دین چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
دین چیست؟
درس ششم
درباره دین و موضوعات مربوط به آن تا کنون کتاب های گوناگون و متنوعی به رشته تحریر در آمده است . دین و دینداری ، رابطه علم و دین ، رابطه دین و اجتماع ، رابطه دین با فلسفه ، فلسفه ی دین و دینداری ، تاریخ ادیان و بالاخره رابطه دین وسیاست بخشی از عناوین برجسته ای هستند که در اطراف آنها فراوان گفتگو به عمل آمده یا محققان مطالب جالبی پیرامون آنها نوشته اند . ما در این درس در صدد بررسی امور مزبور نیستیم ، بلکه تلاش ما در درس حاضر این است که به یک پرسش مهم که همگان از خود یا دیگران می پرسند پاسخ داده شود و آن اینکه ، آیا انسان درباره ی دین و عقاید باید تحقیق و تفحص کند ؟
اگر چنین پرسشی پاسخ آن مثبت بود چه عاملی انگیزه ی تحقیق درباره ی آن می شود؟دین را باید از سه زاویه مورد بررسی قرار داد . نخست اینکه باید مفهوم واژه دین را شناخت و دریافت که به چه معنایی استعمال شده است . آیا معنی دین همان مفهوم لغوی آن است که در لغت نامه ها آمده است ؟
یا اینکه معنی دیگری هم دارد ؟ دوم اینکه اگر غیر از معنی لغوی معنی دیگری دارد آن معنی کدام است و آن را باید در کجا جستجو کرد . سوم اینکه باید کتاب بزرگ آسمانی یعنی قرآن کریم را گشوده و با تدبر دریافت که دین در فرهنگ آن کتاب چگونه معنی شده است . اکنون بطور فشرده که در چارچوب حوصله این درس باشد امور یاد شده مورد تحقیق و کنکاش قرار می گیرد . هنگامی که به فرهنگ لغت چه عربی و چه فارسی مراجعه می شود معانی گوناگون و مختلفی را می توان برای آن یافت . دین واژه ای است عربی که در لغت به معنای طاعت، جزاء، ملت، مذهب، کیش، آئین، ورع، حساب، پاداش و مکافات آمده است . جمع دین هم ادیان استعمال شده است . دین علاوه بر معنی فوق، که لغوی بوده است مفهوم و معنی دیگری هم دارد که اهل تحقیق و صاحب نظران امر آن را معنی اصطلاحی می خوانند . دین در معنی اصطلاحی اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات مناسب و عملی با این عقاید می باشد . از اینروی آن دسته از انسان هایی که مطلقا معتقد به آفریننده ای نیستند و پیدایش پدیده های جهان را تصادفی و یا صرفا معلول فعل و انفعالات مادی و طبیعی می پندارند بی "دین " نامیده می شوند . زیرا آنان اعتقاد به خالق با شعور برای جهان را نپذیرفته و پیدایش هستی را بر اساس تصادف و اتفاق می دانند . اما کسانی که عقیده دارند جهان هستی و آنچه که در آن است برای خود آفریننده ای دارد هر چند عقاید و مراسم دینی ایشان توام با انحراف و خرافات باشد با "دین" یا دیندار شمرده می شوند . بر این اساس است که ادیان موجود در میان انسان ها به حق و باطل تقسیم می شود . به عبارت روشنتر یعنی هنگامی که دین دستخوش خرافات و انحرافات گردید و بازیچه و ملعبه اشخاص شد حقانیت آن زیر علامت سؤال قرار گرفته و عنوان باطل بر او نهاده می شود و دینی که با موهومات و خرافات آمیخته نشد و ارکان آن محفوظ و مصون باقی ماند مقابل باطل قرار می گیرد که آن را حق می خوانند . راغب اصفهانی در مفردات می نویسد:
دین به معنی طاعت و جزاء است اما برای شریعت و قوانین مشخص آن عاریه گرفته شده است . دین در مفهوم همانند ملت است ولی استعمال آن در طاعت و انقیاد شرعی مجازی و اعتباری است . بدون شک با نگاهی گذرا به چند آیه از آیات قر آن بخشی از مفهوم دین روشن و واضح خواهد شد . در سوره ماعون دین به معنی جزا آمده است " مالک یوم الدین " (1) و " اریت الذی یکذب بالدین"(2) خداوند متعال در سوره آل عمران دین را نزد خویش اسلام معنی کرده است . بدین معنی که دین همان تسلیم بی قید و شرط دستورات الهی است که در چارچوب مشخص و محدود تحت عنوان شریعت برای بشر از طریق پیامبران ابلاغ شده است .
ان الدین عندالله الاسلام (3) یعنی دین نزد خدا اسلام است . در سوره انفال آمده "و قاتلوهم حتی لا تکون الدین کله لله " (4) از فحوا و مفهوم کلام جوامع الجامع پیدا است که دین در این آیه شریفه مقابل هر دین باطل می باشد یعنی مقاتله در مبارزه علیه ادیان باطل باید تداوم یابد تا دین خدا که همان اسلام است باقی بماند . در سوره توبه نیز آمده "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون " (5) به نظر می رسد بجز دو آیه نخست آیات بعدی دین را به معنی مجموعه ای از احکام و دستورات و اصول معین که با معنی اصطلاحی مطابق و هماهنگ است گرفته است .
چرا انسان در باره ی دین تحقیق می کند
شکی وجود ندارد افرادی که در باره اصول عقاید بحث و تبادل نظر می نمایند ،شیوه و روشی را که با بافت فکری آنان هماهنگی و همخوانی دارد انتخاب می کنند تا از این رهگذر بتوانند تراوش های فکری و قالب های ذهنی خود را آسان تر و قابل قبول تر به خواننده منتقل سازند . از اینروی بحث اصول عقاید از نقطه ای شروع و از نقطه ای دیگر خاتمه می یابد آغاز و پایان این بحثها به سلیقه و نحوه برداشت پژوهشگر باز می گردد . مضافا بر این اگر متد و الگویی هم داشته باشد پیروی از آن الزامی نیست زیرا خود مباحث اعتقادی متکی به استدلال و دریافت های شخصی است . بنابراین به نظر می رسد اکنون وقت مناسبی برای طرح این سوال و بررسی پاسخ آن باشد : آن سوالی که در اینجا خود نمایی می کند این است که ، آیا باید در باره دین تحقیق کرد ؟ آیا تحقیق درباره دین لازم است چرا ؟ آیا دین در زندگی فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد تا لازم باشد درباره آن جستجو و تکاپو کرد ؟ گروهی از نویسندگان عقیده دارند به پرسش های مطرح شده سه پاسخ می توان ارائه نمود . که در واقع سه دلیل محکمی به شمار می رود برای ضرورت تحقیق و شناخت دین برای یکایک افراد بشر پاسخ هایی که به سوالات فوق داده شد عبارتند از : قاعده " دفع ضرر محتمل " " شکر منعم" و انتخاب موضع صحیح البته در کنار امور یاد شده پاسخ های دیگری هم وجود دارد که ما بدان اشاره خواهیم کرد.
دفع ضرر محتمل
این قاعده و قانون عقلی را می توان به صورت های گوناگون بیان کرد . مؤلفان کتاب " طرحی نو در تدریس عقاید اسلامی " قاعده یاد شده را به تفصیل یاد آور شدند ولی اکنون در اینجا بخاطر عدم اطاله کلام فشرده ی قاعده مزبور از نظر می گذرد . " تمام انسان های روی زمین به دو دسته تقسیم می شوند دسته ای خدا پرست هستند و دسته ای دیگر مادی می اندیشند بنابراین تمام انسان های کره خاکی از این نظر که معتقد به مخلوقیت عالم هستی می باشند و یا جهان را ازلی می پندارند به دو دسته تقسیم می گردند که هر کدام از این دو گروه برای خود منطقی دارند . ما خدا پرستان معتقدیم این جهان و آنچه در آن است را سازنده ای حکیم آفریده است . انسان مسؤول و مکلف است و از طرف خداوند برای ، تمام اعمالش حکم مشخصی فرستاده شده است . بنابراین نمی توان در برابر معتقدات خدا پرستان بی تفاوت بود مگر نه این است که خطری بزرگ در پیش است ؟ و احتمال چنین خطری هر چند که درصد آن هم کم باشد با توجه به عظمت محتمل ،آیا "عقل" انسان را ملزم و مجبور به تحقیق و بررسی نمی کند ؟ بدون تردید و هیچ ابهامی عقل سلیم انسان را به تحقیق وا می دارد این همان قانون دفع ضرر محتمل است که عقل ان را صحیح می شمارد نتیجه اینکه در پاسخ بالا می گوییم عقل ما را به تحقیق وا می دارد تا گرفتار خطر نشویم " . البته باید خاطر نشان شود گروهی که پاسخ سؤالات فوق را قاعده ی " دفع ضرر محتمل " می دانند به حدیثی استناد جسته اند که در اصول کافی نقل شده است .
"شکر منعم"
به پرسش مطرح شده پاسخ دیگری هم داده شده است و آن "شکرمنعم" می باشد. بدین معنی که شکرگزاری از منعم،انسان را به تحقیق و بررسی وا می دارد این مطلب را می توان با یک مثال روزمره که همه مردم با آن روبرو هستند روشن ساخت . اگر شما به یک میهمانی دعوت شده اید و از شما پذیرایی گرم و مناسبی هم بعمل آمده و فرض بر این است که میزبان خود را هم خوب نمی شناسید ، احساسات شما تحریک شده و فکر شما به این نکته متمرکز می شود که میزبان خود را بشناسید و به هر صورت ممکن از او تشکر و قدر دانی نمائید. حال وقتی که انسان ، این سفره گسترده آفرینش را نگاه می کند همه نوع نعمت ها را در اختیار خود می یابد . آیا عقل حکم به شکر و سپاسگزاری و شناخت منعم مقتدر نمی کند ؟ اینجا همانند آن میهمانی است که اگر شکر و قدر دانی توام با شناخت نباشد احساس کمبود و ناراحتی نسبت به میزبان وجود دارد . بنابراین احساس فطری و عقلانی " شکر منعم " خود دلیل واضح بر لزوم بررسی ادله ی خدا پرستان است تا دریابیم که این همه نعمت ، " منعم" و بخشنده ای دارد یا خیر ؟
انتخاب موضوع صحیح
در پاسخ به سوال های مطرح شده جواب دیگری هم داده شده است . و آن این است که بشر می خواهد نیازهای فردی و اجتماعی خود را به نحو ممکن بر طرف کند . آیا انسان از هر راه و طریقی می تواند نیازها و احتیاجات خود را بر طرف کند ؟ بدیهی است که پاره ای از راه ها و طرق برای او زیانبخش و خطر آفرین است ، ناگزیر به عقل خویش مراجعه می کند و از او یاری و استمداد می جوید تا راهی را به او بنمایاند . که ضرر و خطر در آن نباشد . بنابراین راه خویش را که موضوع صحیح می پندارد انتخاب می کند . این دسته از متفکران و نویسندگان عقیده دارند "دفع ضرر محتمل"،"شکر منعم" و "انتخاب موضع صحیح" هر سه بحثها و موضوعاتی هستند که نتیجه آنها به یک نقطه باز می گردد و آن اینکه "عقل" انسان حکم می کند برای دفع ضرر احتمالی و وجود شکرگزاری از منعم و لزوم انتخاب موضع صحیح باید ادله ی الهیون را مورد بررسی قرار داد . تا کنون در پاسخ به این سؤال که چرا درباره دین و عقاید باید تحقیق کرد مطالبی گفته شده است ولی اموری دیگر باقی مانده که به نظر می رسد بیان آن لازم و از جهاتی نیز با روحیات انسان همگون تر و سازگارتر باشد . آن مطالب به قرار زیر است.
1- در درسهای گذشته اشاره شد و در آینده بدان خواهیم پرداخت که فطرت انسان بر خداجویی و خداشناسی استوار است . این نظر و دیدگاه را تاریخ طولانی بشر گواهی می کند که تمام قبایل دارای یکنوع عقیده مذهبی بوده و هستند بدون توجه به اینکه مذهب آنها درست بوده یا نه . برخی از روانشناسان عقیده دارند که انسان دارای چهار بعد روحی است1- حس راستی یا دانایی2- حس زیبایی 3- حس نیکی 4- حس مذهبی . با این بیان بعد چهارم روح انسان بعد مذهبی است بدیهی است که مذهب کمال فکری ، اخلاقی و عملی را برای انسان به همراه دارد پس در این باره یعنی مذهب ، عقاید و دین باید تحقیق کند.
2- همانگونه که در گذشته اشاره گردید ، بشر در وجود خود حس کنجکاوی نیرومندی دارد که همواره می خواهد همه چیز را دانسته و از آن سر در بیاورد . عشق به آگاهی و دانستن ، انسان را وا می دارد که به تحقیق و تفحص چیزهایی بپردازد که آن را نمی داند .
3- در درون انسان نیرویی وجود دارد که همواره او را به کاری فرا می خواند که در اطراف و پیرامون آن سود و فایده وجود داشته باشد وقتی که انسان دریابد که فلان چیز برای او مفید است در باره اش به تحقیق و جستجو می پردازد مذهب چون از این نظر برای او دارای فواید بسیاری است به همین دلیل است که درباره آن تحقیق و مطالعه می نماید .
ادیان آسمانی واصول آن
همه ادیان توحیدی برای خود اصولی محکم دارند . اصول و اساس ادیان آسمانی سه اصل کلی مشترک می باشد . که به شرح زیر است .
الف) اعتقاد به خدای یگانه ب) اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فردی از انسان
در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر برای اعمالی که در این جهان انجام داده
است . پ) اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خدای سبحان برای هدایت بشر به سوی کمال نهایی.
اصوا سه گانه بالا پاسخ هایی است به اساسی ترین سؤالاتی که برای هر انسان آگاهی مطرح می شود . و آن اینکه مبد أ هستی کیست ؟ پایان زندگی چیست و کجا است ؟ و از چه راهی می توان بهترین برنامه زندگی را شناخت ؟ در این باره یعنی اساسی ترین
سؤالاتی که هر انسان از خود می پرسد و برای پاسخ آن تکاپو می کند در درسهای گذشته اشاراتی در خور توجه رفته است که نیازی به تکرار مجدد ندارد. شاید در اذهان برخی این پرسش خطور کند که دین از چه هنگامی به وجود آمده و ادیان آسمانی چگونه پیدا شدند و زمان پیدایش آنها به کی باز می گردد ؟ در پاسخ به این سوال باید گفت :
در میان دانشمندان تاریخ ادیان و جامعه شناسی و مردم شناسی اختلافاتی وجود دارد ولی آنچه که بر اساس مدارک اسلامی بدست می آید این است که تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است . نخستین فرد انسان حضرت آدم علی نبینا و علی آله وعلیه السلام پیامبر خدا ، منادی توحید و یکتا پرستی بوده است . ممکن است این سؤال مطرح شود که ادیان شرک آمیز پس از کجا و چگونه سرچشمه گرفتند؟ پاسخ این پرسش برای هر فرد تحلیلگر روشن و معلوم است . ادیان شرک آمیز همگی به مرور زمان در اثر انحرافات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی پدید آمده است.
منابع وماخذ
1-اصول عقایدرا اینگونه تدریس کنیم :نویسندگان.محمد جعفر امامی ،محمد رضا آشتیانی، عبدالرسول حسنی. چاپ اول
2- فرهنگ عمید . تألیف حسن عمید ناشر مؤسسه انتشارات امیر کبیر.
3- طرح نو در تدریس عقاید اسلامی : نویسندگان : جعفر امامی ،محمد رضا آشتیانی. ناشر: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم چاپ دوم شهریور 1366
4- المفردات فی غریب القرآن تألیف : ابو القاسم الحسنی ابن محمد معروف به راغب اصفهانی
5- تفسیر جوامع الجامع تألیف: امین الدین ابو علی الفضل الحسن الطبرسی ناشر: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران جلد 2
6- اصول کافی جلد 1 کتاب توحید باب اول حدیث 3 تألیف : مرحوم کلینی
سید محمد حسین دریاباری
1-سوره فاتحه آیه 4 2-سوره ماعون آیه 1 3- سوره آل عمران آیه 19
4- سوره انفال آیه 39 5- سوره توبه آیه 33
این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس سالهای 1371 و1372 بوده است