سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ظهور و سقوط احزاب در ایران

ظهور و سقوط احزاب در ایران

قسمت اول

تاریخ کشورمان نشان می‌دهد که در دوران انقلاب مشروطه، احزاب، سازمان‌ها و تشکل‌های سیاسی غیر حکومتی شکل جدیدی یافته است. اصول و مبانی آنها منطبق و هماهنگ با معیارهای حزبی است، چیزی که در آن هنگام رایج و متعارف بوده است. بدین‌ترتیب فصل جدیدی در تاریخ و در حیات سیاسی ایران رقم خورده است. پدیده‌ای که قبل از انقلاب مشروطه خبری از آن نبوده است. پیدایش این نهادها گام مهمی در مسیر توسعه‌ی سیاسی ایران بوده است. برخی از گروههای تازه بوجود آمده را می‌توان اتحادیه‌های کارگری، انجمن‌ها، احزاب سیاسی و گروههای مجاهدین یا واحدهای مسلح مردمی نام برد. واژه حزب، احزاب و وزیرکه غالباً در فرهنگ سیاسی و جامعه از آن سخن به میان می‌آید برای مردم بیگانه و دور از ذهن نیست. این واژگان در متون دینی بکار رفته است. اگر چه بلحاظ محتوا با تجربیات امروز بشری تفاوت دارد.

علماء و مقامات دینی و مذهبی اگر چه همواره در امور دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فعالیت داشته‌اند، اما این فعالیت‌ها در چارچوب حزب، رایج نبوده است. مبارزات آنان هم در گذشته فردی و غیرحزبی بوده که توسط مردم همراهی می‌شد. مراجع تقلید که اصطلاحاً به وی صاحب رساله می‌گویند و مردم نیز در شئون دینی از او پیروی می‌کنند. هیچگاه به طور رسمی از حزبی پشتیبانی نکردند. ولی برخی از روحانیون در تأسیس برخی از تشکل‌ها نقش داشته‌اند.

جامعه‌ی ایران که همواره بافت مذهبی و دینی داشت و رهبران دینی هم مواضع خویش را در خصوص این محصول و تجربه بشری یعنی احزاب ابراز نکردند پرسش‌های گوناگونی در جامعه پدید آمده است. با اینکه احزاب به عنوان مهمترین تجربه بشری و کار جمعی توانست در جوامع امروز نقش مؤثری ایفا کند.

از این رو نمی‌توان به یک باره احزاب را بوسید و کنار گذاشت و وجود آن را مردود و کارکرد آن را نادیده پنداشت مخالفت یا موافقت با تحزبگرایی تنها به اقشار مذهبی برنمی‌گردد این موضوع در میان سایز نخبگان هم جریان داشته است. در دوران معاصر حزب به عنوان پدیده‌ای خنثی در فضای سیاسی ایران نگریسته شده است. از یک سو تلاش می‌شود با تکیه بر تجربیات سایر کشورها که از دموکراسی برخوردارند الگوها و متدهایی تهیه گردد و با اشکال بومی آن مورد استفاده قرار گیرد. از سوی دیگر شرایط داخلی به نحوی بوده که به محض ایجاد تشکیلات حزبی با کمترین معیارهای ضروری با نوعی واکنش منفی اجتماعی و سیاسی مواجه گردیده است. همین فراز و نشیب‌ها موجب گردید که این پرسش اساسی مطرح شود آیا در جامعه ایران حزب به عنوان یک ابزار لازم و ضروری تشخیص داده شده است یا خیر؟ این پرسش کلیدی با رویکردهای مختلف پاسخ متفاوت داده شده است. نویسندگان و محققان کوشیدند براساس مقتضیات ذهنی و فکری خویش از زاویه‌ای بدان بنگرند تردیدی وجود ندارد که در جامعه ما از گذشته دور تا به امروز حزب جایگاهی نداشته و هم نتوانست جایگاه ارزشمند خویش را بدست آورد. شاید یکی از علل و عوامل ناتوانی مخالفت‌های بیش از حد باشد. به هر تقدیر عده‌ای در جامعه ما با تحزب گرایی موافق و عده‌ای مخالفند. این روند کماکان ادامه دارد. اولاً باید دانست حزب وسیله‌ای است که می‌تواند برای نیل به هدف استراتژیک سیاسی جامعه مفید و مؤثر باشد. با این تعبیر می‌توان دریافت که حزب هدف نیست. یکی از دلایل مخالفان احزاب و تحزبگرایی این است که ساختار خزبی را نوعی الگوبرداری از غرب تلقی می‌کنند. بدون شک چنین تصوری بسیاری از نهادها و دستگاههای اجرایی، قانونگذاری و قضایی را که بسیار مهم هم هستند بزیر سوال خواهد برد. زیرا موارد مذکور هم با اندکی تغییر و تحول محصول و پدیده غرب محسوب می‌شود. اکنون پرسشهای فراوانی در حوزه احزاب، عملکرد آنها و علل ناپایداری آن مطرح است. آیا حزب به معنای واقعی در ایران تشکیل شده است؟ در صورتیکه پاسخ این سوال مثبت باشد پرسش دیگری به دنبال خواهد آمد و آن اینکه علل و عوامل ناپایداری آن‌ها چه بوده است؟

با پرسش‌های فوق سؤال مهمتری مطرح می‌گردد و آن اینکه آیا احزاب گوناگون و متنوع از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی 1357 و پس از پیروزی انقلاب تاکنون چه میزان در توسعه سیاسی ایران تأثیرگذار بوده‌اند؟

تحزب در دنیا و در کشور ما سابقه نسبتاً طولانی دارد. اما بسیاری از مردم هنوز از عضویت در احزاب خودداری می‌کنند و علاقه چندانی هم نسبت به آن نشان نمی‌دهند. به عبارت روشنتر باید این تعبیر را به کار برد که مردم هنوز نسبت به مقوله احزاب اعتماد و اطمینان ندارند و آن را برسمیت نمی‌شناسند. شاید یکی از علل عدم رویکرد مردم به احزاب عملکرد منفی برخی از احزاب باشد که در تاریخ ثبت شده است. برخی از کارشناسان بر این باورند که فعالیت حزبی یک کار و تلاش جمعی است که در چارچوب جمعی راندمان آن بالا است. این مساله به مسلمان بودن یا نبودن ارتباطی ندارد این یک موضوع عقلی است و ممکن است در همه‌ی مسایل تحقق یابد نه فقط در امور سیاسی. هنگامی که لیست احزاب تشکیل شده را در طول یکصد سال اخیر بازگشایی می‌کنید. اساسنامه و مرامنامه آنان بازخوانی می‌شود در می‌یابید که دلیل و برهان مناسبی برای تاسیس خویش اقامه کرده‌اند. اما هیچیک از آنها در میان مردم طرفدار پیدا نکرده‌اند ظاهراً مردم تمایل چندانی نسبت به آنها بروز نداده‌اند حتی بسیاری از نخبگان دانشجویان، شخصیت‌های سیاسی، روزنامه‌نگاران و روزنامه‌خوانان هم از آنها استقبال به عمل نیاورده‌اند.

علل، عوامل، راز و رمز ماجرا چیست؟ دقیقاً معلوم نیست ولی موضوع با تمام ابعادش در میان کارشناسان در حال بحث و بررسی است همانگونه که یادآوری گردید مراجع تقلید به طور رسمی از حزبی پشتیبانی نکردند ولی برخی از روحانیون بلندپایه از دهه چهل به بعد یا از گروههایی حمایت کرده یا در تاسیس برخی از تشکیلها نقش داشته‌اند. آیت‌ا... طالقانی که از مبارزان برجسته مذهبی و ملی ایران به شمار می‌رود از جمله بنیانگذاران نهضت آزادی محسوب می‌گردد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 رویکرد سیاستمداران به احزاب و تشکل‌های سیاسی فزونی یافت. بدون شک این رویکرد دلایلی دارد. نخست اینکه به نظر می‌رسد علت اساسی و بنیادی آن رویکرد این است که قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت را موظف کرده است آزادی‌های سیاسی و اجتماعی را در حدود قانون تامین کرده و مشارکت عامه مردم را در تعیین سرنوشت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فراهم سازد. بنابراین به عقیده بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، احزاب توانمندترین بازوی اجزایی این پدیده به شمار می‌روند. دوم اینکه جمعی از روحانیون نخبه و صاحبنظر در مسایل اسلامی، اجتماعی، فقهی و فرهنگی تشکیل احزاب و نهادهای مدنی را پرورش نیروی انسانی کارآمد، فراهم ساختن زمینه‌های تبلیغ دینی، موجب افزایش سطح آگاهی‌های عمومی و بالاخره آن را یکی از ابزارهای امر به معروف و نهی از منکر می‌پندارند امر به معروف و نهی از منکر و گسترش آن در جامعه بر پایه اصل هشتم قانون اساسی است.

احزاب، گروهها و نهادهای مدنی با ابزاری که در اختیار دارند براحتی می‌توانند در اجرای این اصل همگانی سهیم بوده و آن را علاوه بر توده مردم به حوزه دولت و مدیران ارشد سرایت دهند و بالاخره سوم اینکه قانون اساسی جمهوری اسلامی آزادی احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده را به رسمیت شناخته است. اینان در فعالیت‌‌ها آزادند مشروط بر اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری را نقض نکنند. در اصل 26 قانون اساسی آمده است هیچ کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در آنها مجبور ساخت. بر این اساس رویکرد نخبگان به احزاب و تشکل‌های سیاسی افزایش یافته است. برخی از صاحنظران و مدیران احزاب بر این باورند با اینکه هم اکنون در کشور به لحاظ قانونی احزاب امکان فعالیت دارند ولی در خصوص تحزب و حزبگرایی هم به لحاظ نظری هم به لحاظ عملی مشکلاتی احساس می‌شود. در تعیین مصداق این مشکلات می‌گویند یک تعریف قابل قبول و جامع از حزب که بتواند نیازهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه را پاسخ دهد بدست نیاورده‌اند. نکته حائز اهمیت این است که در حال حاضر احزاب و تشکل‌های سیاسی در کشور به وفور به ثبت رسیده است. این امر زمانی هویدا می‌شود که پای انتخابات در میان باشد. مدیران احزاب در بیانیه‌ها، مصاحبه‌ها و سخنرانی خویش سخن از تدوین برنامه به میان می‌آورند. اگر احزاب دارای برنامه برای اداره کشور هستند چرا مردم به برنامه‌ رای نمی‌دهند و به سخنرانی این یا آن و بالاخره به وعده‌های فردی اعتماد کرده و به آن رای می‌دهند؟ قبل از آنکه به این پرسش و پرسش‌های پیشین پاسخ داده شود لازم است ابتدا حزب تعریف شود زیرا تعریف حزب می‌تواند بخشی از پیچیدگی‌های موجود در عرصه‌ جامعه را که حزب با آن گریبانگیر است تبیین و آشکار سازد. احزاب سازمان‌ها و گروههایی هستند بنیان یافته و منظم که برای مبارزه در راه کسب قدرت ساخته شده‌اند و منافع و هدف‌های نیروهای اجتماعی گوناگون را بیان می‌کنند. برخی دیگر از محققان در تعریف حزب نوشتند حزب به معنای سیاسی، گروهی سازمان یافته و متشکل از کسانی است که دیدگاهی مشترک دارند و معمولاً موضع عقیدتی کلی آنان یکی است و در صدد دستیابی به قدرت هم باشند. با اندکی تامل و ژرف‌اندیشی می‌توان به ماهیت احزاب در کشورمان پی برد. نظم و سازمان یافتگی از شرایط لاینفک احزاب محسوب می‌شود آیا چنین چیزی در احزاب کشورمان مشاهده می‌شود؟ مجموعه‌ای که حزب را تشکیل می‌دهند باید در مسایل اجتماعی، سیاسی و عقیدتی مواضع مشترک داشته باشند آیا احزاب معروف و مشهور کشورمان که در صحنه هستند خود را به این خصایص و ویژگی آراستند؟ نکته‌ی بسیار مهمی در تعریف حزب آمده است و آن اینکه احزاب باید منافع و هدفهای نیروهای گوناگون اجتماعی را در ابزار تبلیغی خویش بیان کنند. آیا این شیوه به صورت کارآمد در احزاب موجود ملاحظه می گردد. و بالاخره اینکه در تعریف با صراحت بیان شد که حزب درصدد دستیابی به قدرت است اکنون چنین انگیزه و هدفی در احزاب کشورمان وجود دارد؟ در صورتی که پاسخ این پرسش مثبت باشد و موانع سیاسی هم در میان نباشد احزاب موجود نیروهای لازم را جهت دست‌یابی به کسب قوه مجربه و اداره جامعه دارا هستند؟ اگر چه پاسخ دادن به هر یک از سوالات زمان طولانی را می‌طلبد ولی سعی‌مان این است که در حد حوصله این گفتار به نکات کلیدی بحث اشاره و بسنده شود. شاید این گفتار کوتاه بتواند زمینه را برای حل مشکلات بزرگ فراهم سازد. شواهد و قرائن موجود نشان می‌دهد که احزاب شرایط مناسبتری برای فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی دارند تا مطبوعات، اگر چه مطبوعات لازمه کار احزاب و ابزاری برای ارتباط هسته‌های مرکزی احزاب با نیروهای مورد نظر آنان و همچنین افکار عمومی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون فعالیت‌های حزبی اگر چه افت و خیز داشته است ولی سرنوشت مطبوعات را نداشته است. اگر احزاب و گروههایی که فعالیت‌شان متوقف شد بدون شک همراه با یکی از دلایل زیر بوده است. دسته‌ای از احزاب به دلیل عدم توان رقابت در عرصه‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی و جذب نیروهای متخصص و تربیت آنان از ادامه رقابت بازمانده‌اند تعدادی به دلیل عدم توان تامین مالی جهت حضور در صحنه رقابت با دیگران بخودی خود متوقف شدند شماری دیگر از احزاب و سازمان‌ها چه سراسری و چه منطقه‌ای که توسط مراکز قضایی غیرقانونی اعلام شده و منحل گردیدند به دلیل فعالیت‌های تروریستی و مغایر با شوون احزاب بوده است. همه‌ی کشورها از جمله کشور ما فعالیت‌های احزاب و سازمانها را برسمیت شناخته تا جایی که این فعالیت‌ها مخل نظم و امنیت جامعه نباشد حمل سلاح، شیوه‌های تروریستی، تهدید، ارعاب شهروندان، برخورد مسلحانه و هر حرکتی که موجب اخلال نظم و امنیت شود هم به لحاظ عقل و هم با معیارهای قانونی باید با آن برخورد شود. بهر تقدیر احزاب منحل شده چه سراسری و چه منطقه‌ای به دلیل فعالیت‌های مغایر با امنیت ملی، وحدت ملی و تمامیت ارضی بوده است. هم اکنون دهها حزب، سازمان‌، انجمن‌ و تشکل‌های سیاسی، فرهنگی و .3320+9اجتماعی از گذشته تا به امروز در کشور وجود دارند که سرگرم تلاش و فعالیت هستند که به زودی به تحلیل فعالیت آنها و توانمندی‌شان پرداخته‌ خواهد شد تا از این رهگذر موانع فعالیت احزاب و رمز و راز موفقیت احتمالی آنها هویدا و پاسخ دهها پرسش‌ قبلی در خصوص احزاب روشن و آشگار گردد.

برخی از فعالان حزبی و سیاسی معتقدند ماهیت ساختار قدرت در ایران به نحوی شکل گرفت که احزاب فعال در عرصه‌های سیاسی که می‌کوشند و می‌خواهند فعالیتشان معطوف به کسب قدرت گردد، از ورود به هسته‌های مرکزی قدرت باز می‌مانند. جمعی دیگر از کارشناسان می‌گویند ورود بخشی از نهادهای نظارتی به مقوله رقابت انتخاباتی است که مانع دستیابی احزاب به قدرت یا تداوم فعالیت پرثمر حزبی می‌شود و به عبارت دیگر حذف پیش از ورود به رقابت بدین معنی که احزاب با هزینه‌های سنگین نیروهای خویش را منسجم می‌کنند و برنامه‌هایی جهت ارایه به مردم تدوین می‌نمایند تا در صورت پیروزی در انتخابات پیگیری نمایند اما قبل از ورود به رقابت و هنگامی که زیر تابلو آن ایستادند نیروهای سیاسی خود به خود منجر به حذف می‌شود. این رویکردها به اعتقاد بسیاری از موانع تحزبگرایی و ناکامی احزاب در جلب نظر مردم نسبت به احزاب است. گروهی دیگر از فعالان سیاسی و حزبی بر این باورند که در ساختار قدرت اساساً چنین تفکری وجود ندارد، زیرا این تفکر هرگز به نفع نظام نیست، اینان برای باور و اعتقاد خویش استدلالی را اقامه می‌نمایند که هم به لحاظ عقلی منطقی است و هم در بسیاری از کشورها بدان عمل می‌شود. و آن این است اگر احزاب با برنامه و نیروهای مجرب و متخصص مورد نیاز وارد میدان شوند و در مدت معین قانونی فعالیت کنند و با رای مردم تغییر یابند پیشرفت کشور را ضمانت بیشتری خواهند کرد. مضافاً بر این برنامه‌گرایی و تخصص محوری و شایسته سالاری خصوصیات و ویژگی‌های دیگری هم پدید می‌آرد و آن اینکه مصونیت برای اصل نظام ایجاد می‌شود در نتیجه ناکارآمدی متوجه احزاب و مدیران آن که با رای مردم به قدرت دست یافته‌اند می‌شود. در غیر این صورت ممکن است حتی گرانی سیب‌زمینی باعث شود تا مقامات راس نظام هرم هم مورد توجه قرار گیرند.

اکنون با بررسی علل و عوامل تاسیس احزاب در قبل از انقلاب و پس از آن و مقایسه آنها با یکدیگر هم به نتایج ملموس دست یافته و هم پرسشهای قبلی با نتایج حاصله پاسخ داده خواهد شد. احزاب و تشکلهای سیاسی در زمان شاه با گرایش‌های گوناگون فراوان بودند برخی از آنها متعلق به خود حکومت بوده که جهت دو حزبی شدن تأسیس شد و عضویت در آن اجباری بود مانند حزب رستاخیر، میلیون و مردم بسیاری از آنها هم سیاسی بودند اما رابطه‌ای با امور دینی، اعتقادی و مذهبی نداشتند و با گرایش‌های خاص خویش فعالیت می‌کردند، اما در این میان احزاب و تشکل‌هایی هم بودند که علاوه بر فعالیت‌های سیاسی با فعالیت‌های مذهببی هم پیوند خوردند، که ما اکنون به بررسی آنها پرداخته تا از این رهگذر ثبات، عدم ثبات و پایبندی آنها به شعارهای مطرح شده و بالاخره کارکرد آنها در جامعه روشن شود.

سید محمد حسین دریاباری

21/2/1388