سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقوق بشر ؛ شمشیرداموکلس

حقوق بشر ؛ شمشیرداموکلس

   قسمت اول                             

                                 1/11/1364

در تاریخ اصلی است که می گوید :.تاریخ یک استمرار است که در فرآیند زمان شکل می گیرد و در این استمرار اگر وقایع تکرار نمی شوند،سنت ها تکرار پذ یرند.چنین است آنچه که امروز ما در رویداید های

زمان حاضر می بینیم و نمونه اش را در داشته های تاریخی خود تجربه کرده ایم.

منشور سازمان ملل و توجه خاص آن به حقوق ملل! یا به عبارت بهتر حقوق بشر ما را به یاد زنجیر عدالت

انوشیروان می اندازد که به ظاهر نمود عدالت نظام دست ساخت انوشیروان بود و در حقیقت وسیله ی

توجیه نظام ستمگر انوشیروان وظاهری زیبا برای پوشش بی عدالتی هایی که بر مردم سیلی خورده از

ستم وی بود .

تاریخ همواره شاهد مسخ ارزش ها بوده است .نهادی اجتماعی که می توانست مفید به حال مردم باشد حفظ

شده و محتوای آنتوسط آنانی که در اندیشه استثمار ،استعمار و استحمار مردم بودند دگرگون شده است.

منشور سازمان ملل از این نمونه ااست.مفاد آن زیبا و همه پسند است .در همه ی کتاب های درسی از کشورهای توسعه یافته تا توسعه نیافته تدریس می شود ،اما جوهره ی آن چماقی است که بر سر ملل بپاخاسته

و عصیان گر علیه استکبار مدام کوفته می شود.

آفریقای مظلوم ،آمریکای جنوبی ، ملت فلسطین و... جمهوری اسلامی ایران نمونه های عینی این حقیقتند .

این در حالی است که کشور نامیبیا به رغم سال ها کسب استقلال همچنان زیر پای چکمه پوشان رژیم آپار تاید

شاهد چپاول منابع غنی خود توسط امپریالیست ها است.ملت رانده شده فلسطین در جستجوی مأوایی در گوشه و کنار جهان فریاد عدالت خواهی سر می دهند، و مجاهدین مسلمان افغانی برای نهضت رهایی بخش خود روزانه ده ها شهید تقدیم آرمانشان می کنند .ملت به پا خواسته نیکاراگوا هر روز شاهد اقدام های تروریستی

امپریالیسم آمریکا (شیطان بزرگ) هستند و سازمان ملل متحد با آن همه کبکبه و دبدبه ی خود از هر گونه

اقدامی در جهت احراز حقوق این مردم تحت ستم ناتوان است و تنها وسیله ای برای بازی شطرنج دو ابر قدرت غرب و شرق است .

سال 1985 سازمان ملل را چهل ساله کرد.اما این سازمان در برپایی جشن چهل سالگی خود چه دستاورد

انسانی را توانست به رخ مردم جهان بکشد.هیچ! اینک سازمان ملل با کوله باری از تجربه های دیرین خود هنوز چماقی است که به وسیله ی امپریالیست ها بر سر ملت های بپا خواسته فرود می آید و ملل جهان از این سازمان عقیم هیچ حرکتی جز مسخ ارزش های والای انسانی انتظار ندارند.

مقاله ی زیر نقدی است بر قطعنامه حقوق بشر سازمان ملل علیه ایران و نیز اثبات این مدعا که محتوای این نهاد

به ظاهر مردمی توسط امپریالیسم جهانی مسخ شده است و اینکه ملل به پا خواسته جهان همواره باید چماق

سازمان ملل و حقوق بشر را از یاد نبرد .

چرا مدافعان واقعی حقوق بشر محکوم به نقض آن می شوند ؟

مدت زیادی نمی گذرد که آژانس های خبری و به عبارت دیگر خبر گزاری های به اصطلاح مستقل و در عین حال وابسته به امپریالیسم، خبری را منتشر و پخش نمودند که موجب تأسف تأثر آزادی خواهان و اندیشمندان بشر دوست گردید .آن خبر متقربه و قابل پیش بینی ، ولی در عین حال تأسف انگیز صدور قطعنامه ای از سوی سازمان ملل مبنی بر اتهام نقض حقوق بشر توسط ایران بود، و بدین ترتیب سازمان کذایی برای چندمین بار ماهیت پلید و ضد مردمی خویش را به مردم در بند و ستم کشیده نشان داده و دشمنی<\/h1> <\/h1>

دیرینه خویش را نسبت به انقلاب اسلامی ایران ابراز داشت و با وقاحت و بی شرمی تمام ایران را ناقض حقوق بشر و استکبار جهانی و قدرتهای بزرگ را حامیان حقوق بشر معرفی کرده است .اینک ضروری به نظر می رسد برای رو شن شدن اذهان و افکار همگان ، برخی از مسایل مربوط به سازمان ملل و کمیسیون<\/h1> <\/h1>

حقوق بشر ،مقدمه و مواد سی گانه آن و عملکرد این کمیسیون را مورد بررسی و تحلیل و تفسیر قرار دهیم.<\/h1> <\/h1>

کمیسیون حقوق بشر کلیه تصمیمات خویش را بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر که شامل یک مقدمه و دارای 30ماده می باشد اتخاذ می کند .این اعلامیه که در سال 1948به اتفاق کلیه آراء به تصویب مجمع سازمان ملل رسیده است ،متضمن و دارای نظریه و اندیشه های فلاسفه بزرگ و شهیر گذشته و اعلامیه استقلال آمریکا و نیز مقدمه قانون اساسی کشور فرانسه می باشد. این اعلامیه خاطر نشان می سازد که همه افراد بشر بدون استثناء در برابر قانون مساوی خواهند بود و حق حاکمیت از آن مردم بوده و حقوق افراد در<\/h1> <\/h1>

زمینه های آزادی حاکمیت و امنیت غیر قابل تغییر است .به همین منظور مقدمه اعلامیه مذکور از تمام کشور های عضو آن سازمان در خواست کرده است تا متن کامل این اعلامیه را به زبان های آن کشور ها ترجمه نمایند و در مدارس کتب درسی آمیخته و ضمیمه گردد و همگان از این اعلامیه آگاهی یابند.<\/h1> <\/h1>

مجمع عمومی ، این اعلامیه جهانی را آرمان مشترکی برای همه مردم و کلیه ملل اعلام می کند تا جمیع افراد،<\/h1> <\/h1>

مواد مندرج در این اعلامیه مد نظر داشته و محافظت نمایند ، که بوسیله تعلیم و تربیت ، احترام این حقوق و آزادی ها توسعه یابد و به تدریج تدابیر ملی و بین المللی شناسایی و اجرای جهانی آنها چه در میان خود ملل عضو، و چه در میان مردم کشور هایی که در قلمرو آنها می باشند تأمین گردد(1).<\/h1> <\/h1>

اینک می پردازیم به بررسی عبارات فوق که در مقدمه ی اعلامیه حقوق بشر آمده است، که در واقع گروهی از حقوق دانان ، آنرا نگاشته و منتشر کرده اند – به نظر می زسد که این جملات و مفاهیم از درون و اعماق<\/h1> <\/h1>

فطرت های بیدار و احساسات بشر دوستانه ناشی شده باشد، وشاید اینها خواستار آرامش و آسایش عموم مردم<\/h1> <\/h1>

بوده و هرج ومرج ستمگری و سلطه جویی و نیز ایجاد عوامل اختناق را خلاف آرمان انسان می پنداشتند- که<\/h1> <\/h1>

عبارت فوق حاکی این مضمون است ، ولی اکنون برای مقدمه و اعلامیه مذکور جز آن که در اذهان و افکار گنجانیده شود و یا در مدارس و مراکز آموزشی مورد تدریس قرار گیرد ، نمی توان ارزش عملی قائل شد.چرا که محتوای این اعلامیه این واقعیت را تصریح کرده است. برای مثال اکنون تمام مؤسسات سازمان ملل و قوای اجرا یی آن در کشور ها بزرگ و سلطه گر یعنی کشور های امپریالیست قرار دارد .علاوه بر این خط مشی این سازمان نیز از سوی آنان (امپریالیست ها) تعیین و مشخص می شود و مواضعی که این سازمان عریض و طویل جهانی اتخاذ می نماید الگو و روش کار آن را ابر قدرت های جهانی و حامیان و مداحان آنان<\/h1> <\/h1>

ترسیم می کنند ، آیا این اعمال و ده ها جنایت دیگر با مقدمه مذکور منافات ندارند؟ آیا این وارونه جلوه دادن حقوق بشر نیست و آیا اعمال خود سرانه و چپاول گرانه آمریکا و فرانسه حیثیت و آبروی جهانی اعلامیه استقلال آمریکا و قانون اساسی سال 1970 فرانسه را تهدید و لکه دار نمی کند؟ باید با صراحت یاد آور شویم که سردمداران ورهبران نظام ستمگر آمریکا و فرانسه تمام موضوعات مندرجه درمقدمه این اعلامیه را به باد فراموشی سپرده و هرگز حقوق بشر برای آنان معنی و مفهومی ندارد. زیرا که آنان به منافع خویش<\/h1> <\/h1>

می اندیشند، بنابراین هیچگونه رابطه ای بین آنان و انسان تحت ظلم متصور نیست و خداوند بزرگ در کتاب عظیم خویش ضمن دعوت مستضعفین به مبارزه علیه شیاطین و مستکبرین عدم ارتباط شیاطین و عداوت همیشگی آنان با انسان ها را خاطر نشان فرموده است.<\/h1> <\/h1>

در بخش پایانی این مقدمه کلیه کشور های عضو و غیر عضو موظف به عمل و اجرای این مفاهیم شده اند ، تا بدین وسیله احترام و ارزشی برای آن اعلامیه و مقدمه آن بدست آید .<\/h1> <\/h1>

مفهوم عبارت فوق مبنی بر اینکه کلیه کشور ها موظف به عمل و اجرای اعلامیه مذکور هستند، استثنائی را می توان برداشت نمود ، که همان حق ( وتو ) و مخالفت با قطعنامه مصوبه از سوی شورای امنیت می باشد.<\/h1> <\/h1>

کشورهائی که دارای این حق هستند عبارتند از :انگلستان- آمریکا- شوروی – چین – فرانسه – در همین رابطه می توان گفت ماده ی 27 منشور ملل حاکمیت جهان را به قدرت های بزرگ و سلطه گر محول کرده است. بنابراین هیچ گونه آرزو و امیدی برای اجرای قسط و عدالت و نیز مساوات نمی توان داشت . کلیه انسان های بیدار که از اندیشه آزاد برخوردارند، مطمئن و معتقدند که برای یکبار هم این مفاهیم و عبارات به مرحله اجرا در نیامده است . اگر نمونه ای از عملی شدن آن را بتوان یافت باید یقین داشت که در جهت منافع خود و یا برای سر پوش گذاردن بر جنایات شان بوده است . بنابراین تعلیمات و آموزش ها و قوانین تدوین شده از سوی قدرت های بزرگ نه تنها بستر آسایش و رفاه عمومی برای مردم مستضعف نمی گستراند،بلکه دامی برای به بند کشیدن ملل ضعیف است. دلیل این سخن روشن است، زیرا در پیکر آموزش یافته گان و فارغ التحصیلان غرب که حاکمیت مردم را پذیرفته اند ، آثار تعهد را نمی توان یافت؛ حتی می توان گفت:<\/h1> <\/h1>

آموزگاران و اساتید آن مراکز در هنگام آموزش این متن ،منافع خویش را مد نظر دارند .به عنوان نمونه می توان از یونسکو که یکی از شعب مخصوص سازمان ملل متحد است نام برد .این سازمان درسال 1946تاسیس شد، تا از توسعه فرهنگی کشور ها حمایت نموده و عدالت و قانون را که مورد تأیید منشور ملل متحد است به مرحله ی اجرا بگذارد. (2)<\/h1> <\/h1>

این موسسه هنگامی که تلاش خود را در سال های اخیر به رهبری یک مسلمان آغاز نمود و بر اساس تعهد درونی خویش از افکار و اندیشه های انسانی بهره جست واز الهام ها و رهنمودهای شیطانی شرق وغرب سرباز زدند ،مورد نفرت و انزجار آنان قرار گرفت .حتی رهبران بلند پایه ی آمریکا اعلام کردند.اگر این سازمان خط مشی خویش را تغییر ندهد، ما کمکهای اقتصادی مان را به آن موسسه فرهنگی قطع خواهیم نمود ، بنابراین می توان نتیجه گرفت که اینها در جهت منافع خویش تلاش کرده و آشوب بپا می کنند .انسان های تشنه عدالت و آزادی و خواهان قوانین عادلانه باید به سراغ نظام الهی روی آورند و ایران را می توان به عنوان مصداق این امر که در این جهت گام بر می دارد نام برد.دربخشی از اصل یازدهم و یکصد و پنجاه<\/h1> <\/h1>

و چهارم قانون اساسی آمده است :همه ی مسلمانان ، یک امت اند .دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پی گیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد ، جمهوری اسلامی ایران با خودداری از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر ، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین ، در هر نقطه از جهان حمایت می کند (3).<\/h1> <\/h1>

هم اینک گامهایمان را فراتر نهاده ،و از مقدمه پر فیض این اعلامیه گذشته و به بررسی اصول مهم آن می پردازیم، تا شاید بتوانیم چهره ی کریه استکبار و استعمار جهانی به سر کرد گی آمریکا را برای همگان واضح و روشن سازیم.<\/h1> <\/h1>

پاورقی ها

(1)    ـ مأخذ : فرهنگ سیاسی نمونه ، اثر دکتر محمد مهدی پور کریم<\/h1> <\/h1>

(2)   ـ همان مأخذ ـ<\/h1> <\/h1>

(3) ـ قانون اساسی اصل « یازده » و اصل « صد و پنجاه و چهار »<\/h1> <\/h1>

(4)   ـ روزنامه اطلاعات شماره 17759<\/h1> <\/h1>

(5) ـ روزنامه اطلاعات شماره 17751<\/h1> <\/h1>

سید محمد حسین دریاباری

چاپ شده در روزنامه اطلاعات مورخ شنبه اول بهمن 1364