سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاسخ کدیور به ادعاهای جامعه مدرسین؛ آماده مناظره با اعضای این تش

پاسخ کدیور به ادعاهای جامعه مدرسین؛ آماده مناظره با اعضای این تشکل هستم 

امروز: در پی انتشار اخباری مبنی بر انتقاد ونارضایتی جامعه مدرسین از قرائت مقاله ای از آثار حجه الاسلام والمسلمین کدیور در دانشگاه مفید و ارسال نامه اعتراض آمیز خطاب آیت الله موسوی اردبیلی، دکتر محسن کدیور با انتشار نامه ای به نایب رئیس این تشکل به برخی اعتراضات وابهامات پاسخ گفته و این تشکل را به مناظره فرخواند.

متن کامل این نامه در ادامه می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله مقتدایی

نایب رئیس محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

سلام علیکم. در پاسخ به مصاحبه مورخ 7/7/1386 حضرتعالی با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ضمن تشکر از توضیحاتتان در باره نامه اعتراض اردیبهشت 86 جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به مرجع محترم تقلید حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی در باره مقاله قرائت نشده اینجانب در همایش حقوق بشر دانشگاه مفید تحت عنوان «بازشناسی حق عقل، شرط لازم سازگاری اسلام و حقوق بشر» نکات ذیل را معروض می دارد :

1. در مصاحبه فوق از جنابعالی نقل شده است: «چندی قبل به جامعه‌ی مدرسین و هم‌چنین حوزه‌ی علمیه‌ی قم و فضلا و استادان خبری مبنی بر ارائه مقاله‌ای در باب آنچه ارجحیت منشور حقوق بشر بر حقوق بشر در اسلام و ادیان دیگر الهی خوانده شده، منتشر شد که موجب ناراحتی آقایان مراجع شد

اولا، خبر مشار الیه (که منبع آن ذکر نشده و با توجه به انتشار خبر نامه توسط یکی از سایتهای خبری مرتبط با برخی نهادهای امنیتی در 29/6/86، شناسائی آن چندان دشوار نیست) مخدوش است، زیرا در مقاله هرگز از «ارجحیت منشور حقوق بشر بر حقوق بشر در اسلام و ادیان دیگر الهی» بحثی به میان نیامده، بلکه از «رجحان اسناد بین المللی حقوق بشر بر قرائت سنتی از اسلام» مستدلا بحث شده است. واضح است که قرائت سنتی و برداشت تاریخی از اسلام و دیگر ادیان الهی همانند اسناد بین المللی حقوق بشر اندیشه های بشری، خطاپذیر و قابل نقد هستند، برخلاف اسلام در لوح محفوظ و صقع ربوبی که حقیقتی الهی، قدسی و مصون از خطا و نقصان و برتر از انسان می باشد. قرائت سنتی از اسلام به اصطلاح فنی همان «احکام ظاهری» است. این احکام ظنی بنا بر مبنای حق لزوما «حکم الله واقعی» نیستند. آنچه در مقاله با برهان اثبات شده مرجوحیت احکام ظاهری قرائت سنتی در حوزه حقوق بشر است، و آنچه در خبر به نویسنده نسبت داده شده مرجوحیت احکام الله واقعی است. هر فتوای جدید از سوی فقیهان مناقشه ای بر احکام ظاهری پیشین است. انتساب این مناقشات در احکام ظاهری به حکم الله واقعی قرینه قطعیه بر بی بهرگی تنظیم کنندگان خبر از حداقل معلومات دینی است.

ثانیا، مراجع عظام تقلید (اعلی الله کلمتهم) هرگز تحقیق نکرده و براساس یک گزارش خبری مشکوک ابراز نظر یا ناراحتی نمی کنند. ایشان به شیوه سلف صالح با رعایت احتیاط کامل ابتدا از صحت وسقم خبر جویا می شوند، سپس اصل مقاله را طلب می کنند و پس از قرائت متن کامل آن(نه حتی چکیده چند سطری آن) نظر علمیشان را بشکل فنی مرقوم می نمایند، یا فضلای حوزه استفتای خود را امر به نگارش نقد عالمانه مقاله و ارائه آن در همان همایش می کنند. فقهای بصیر نیک می دانند انتشار آراء متفاوت علمی ناراحتی ندارد، آنچه باعث آزردگی خاطر علمای ربانی است دفاع ناشیانه از مبانی متین اسلامی و سرکوب منتقدان بنام حفظ بیضه اسلام است.

ثالثا، اینکه ناراحتی از ارائه مقاله در یک همایش علمی را به مراجع نسبت داده اید، ناتمام است، چرا که بعضی مراجع عظام تقلید از جمله استاد اینجانب که از آراء شاگردش مطلع است، از انتشار آنها ابراز ناراحتی نکرده است. یکی دیگر از این مراجع عظام که فتاوای اخیرش در حوزه حقوق زنان خلاف مذاق حضرات آقایان است نیز به همین شرح ابراز ناراحتی ننموده است. بنابرین دقت علمی اقتضا دارد که ابراز ناراحتی را بر فرض صحت تنها به بعضی مراجع نسبت می دادید.

2. در ادامه فرموده اید: « به دنبال این امر اعضای جامعه مدرسین نامه‌ای را خطاب به آقای موسوی اردبیلی مرقوم و نسبت به این مطلب ابراز ناراحتی کردند، هم‌چنین تأکید کردند که این یک مطلب غیرحقی است و پاسخی روشن دارد، هم چنین گفتند چرا ‌چنین مباحث شبهه‌ناکی در دانشگاه شما (مفید) مطرح می‌شود و از شما و دوستان شما انتظار می‌رود که از انتشار این‌گونه مطالب در دانشگاه جلوگیری کنی

اولا، از اینکه جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم (حفظهم الله) اهمیت مقاله مورد بحث را دریافته جای سپاس دارد. هرچند شیوه مناسبی برای مقابله با اندیشه مقابل اتخاذ نکرده است.

ثانیا، اینکه فرموده اید«این یک مطلب غیرحقی است» نیاز به اقامه دلیل دارد. من دیدگاه خود را به وضوح نوشته ام. جامعه محترم مدرسین نیز بطلان نظر مرا با براهین و شواهد منتشر نماید. ریاست عالیه دانشگاه مفید دام ظله به نقل دبیر محترم همایش یادشده پس از مطالعه متن کامل مقاله ضمن اینکه هیچ اشکال علمی برآن وارد ندیدند ، قرائت آنرا به دلیل پیش بینی عکس العمل آقایان به مصلحت ندانستند و نویسنده مطابق نظر معظم له عمل کرد و حتی به احترام ایشان مبادرت به انتشار مقاله ننمود، تا اینکه خبرِ نامه جنابعالی در سایت جهان منتشر شد.

ثالثا، از اینکه فرموده اید«پاسخی روشن دارد» بسیار خشنود شدم. اینجانب و بسیاری از علاقه مندان مباحث حقوقی و فقهی بی صبرانه منتظر استماع دیدگاه رسمی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره حقوق بشر هستیم. من از پاسخ آن جامعه محترم به شدت استقبال می کنم.

رابعا، اگر اینگونه مطالب به زعم شما «شبهه ناک» در یک دانشگاه علوم انسانی در شهر قم و در یک همایش علمی مطرح نشود و به فتوای آن جامعه محترم از انتشار آن جلوگیری شود، آیا در عصر انفجار اطلاعات با این شیوه می توان از قرائت مورد نظرتان از دین دفاع کرد؟ آیا این شیوه، مناسب مدرسه فاخر امام صادق(ع) است؟ اگر این فرزند حوزه در شهر فقاهت و اجتهاد امکان بیان آراء دینی و علمی خود را نداشته باشم آیا این افتخاری برای مذهب اهل بیت(ع) است؟ کجا سراغ دارید که رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع) از ابراز نظر علمی منتقدان جلوگیری کرده باشند؟ صاحبان منطق قوی از انتشار آراء مخالف آن هم در محافل تخصصی و علمی واهمه ای ندارند. اگر در دانشگاه و حوزه به فتوای شما از انتشار آراء متفاوت علمی جلوگیری شود، به طریق اولی در فضای عمومی جامعه هم که چنین امکانی نیست، صریحا بفرمائید ابراز آرای متفاوت با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مطلقا ممنوع است. بعید می دانم جنابعالی و بسیاری از علمای عضو جامعه مدرسین به چنین وضعی راضی باشید.

3.در ادامه فرموده اید: « مدتی پیش در یکی از سایت‌ها - که نمی‌دانم آن نامه را از کجا آورده بودند- این نامه منتشر شد و بعد آقای کدیور در ارتباط با آن توضیحی داد و جامعه‌ی مدرسین را به مناظره دعوت و اعلام کرد حاضر است با آقایان جامعه‌ی مدرسین در مدرسه فیضیه که پایگاه علم و نظر است مناظره کند

اولا، برخی از اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به صراحت در ناسازگاری اسلام (بخوانید برداشت ایشان از اسلام) با اسناد بین المللی حقوق بشر به عنوان یکی از فروع اندیشه لیبرالیستی غرب داد سخن داده اند. اینجانب در مقاله خود مدعای فوق (تعارض قرائت سنتی از اسلام با اسناد بین المللی حقوق بشر) را اثبات کرده ام. صد البته بر اساس مبانی علمی با ارائه برداشتی دیگر از اسلام بر سازگاری اسلام نواندیش با اندیشه حقوق بشر تأکید کرده ام.

ثانیا، از آنجا که آن جامعه محترم نظر مرا صائب نیافته و حکم به منع انتشار آراء من داده است و بحمدالله برای اجرای این حکم عِدّه و عُدّه کافی نیز دارد، اینجانب حهت استیفای حقوق قانونی و شرعی خود سه پیشنهاد دارم:

اول، مناظره در حضور فضلا و طلاب حوزه در مناسب ترین مکان یعنی مدرسه فیضیه قم که به فرموده شما پایگاه علم و نظر است.

دوم، مباحثه با اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در دفتر ایشان در قم پشت درهای بسته، شبیه آنچه دبیرخانه دائمی مجلس خبرگان رهبری در سالهای 75-1374 زیر نظر حضرت آیت الله شیخ ابراهیم امینی درباره بحث مهم ولایت فقیه انجام داد و اینجانب آراء متفاوت خود را در میان جمعی از خبرگان ابراز داشتم و آراء عرضه شده مورد نقد متقابل قرار گرفت و نتایج نیکوئی به بار آورد. متن مضبوط و مکتوب آن جلسات در دبیر خانه خبرگان موجود است. ای کاش این مباحث ارزنده بی کم و کاست منتشر شود.

سوم، انتشار نقد رسمی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. در این صورت پیشنهاد می شود این جامعه محترم به سؤالات ساده ذیل پاسخ دهد: مطابق فتاوای حضرات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آیا اسلام با اصول و مواد ارائه شده در اسناد بین المللی حقوق بشر سازگار است یا نه؟ اگر اسلام با این زائده های اندیشه متعفن لیبرالیستی اومانیستی غربی سازگار نیست، درباره نابرابری دینی، نابرابری مذهبی، نابرابری جنسیتی، نابرابری حقوقی احرار و عبید و اماء، نابرابری فقها و عوام در حوزه عمومی، آزادی عقیده و بیان و دین، و بالاخره مجازاتهای خشن و خودسرانه فتوای شرعی شما چیست؟ مراد از حقوق بشر در اندیشه فقهی شما دقیقا چیست؟

4. در پایان فرموده اید: «ما به ایشان توصیه می کنیم که این موضوعی روشن و شفاف است. دخالت در امور عقلی و بیان اینگونه مسائل احتیاج به استاد دارد، و انسان فکر نکند هرآنچه را که می گوید مطالب عقلی است و شرع را زیر سؤال ببرد. مطالب عقلی نیاز به استاد دارد، استادی با سابقه

اولا، اینکه «این موضوع روشن و شفاف است» را من باور ندارم. انتشار مباحث پیش گفته یا انجام مناظره یا برگزاری مباحثه یادشده یا نقد مکتوب نظریات من ادعای روشن و شفاف بودن موضوع را محک خواهد زد.

ثانیا، توصیه حضرت آیت الله مبنی بر نیاز به استاد دیدن برای ورود در هر عرصه ای به لحاظ کبروی متین است. برای استحضار ایشان به لحاظ صغروی متواضعانه به عرض می رساند:

اینجانب هفده سال(و بطور مشخص ده سال در مرحله خارج) از محضر مهمترین اساتید حوزه علمیه قم به شرح ذیل (به ترتیب طول تلمذ) بهره برده ام: در مرحله مقدمات و سطح مقدماتی: حضرات آیات مرحوم شیخ محمد علی افغانی(جامع المقدمات، سیوطی، باب اول مغنی، حاشیه ملا عبدالله، معالم الاصول، مطول)، شیخ علی پناه اشتهاردی (لمعتین، شرح باب حادی عشر، منیه المرید، اعتقادات صدوق و مجلسی)، شیخ صالحی افغانی(جلدین اصول فقه مظفر)، سید محسن موسوی گرگانی(مختصر، باب رابع مغنی).

مرحله سطح عالی: حضرات آیات مرحوم شیخ احمد پایانی(بخش اعظم بیع و خیارات مکاسب)، شیخ حسین اعتمادی تبریزی(بخش اعظم رسائل)، شیخ گنجعلی(کفایتین)، شیخ حسین راستی کاشانی(قوانین، اوایل رسائل)، مرحوم ستوده(بخشی از خیارات مکاسب)، سید حسن طاهری خرم آبادی(بخشی از بیع مکاسب).

در مرحله خارج منقول حضرات آیات عظام منتظری(زکات، ولایت فقیه و مکاسب)، مرحوم شیخ جواد تبریزی(کتاب طهارت، مباحث الفاظ، استصحاب، تعادل و تراجیح، لاضرر)، سید کاظم حائری(مباحث ظن، برائت، تخییر و احتیاط)، سید محمد روحانی(کتاب اجاره) و سید محمود شاهرودی (مباحث قطع و ظن).

در معقول: حضرات آیات شیخ عبدالله جوادی آملی(جلد اول اسفار، خارج اسفار جلد اول)، شیخ یحیی انصاری شیرازی (منظومه حکمت، شرح تجرید) و شیخ حسن حسن زاده آملی(شرح اشارات). علاوه بر این در ایام تعطیل حوزه (یعنی حداقل شش ماه از هر سال) به صورت غیر حضوری از دروس حضرات آیات شیخ شهید مرتضی مطهری(جلد سوم اسفار)، شیخ عبدالله جوادی آملی (مجلدات دوم، ششم، هفتم و نهم اسفار، تمهید القواعد)، شیخ محمد تقی مصباح یزدی(برهان و الهیات شفا، جلد هشتم اسفار، نهایه الحکمه) و شیخ غلامرضا فیاضی(بدایه الحکمه) استفاده و مباحثه کرده ام. ضمنا در تفسیر قرآن(سوره رعد، مقدمات تفسیر، سوره حمد، سوره بقره) از محضر آیت الله جوادی آملی بهره برده ام.

حضرت آیت الله، آیا این اساتید با سابقه هستند یا نه؟ خوشبختانه نتایج درخشان امتحانات شفاهی سالانه اینجانب در شورای مدیریت حوزه علمیه قم به شماره پرونده 5375 قابل مراجعه حضرات آقایان است. در امتحانات کتبی سراسری پایان مرحله سطح در خرداد سال 1367 که امتحانات زیر نظر مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی برگزار شد نفر اول شدم و از مراجع عظام ازجمله مرحوم امام خمینی جایزه گرفتم. بعلاوه مدت چهارده سال از جمله در مدارس رضویه، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی و فیضیه از آغاز مقدمات تا پایان سطح عالی و در معقول شرح باب حادی عشر، شرح تجرید، بدایه الحکمه، منطق و حکمت منظومه، نهایه الحکمه و الشواهد الربوبیه را تدریس کرده ام. فرزندان برخی از معاریف عضو جامعه مدرسین در دروس اصول این بنده شرف حضور داشته اند. در سال 1376در زمان مهاجرت به تهران نیز از مهمترین استادم حضرت آیت الله العظمی منتظری (دامت برکاته) موفق به اخذ اجازه اجتهاد شدم و لله الحمد.

واضح است که مهمترین معرف علمی هر کس کتب و مقالات اوست و اگر حضرتعالی متعرض اساتید ابنجانب نمی شدید، نیازی به ذکر بلند فهرست اسامی ایشان نبود. ضمنا طبیعی است که شاگرد با اساتیدش اختلاف نظر یا اختلاف مبنا داشته باشد، آنچنانکه رأی فقهی حضرتعالی با رأی استادتان در مسئله شطرنج تفاوت داشت. برخی از این اختلافات علمی در ضمن بحث نافع بررسی و نقد نظریه تکامل معرفت دینی در سال 1371 که گزارشی از آن در کتاب «شریعت در آینه معرفت» حضرت استاد آیت الله جوادی آملی (دامه ظله) منعکس شده است، قابل ذکر است. نمی دانم به نظر جامعه محترم مدرسین چنین سابقه علمی مجوز اظهار نظر شرعی در زمینه حقوق بشر هست یا نه؟!

ثالثا، آنچه در این مقاله و دیگر مقالات و کتبم نوشته ام، کوششی متواضعانه برای فهم دین خدا در زمانه ماست. حرف آخر نیست، اما تفننی هم نوشته نشده، خدمتی مشفقانه با بضاعت مزجات است. دست هرکس که نقدی عالمانه برآراء ابراز شده ام بنویسد می بوسم و شجاعت پس گرفتن رأی ابطال شده نیز دارم. اما تا زمانی که نقدی در خور نشنیده ام محکم و استوار از آنچه با برهان به آن رسیده ام دفاع می کنم.

5. در پایان مناسب می دانم بخشی از مقدمه کتاب حق الناس (اسلام و حقوق بشر) به این قلم که چهار ماه است در انتظار مجوز انتشار از وزارت فخیمه ارشاد به سر می برد، برای ایضاح بیشتر آراء اینجانب درباره نسبت اسلام و حقوق بشر به محضرتان تقدیم دارم:

«نزدیک نیم قرن است کتب متعددی درباره «اسلام و حقوق بشر» در ایران منتشر شده‌است. مضمون اغلب این کتب در دو نکته ذیل قابل تخلیص است:

اول، حقوق بشر حرف تازه‌ای نیست. مضامین آن از دیرباز در متون دینی ما به‌وفور یافت می‌شود. آن‌گاه شواهد متعددی از کتاب و سنت بر این مدعا ارائه شده‌است. اصولاً آموزه‌های الهی دینی ما را از امثال اعلامیه جهانی حقوق بشر بی‌نیاز می‌کند، هرچند مسلمانان از توجه به این آموزه‌ها غفلت کرده‌اند.

دوم، حقوق بشر در اسلام بسیار غنی‌تر و گسترده‌تر از اعلامیه جهانی حقوق بشر است. شارع مقدس حقوق واقعی آدمیان‌را به‌طور کامل در احکام دینی لحاظ کرده‌است، در حالی که در اعلامیه یادشده تنها برخی از حقوق انسان‌ها آن هم به‌طور ناقص و بر مبنای غیرالهی ذکر شده‌است. ضمناً در اسلام علاوه بر حقوق انسان‌ها، حقوق خداوند، حقوق حیوانات و نباتات و جمادات نیز رعایت شده ‌است.

این کتاب ضمن احترام به دیدگاه فوق (که از آن به اسلام تاریخی یا اسلام سنتی یاد می‌شود) از منظری دیگر به «مسئله نسبت اسلام و حقوق بشر» نگریسته‌است. این منظر را در نکات ذیل می‌توان تخلیص کرد:

یک، حقوق بشر یکی از بزرگترین دستاوردهای جدید بشر در قرون اخیر است، و به این معنی، عمق و گستره دغدغه انسان دیروز نبوده‌است.

دو، اگرچه در ادیان الهی به‌ویژه اسلام موارد قابل توجهی از آن‌چه امروزحقوق بشر خوانده‌می‌شود، صریحاً یا ضمناً مورد توجه و عنایت واقع شده‌است، اما در قرائت سنتی از ادیان یا در دین تاریخی به‌ویژه در بخش شریعت و فقه، موارد تعارض با نظام حقوق بشر، اساسی و غیر‌قابل اغماض است.

سه، اسلام در اسلام تاریخی یا قرائت سنتی آن خلاصه نمی‌شود. اسلام معنوی یا غایت‌گرا که روایتی نواندیشانه یا روشنفکرانه از اسلام است، با نظام حقوق بشر سازگار است.

«حقّ‌النّاس» تحلیل انتقادی قرائت سنتی یا روایت تاریخی از اسلام در نسبت با حقوق بشر از یک‌سو، و کوششی متواضعانه برای ارائه طریق و یافتن راه‌حل مشکل نسبت اسلام و حقوق بشر از منظر قرائت معنوی یا روایت غایت‌گرایانه از اسلام از سوی دیگر است. پیام نهایی کتاب گزاره ذیل است:

ایمان به خدا، باور آخرت و پیروی از تعالیم پیامبر اسلام(ص)، در ذات خود هیچ تعارضی با رویکرد انسانی حقوق بشر ندارد. می‌توان از صمیم دل مسلمان بود و واقعا از اندیشه حقوق بشر دفاع کرد.

چارچوب پژوهشی این کتاب مبتنی بر نکات ذیل است:

آ، اگرچه اندیشه حقوق بشر امری عادلانه، اخلاقی و عقلائی است؛ اما همچون هر اندیشه دیگر بشری خطاپذیر، قابل نقد و ارزیابی است.

ب، اگرچه نظام حقوق بشر توسط انسان غربی تدوین شده‌است، اما جغرافیا ندارد و دستاورد تجربه بشری و رهاورد خرد جمعی آدمیان است.

ج، برداشت‌های دینی روایتی انسانی از تعالیم الهی است، و به اعتبار انسانیش قابل نقد و ارزیابی است. اختلاف آراء علمای دین و تفاوت مکاتب مختلف مذهبی و انتقادات متقابل آن‌ها بر همین منوال است. لذا اگرچه مسلمانی تسلیم محض حق متعال بودن است، اما هیچ برداشت انسانی از حقیقت وحیانی مافوق نقد نیست.» (کتاب حق الناس، انتشارات کویر، تهران، 1386، صفحات 8 و 9)

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات در ماه مبارک رمضان بویژه لیالی متبرک قدر

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

محسن کدیور

12 مهر 1386

رونوشت: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی (مد ظله

http://emruz.info/ShowItem.aspx?ID=10271&p=1