذیرند که از حیث کمی و کیفی از برنامه های 76 آقای خاتمی قویتر و عملی تر باشد و تنها حرف و سخنرانی نباشد.جناح راست شعار حل مشکلات را پیش گرفتند تا با استفاده از این ابزار قدرت اجرائی را بدست گیرد. به نظر می رسد که مردم با در اختیار گرفتن تمام ارکان قدرت توسط یک گروه و جناح سیاسی موافق نباشند،زیرا باور این است که موجب می گردد آرادی های مدنی و زمینه های انتقاد به کلی از جامعه رخت بر بندد. شواهد و قراین موجود نشان می دهد وضعیت فعلی اصلاح طلبان در دستیابی به وفاق در درون گروه های دوم خرداد بهتر از جناح راست است. آمادگی برای وفاق و اتحاد در اصلاح طلبان بیشتر است. زیرا در صورت عدم رأی مردم به اصلاح طلبان این گروه ها همه چیز را از دست خواهند داد در حالی که اگر محافظه کاران رأی مردم را به دست نیاورند تنها ریاست جمهوری و قوه ی مجریه را از دست داده اند این خود دلیل مهمی است که اصلاح طلبان برای پیروزی خود ارائه می نمایند. انتخابات نهم نه تنها در ایران به شدت مورد بحث و گفت وگو قرار دارد بلکه در خارج از ایران نیز داغ تر و حساس تر پیگیری می شود. خارجیان به این دلیل در صدد ارزیابی نهمین انتخابات ریاست جمهوری هستند تا دریابند که چند درصد مردم در آن شرکت می کنند تا به این نکته بپردازند که رئیس جمهوراز محبوبیت و مشوعیت مردمی برخوردار است؟ در این شرایط وظیفه ی ملی حکم می کند همه ی ایرانیان زمینه را برای انتخاباتی پرشور و پرهیجان فراهم سازند تا از این رهگذر ایران در برابر اجانب برای همیشه بیمه شود. موضوع دیگری که برای مردم بسیار مهم است این است که می خواهند قانع شوند آیا آرا آنان در تصمیم سازی مؤثراست ؟ تردیدی نیست که مردم به برنامه ی نامزدها رأی می دهند پس از مدتی رئیس جمهور ارائه دهند برنامه بود نمی تواند به چیزی که رأی مردم برای آن داده شده عمل کند رهبری معظم انقلاب از همه ی گروه ها و هواداران آنان خواستند تا نامزدهای انتخاباتی را تخریب نکنند که آنها در فضایی مناسب و آزاد به رقابت بپردازند با این بیان روشن می شود که رهبر انقلاب خواهان شرکت همه جانبه ی مردم در انتخابات بوده و میزان را رأی ملت میدانند و آرا ملت است که دشمنان را مأیوس و سرخورده می سازد . نکته ای که نباید فراموش گردد این است که مطبوعات ابزار و عامل مناسبی یرای ایجاد انگیزه جهت جلب مردم و زمینه سازی حضور آنان به پای صندوق های رأی خواهند بود مطبوعات را باید در این زمینه تقویت کرد و به خاطر موضوعات کوچک و بهانه های غیر منطقی آن را مورد تهدید قرار نداد. سایر رسانه های دولتی نیز با شیوه های مدرن و جانبداری از منافع ملی که برگزاری انتخابات با حضور شکوهمند ملت ایران است را باید تبلیغ نمایند.    

چاپ شده درنشریه گویه هنگام انتخابات نهم ریاست جمهوری

سیدمحمدحسین دریاباری


روند روبه رشد تحزب گرایی ونمود آن در مجلس ششم وانتظارات مردم



 

         پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، مردم با شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی ،خبرگان رهبری ،ریاست جمهوری وشورای اسلامی شهر وروستا ، نقش مردمی بودن نظام را به نمایش گذاردند . انتخاباتی که قبل از دوم خرداد به وقوع پیوست، همواره مردم از سوی مقامات کشور دعوت به حضور وشرکت در آن می شدند . شور وهیجان تبلیغاتی که نمایانگر سلیقه ها باشد در مطبوعات چندان به چشم نمی خورد . از سال 1368 که جنگ خاتمه یافته وزمینه برای سازندگی کشور آغاز گردید . برنامه ی توسعه ی اقتصادی ،فرهنگی واجتماعی در مجلس شورای اسلامی تدوین گردید این برنامه بیشترین توجه خود را به مسائل اقتصادی معطوف ساخت ؛اما اکنون بسیاری از کارشناسان بر این باورندکه نقد ناپذیری مقامات دولتی وتحت فشار قرار دادن منتقدان سبب شد تا کسی لب به سخن نگشاید وامروز بهره ی کافی از سرمایه ی ملی به دست نیاید .در دهه ی دوم انقلاب ،لازم بود تدابیری اندیشیده شود ،که نخبگان سیاسی ومتفکران جامعه بتوانند در قالب احزاب ،گروه ها وتشکل های سیاسی دیدگاه ها واندیشه های خود را بیان کنند ،اما نه تنها چنین اتفاقی نیافتاد ،بلکه سخت گیری وفشار افزون تر شد . منتقدان سیاست دولت خواستار اجرای اصول قانون اساسی بودند که در دهه ی نخست انقلاب که کشورمان با بحران جنگ روبرو بود امکان پذیر نبود . اما در دهه ی دوم موانع برداشته شده زمینه برای اجرای تدریجی اصول قانون اساسی فراهم گردید . سؤالی که برای بسیاری از ناظران مطرح است این است که چرا قانون شوراهای شهر وروستا در دهه ی دوم انقلاب به اجرا در نیامد ؟این اصل مگر با امنیت ملی منافات داشته است ؟نکته ای که حائز اهمیت است ؛این که رسانه های گروهی وارتباط جمعی که در اختیار دولت بودند همواره کوشیدند تا گرایش به احزاب وگروه های سیاسی را مذموم وناپسند جلوه دهند وبه مردم بقبولانند که بهترین راه اداره ی کشور همین راهی است که اکنون اجرا می گردد،این در حالی بود که هم قانون اساسی بر ضرورت وجود احزاب تاکید کرده ،هم مجلس قانون احزاب را از تصویب گذرانده بود .اما وزارت کشور به عنوان بازوی اجرایی دولت به در خواست کنندگان –به دلایل گوناگون – پاسخ منفی می داد اما به تدریج نشریات تحلیلی که بینش واقع بینانه تری نسبت به جامعه ومردم داشتند وارد جامعه شده ،مسائل فرهنگی واجتماعی را با توجه به نیازها وضرورت ها موشکافانه وبا دقت مورد مطالعه قرار دادند ،این بررسی ها نشان داد که سیاستمداران ایران هر کدام به نوعی به تفکر واندیشه ای گرایش دارند ومردم نیز هوادار همین دسته می باشند . مطالعات نشان داد که در ایران طیف راست سنتی وراست مدرن ،طیف چپ سنتی وچپ مترقی وبالاخره لیبرال وملی گرا وجود دارد اما مطبوعات دولتی ومقامات کشورمان نه تنها این تئوری را نپذیرفتند ،بلکه چنین تقسیم بندی وبرداشت جامعه شناسانه را سوغات غربی تلقی می کردند اما انتخابات دوم خرداد 1376 وبیست ونه بهمن 1378 نشان داد که مردم به نیروهایی گرایش دارند که در تبلیغات انتخاباتی به جای شعارهای حماسی واحساس برانگیز برنامه ارائه می نمایند . ارائه وتدوین برنامه تا حدودی اندیشه های صاحبان آن را نشان می دهد .احتمالا مردم به این نتیجه دست یافتند که صاحبان برنامه می توانند با به کار گیری نیروهای توانمند بخشی از اندیشه هایی را که روی کاغذ نقش بسته است ،عملی ساخته وبه اجرا در آورند ،پس از انتخابات دوم خرداد که توسعه ی سیاسی همانند سایر امور در دستور کار دولت قرار گرفت ودولت فعالیت سیاسی احزاب وتشکل های سیاسی رادر چار چوب قانون مجاز اعلام کرد ،رقابت برای تاسیس احزاب وگروه های سیاسی آغاز شد .تقریبا همه ی طیف هایی که به آن اشاره شدبا مرامنامه ای که خط مشی آنان را بیان می کند به حزبی مشخص وقانونی تبدیل شدند . هنوز احزاب قوت وقدرت برنامه ریزی دقیق وکلان را ندارد بیشتر این احزاب که اعلام موجودیت کردند مرکز ثقل فعالیت آنان در تهران متمرکز است وغالب این احزاب برای شهرستان ها دفتر یا برنامه ی مشخصی ندارند ،اگرروند کنونی شتاب بیشتری پیداکند وهمه احزاب با هر سلیقه ای که دارند به پرورش وجذب نیروهای کار آمد بپردازند وگزینش وانتخاب اعضا براساس ضوابط وشایسته سالاری صورت پذیرد ایران در آینده ای نه چندان دور صاحب ،نخبگان ،متفکران ،فرهیختگان ،کارشناسان وتکنوکرات های شناخته شده در عرصه های مختلف خواهد بود .اگر فعالیت احزاب در سطح کلان توسعه یابد وقلمرو آن در سراسر کشور گسترش پیداکند ،نقش امروز مطبوعات تغییر می یابد وبه اطلاع رسانی منطقی مبدل می شود زیرا بسیاری از ناظران سیاسی براین عقیده اند که مطبوعات امروز به دلیل فقدان احزاب قدرتمند ،نقش آنها رادر جامعه ایفا می نمایند .به عبارت روشن تر این مطبوعات وروزنامه نگاران هستند که به احزاب خط مشی وغذای فکری تزریق می کنند ،نه احزاب وتشکل های سیاسی در میان شخصیت های سیاسی مذهبی کشورمان بسیارند که با پدیده احزاب مخالف اند وآن را زائیده غرب می پندارند وبراین باورند که فرهنگ ملی ودینی مردم ایران با احزاب همخوانی وسازگاری ندارد . شاید مهمترین عاملی که این دیدگاه را بوجود آورد فقدان احزاب متنوع در نظام حکومتی ایران باشد هنگامی که مردم ایران عادت کردند تا با رای خود دولت را که مظهر قدرت به شمار می رود از گروه یا حزبی بگیرند وبه  حزب  یا گروهی دیگرتحویل دهند

وبه عبارت صریحتر قدرت دست به دست شود .سود احزاب برای این عده هویدا می گردد مضافا اینکه مخالفان احزاب بر این باورند که شکل گیری احزاب وتکثر آنها ممکن است پایگاه وقدرت سنتی عده ای را تضعیف کند ،به نظر می رسد ترقی وپیشرفت همه جانبه در چند صدایی وتکثر حزبی باشد .واین موضوع برای کشور ما اجتناب ناپذیر است ،ملت حماسه آفرین ایران در بیست ونه بهمن به دعوت رهبر معظم انقلاب اسلامی وریاست جمهوری به خاطر شور وهیجانی که احزاب وگروههای مختلف با اعلام برنامه وموضوع گیری آفریدند در پای صندوق های رای حضور یافتند ویک بار دیگر برگ زرینی برتاریخ پر افتخار ایران اسلامی افزودند . شور ،نشاط واشتیاق مردم در انتخابات اخیر حتی غریبان را وادار به تعریف وتمجید از ملت ایران نمود .انتخابات اخیر نشان داده که مردم به بر نامه های اعلام شده رای داده اعتقاد راسخ به قانونمند شدن دارند .مردم نمایندگانی رابرگزیدندکه از قانون اساسی که میثاق ملی وعصاره ی فضایل ملت است الهام گرفته ودر چار چوب اختیارات ووظایفی که برای آنها معین است عمل کنند . بدون شک مردم عملکرد نمایندگان دوره پنجم را به دقت مورد ارزیابی قرار دادند وهمین امر موجب گردید تا به نیرو های جدید که با برنامه های نو در صحنه ظاهر شدند رای بدهند ،تردیدی وجود ندارد که اعمال شتابزده ونسنجیده ی برخی از نمایندگان دوره ی پنجم از محبوبیت آنها کاسته است .حذف تعطیلی بیست ونه اسفند از تقویم که روز ملی شدن صنعت نفت است (آن هم به بهانه های واهی )آیا زیر سؤال بردن مبارزات ملی مردم وافتخارات تاریخی آنان محسوب نمی شود ؟آیا در این روز خود نمایندگان زودتر از هر ایرانی به تفریح وسفر به نقاط دور دست نمی روند ؟وضع قوانین شتابزده وکارشناسی نشده که منافع گروهی وجناحی یا فردی رابه دنبال داشته باشد مغایربا منافع ملی نیست ؟ آیا این عملکرد با سوگندی که یاد شد در برابر خدا ومردم مسؤولیت نمی آفریند ،بنابراین امور مذکور وا مثال آن عامل شکست برخی از جناح های قدرتمند تلقی می شود . حال که نیروهای دوم خرداد اکثریت پیدا کرده اند لازم است نکاتی را مورد توجه قرار دهند :اول اینکه روح کلان نگری رادر خود احیا کنند ودر مسائل کلان کشور برنامه ریزی کرده وقانون وضع کنند آنچه که نمایندگان دوره ششم با آن مواجه اند سامان دهی اقتصادی، توزیع عادلانه ثروت ،فقر زدایی ،توزیع عادلانه اشتغال ،حل بحران بیکاری ،سامان دهی نظام آموزشی کشور است مسائل مهم دیگری که مردم می خواهند با صراحت وبدون توجیه از نمایندگان مجلس دوره ششم بخوانند وبشنوند وببینند این است کا آیا نمایندگان خود را وقف منافع ملی می نمایند ویا منافع ملی را وقف خود خواهند کرد . بدین معنی که آیا نمایندگان فعلی هم مانند سلف خود دنبال مشاغل متعدد غیر از نمایندگی خواهند رفت ؟ آیا نمایندگان جدید هم در طول هفته ،سه روز در مجلس کار خواهند کرد ؟وخلاصه اینکه نمایندگان دوره ششم درباره ی میزان حقوق ومزایای نمایندگان ،مدیران وزیران ومعاونان آنان سقفی متناسب مشخص خواهند کرد تا از این رهگذر شکاف وفاصله ی طبقاتی حاکمان ومردم اندکی کاهش یابد نمایندگانی که وارد مجلس شدند بدانند توزیع ناعادلانه ی ثروت وتعدد مشاغل مدیران بحران بیکاری ،فاصله ی طبقاتی رااز فرش به عرش رسانده . نمایندگان دوره ششم آگاه باشند سرنوشتی که برای نمایندگان دوره یپنجم رقم خورد در صورت موفق نبودن در انتظار شمااست .بدون تردید مردم نیروهای انقلاب رااز هر جناح وحزب آزمودند ودر صورت ناکامی وعدم تحقق شعارهای زیبای ارائه شده یا بی تفاوت خواهند شد یا به نیروهای ملی ومذهبی جهت تحقق خواسته های خود روی خواهندآورد.

 

سید محمد حسین دریاباری

چاپ شده در نشریه گویه


"تاریخ"

                              "تاریخ"

درس  چهارم

در درس های پیشین خاطر نشان گردیده است که "منابع تفکر در اسلام" سه چیز است . این منابع عبارت بود از طبیعت، ضمیر انسان و تاریخ . در درس های دوم و سوم پیرامون طبیعت و ضمیر انسان در حد ضرورت و نیاز که در این مرحله لازم به نظر می رسید بحث و گفتگو شده است . در درس حاظر پیرامون تاریخ و ابعاد مختلف آن و اینکه تاریخ چگونه و به چه نحوی می تواند یکی از منابع تفکر و شناخت باشد بحث و بررسی می شود عده ای از اندیشمندان معتقدند که تاریخ به تنهایی از منابع تفکر و شناخت به حساب نمی آید زیرا این گروه تاریخ را از مصادیق طبیعت و خانواده ی جداناپذیر آن می داند . وقتی که طبیعت تعریف می شود شامل تاریخ نیز می گردد . بنابراین مطرح کردن تاریخ به تنهایی و جدای از طبیعت و ضمیر انسان ضرورتی ندارد بنابر عقیده این گروه منابع تفکر تنها طبیعت و ضمیر انسان است . ولی گروهی از متفکران عقیده دارند که چنین نیست زیرا تاریخ در حال حاضر از رشته ها و شاخه های گوناگون برخوردار است که تنها برخی از رشته های آن با طبیعت همگونی و همخوانی دارد نه همه ی رشته های تاریخی هنگامی که تاریخ با همه ی ابعادش آنگونه که هست ، تعریف شود و اهمیت آن از دیدگاه قرآن معلوم گردد بوضوح روشن می شود که ، تاریخ به تنهایی و جدای از طبیعت و ضمیر انسان ، می تواند بعنوان یک فصل و منبعی بسیار مناسب و بستری سازنده برای تفکر باشد . اگر تاریخ به ثبت و ضبط آثار ، احوال حوادث و هر نوع رخدادی که برای جامعه ، افراد و اشیاء آنان پدید آمد، معنی شود شکی وجود ندارد که رابطه ای تنگاتنگ بین این سه منبع تفکر بر قرار است.

ولی موضوعات و مسائل هر کدام باهم فرق دارند. و همین طور نتایج و نمرات مطالعه هر کدام در دست یابی و نیل به هدف متفاوت است . بعبارت روشنتر طبیعت مسایل و موضوعاتی دارد که تاریخ در آن وادی وارد نمی شود . همینطور ضمیر انسان اموری دارد که تاریخ و طبیعت کاری با ان ندارند و همچنین تاریخ مسایلی دارد که آندو در آن دخالتی نمی نمایند ولی مطالعه مسایل و موضوعات آنها برای ما شناخت می آفریند و ما را به هدف رهنمون می سازد اما هرگز این ارتباط تنگاتنگ نمی رساند که تاریخ با طبیعت همنشین است و منبعی مستقل نیست . اگر افرادی اصرار بورزند که وقتی از طبیعت سخن به میان آمده و از منبع شناخت یاد شده تاریخ هم در آن نهفته است و دیگر نیازی به بیان آن به طور جداگانه نیست ، در این باره علاوه بر انچه که گفته شد می گوئیم : جامعه انسانی همواره در حال حرکت و جریان است . بنابراین جامعه یکبار در حال ثبات مورد مطالعه قرار می گیرد که در این هنگام از جامعه اطلاعات گوناگونی بدست می آید و یکبار دیگر جامعه امروز با جامعه گذشته مقایسه می شود و همینطور گذشته با گذشته های دور ارزیابی می شود . بنابراین این دو نوع مطالعه از جامعه در اینجا فرق بین فلسفه تاریخ و جامعه شناسی را روشن می کند.

جامعه شناسی ، قانونی که الان در جامعه هست را بیان می کند . ولی فلسفه تاریخ قانون تحولات جامعه را بازگو می کند . بدیهی است که یک جامعه ممکن است در هر زمانی تحول خاصی را پشت سر گذاشته باشد . بهر تقدیر هوده ی بحث تا اینجا این شد که تاریخ یکی از منابع تفکر بوده و به راحتی می تواند با نمایاندن تلخی ، شیرینی ، پیروزی ، شکست ، آثار ، وقایع  وحوادثی که در گذشته برای افراد و جامعه رخداد، چراغ پر فروغی را برای آیندگان روشن کند که ناکامیهای پیشینیان دوباره تکرار نشود.

                                             تاریخ چیست؟

واژه "تاریخ" در لغت نامه های مختلف از ماده " ارخ" گرفته و به ابواب گوناگون برده شده است . تاریخ و دیگر مشتقات آن همگی به معانی زیر آمده است . تاریخ نامه ، تاریخ را گذاشت ، تاریخ آنرا معلوم کرد ، تاریخ گذاری ، زمان ، وقت ، دوره ، پایان ، غایت ، واقعه نگاری و تاریخ نویسی . همچنین تاریخ به معنی ذکر کردن حوادث و زمان آنها نیز آمده است . ابن خلدون مورخ مشهور و کسی که توانست تاریخ را از چار چوب نقل بیرون آورده و آنرا در وادی تحلیل قرار دهد در این باره می نویسد . حقیقت تاریخ خبر دادن است . خبر دادن از اجتماع انسانی ، بدین معنی که چه کیفیاتی بر جامعه عارض می شود کیفیتی که بر جامعه عارض شد . همزیستی است یا توحش . عصبیتها و چیرگی است و یا انواع جهان گشایی های بشر و تسلط گروهی بر گروه دیگر آنچه که از عصبیتها و چیرگیها ایجاد می شود مانند تشکیل سلطنت دولت و مراتب و درجات آن و خلاصه آنچه که بشر در پرتو کار و تلاش خویش بدست می آورد مانند پیشه ، دانش ، هنرها و دیگر اموریکه در نتیجه ی طبیعت این اجتماع رخ می دهد تاریخ نامیده می شود به عقیده ابن خلدون تاریخ از فنون متداول و با اهمیت در میان همه ی ملتها و نژادها بوده است . برای ثبت و ضبط تاریخ سفرها و جهانگردیهای زیادی صورت پذیرفت . تاریخ دانشی است که همه ی مردم عامی و بی نام و نشان هم به معرفت آن اشتیاق دارند و از خواندن آن لذت می برند و حتی پادشاهان و بزرگان هم به شناختن ان شیفتگی و علاقه نشان می دهند تاریخ چیزی است که در برابر فهمیدن آن دانایان و نادانان یکسانند گرچه تاریخ در ظاهر اخباری بیش نیست . آن هم اخباری از دولتهای پیشین و سر گذشت قرون نخستین . بسیاری سخن های خود را با آن اخبار می آرایند و به آنها مثل می زنند و انجمن های پر جمعیت را به نقل آنها آرایش می دهند . این تاریخ است که می تواند علوم و شخصیتها را آنطور که بودند به نسلهای آینده معرفی کند . اگر کسی بخواهد علم یا شخصیتی را بطور حساب شده بشناسد ابتدا باید تاریخ آن را مطالعه کند . پس از آنکه زمان و مکان آن را دریافت و حال و هوای آن روزگار را تحصیل کرد می تواند با بررسی اوضاع ، شرائط و احوال آن دوره ؛ در مورد شخصیت و علم مورد درخواست خود اظهار نظر و ابراز عقیده کند . زیرا در عصری که ما زندگی می کنیم گاهی تاریخ یک علم ، از خود علم مهمتر است . چرا که تاریخ علم می تواند بسیاری از تحولات آن علم را مشخص و معین کند . بعنوان نمونه علم کلام و عرفان در آغازپیدایش هزار مسأله نداشتند . ولی به مرور زمان و با کاوش دانشمندان بر حجم کلام و عرفان افزوده شد .هر چه عمر کلام و عرفان  سپری می شد .نوابغی از گوشه و کنار جهان یافت می شدند که با خلاقیت و ابتکار موضوعاتی که تازه پیدا شده و بعنوان سوال مطرح بوده را با استدلال های متقن در چار چوب این علوم پاسخی که شایسته آن باشد . برای آن می یافتند . حال اگر انسانی خواست درباره این دو علم مطالعه کند برای آگاهی یافتن سریع از زوایای آن لازم است به شیوه زیر متوسل شود . آن روش وشیوه این است که ابتدا در حالات چهره های برجسته علم کلام و عرفان و شرائط حاکم بر آنان مطالعه کند و از نوع آوری آنها مطلع شود . سپس دانشمندان و صاحبنظران آن علوم را از نظر جایگاه و مقام علمی و تحولاتی که به وجود آوردند بر اساس زمان دسته بندی نماید.بدیهی است که با این مطالعه عوامل و شرایطی که موجب ابراز و اظهار نظری در مورد مسأله ای شده ارزیابی می گردد. در نتیجه با این روش بخش وسیعی از کلام و عرفان فرا گرفته شده و تنها مسایل خالص علوم مذکور باقی می ماند که فراگیری آن چندان دشوار نیست . زیرا او بر تاریخ علوم مذکور تسلط دارد . بنابراین هوده بحث این می شود که تاریخ همیشه و همه جا منبع تفکر است و هم پیوسته به معرفت انسانها می افزاید.

 

                                     " تعریف تاریخ "

عده ای از صاحبنظران از جمله استاد مطهری معتقدند که تاریخ را سه گونه می توان تعریف کرد و بعبارت دیگر در حقیقت سه علم با تاریخ رابطه داشته و با هم نزدیک هستند.

1- علم به وقایع و حوادث و نیز اوضاع و احوال انسانها در گذشته در مقابل اوضاع و احوال گذشته ، اوضاع و احوالی که در زمان حال وجود دارد قرار داد. هر وضع و حالتی و هر واقعه و حادثه ای تا به زمان حال یعنی زمانی که درباره آن قضاوت می شود تعلق دارد حادثه و جریان روز است . ثبت اینچنین وقایع و حوادث کار روزنامه ها است . و همینکه زمانش منقضی شد و به گذشته تعلق یافت در حریم تاریخ وارد شده و به تاریخ تعلق دارد . بنابراین علم تاریخ با خصوصیات بالا یعنی علم به وقایع و حوادث سپری شده شامل اوضاع و احوال گذشتگان مانند فتحنامه ، زندگینامه  و سیره های ملل گوناگون می شود .

2- علم به قواعد و سنتهای حاکم بر زندگی های گذشته که از مطالعه و بررسی و تحلیل و وقایع گذشته بدست می آید . آنچه محتوای مسایل تاریخ نقلی را تشکیل می دهد ( یعنی حوادث و وقایع گذشته ) به منزله مبادی و مقدمات این علم بشمار می رود . در حقیقت ان حوادث و وقایع برای تاریخ به معنی دوم در حکم موادی است که دانشمند علوم طبیعی در لابراتوار خود گرد می آورد . مورخ به معنی دوم در پی کشف طبیعت حوادث تاریخی و رابطه علی و معلولی آنها است . تا به یک سلسله ضوابط و قواعد عمومی و قابل تعمیم به همه موارد مشابه دست یابد . این معنی را تاریخ علمی می گویند . در این علم اگر چه حوادث و وقایع به گذشته تعلق دارد ولی قواعد و مسایل استنباط شده اختصاص به گذشته ندارد . و قابل تعمیم به حال و اینده می باشد . این جهت است که تاریخ را بسیار سودمند می گرداند . و ان را بصورت یکی از منابع معرفت و شناخت انسانی در می آورد.

3- فلسفه تاریخ یعنی علم به تحولات و تطورات جامعه ها از مرحله ای به مرحله ی دیگر و قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات و به عبارت دیگر علم به شدن جامعه ها و نه علم به بودن جامعه ها . این تعریفی بوده که برای تاریخ بیان شده است . با مباحث فوق نتایج زیر را می توان گرفت . و آن اینکه علم تاریخ در معنی نخست جزئی است یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است. نه علم به قواعد و ضوابط کلی . دوم اینکه تاریخ به این معنی نقلی است نه عقلی سوم اینکه علم به بودن ها است نه علم به شدن ها و چهارم اینکه این علم به گذشته تعلق دارد نه به حاضر ، تاریخ علمی بر خلاف تاریخ نقلی کلی است نه جزئی و عقلی است نه نقلی محض.

                     "تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه"

در قرآن کریم آیات بسیاری دیده می شود که انسانها را به مطالعه اقوام و ملل گذشته دعوت می کند و ان را یک منبع مهم برای کسب علم و شناخت معرفی می نماید . از نظر قران تاریخ بشر و تحولات آن بر اساس یک رشته سنتها صورت می پذیرد . عزتها ، ذلتها ، موفقیتها ، شکستها ، خوش بختی ها و بد بختی های تاریخی حسابهای دقیق و منظمی دارد که با شناختن آن حسابها و قانونها می توان تاریخ حاضر را تحت فرمان در اورد . از اینرو مطالعه تاریخ اهمیت فراوان یافته تا جایی که در قران و نهج البلاغه به عنوان منبع تفکر و شناخت در اسلام یاد شده است . حال توجه خوانندگان به چند نمونه از آیات قرآن و نهج البلاغه به عنوان منبع تفکر و شناخت در اسلام یاد شده است . حال توجه خوانندگان به چند نمونه از ایات قرآن و فرازی از نهج البلاغه جلب می گردد.

1- قد خلت من قبلکم سنن فسیروافی الارض فانظر و کیف کان عاقبة المکذبین

یعنی قبل از شما سنتهایی بوقوع پیوسته است پس در زمین گردش کنید و آثار تاریخی گذشتگان را ببینید و در آن کاوش کنید و پایان کار کسانی را که حقایقی را ، ما از طریق وحی به آنها عرضه داشتیم و آنها را دروغ پنداشتند به کجا انجامیده است .

2- امیرالمومنین علی ابن ابی طالب امام عارفان در نهجالبلاغه درباره تاریخ می فرماید : پسرم درست است که من به اندازه همه ی کسانی که پیش از من زیسته اند عمر نکرده ام ، اما در کردار آنها نظر افکنده ام و در اخبارشان تفکر نموده ام و در آثار انها به سیر و سیاحت پرداختم ، تا به آن جا که همانند یکی از آنها شدم بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همه انها از اول تا اخر بوده ام .

من قسمت زلال و مصفای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک باز شناختم و سود و زیانش را دانستم . از میان تمام آنها قسمتهای مهم و برگزیده را برایت خلاصه کردم و از بین همه ی انها زیبایش را برایت انتخاب نمودم و مجهولات ان را از تو دور داشتم . این عبارت بخوبی نشان می دهد که مطالعه در تاریخ امری حیاتی و دارای آثار فراوان می باشد.

در خاتمه باید گفت آیات دیگری وجود دارد که مطالعه تاریخ را ضروری می شمارد ولی ما از ذکر آن به دلیل کمی وقت معذوریم.

"منبع و مأخذ"

1- مقدمه ابن خلدون جلد اول ترجمه محمد پروین گنابادی مرکز انتشارات علمی و فرهنگی سال 1362

2- نهج البلاغه دکتر صبحی صالح.

3- فرهنگ عربی به فارسی ترجمه منجد الطلاب ترجمه محمد بندر ریکی ناشر انتشارات اسلامی .

  1-   سوره آل عمران آیه 137.                          2-  نامه 31 نهج البلاغه دکتر صبحی صالح.                                         

این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است

                                              

                                                                سید محمد حسین دریاباری