فشرده شرح احوال سفیران ایران و آمریکا
فشرده شرح احوال سفیران ایران و آمریکا
آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی
قسمت اول
روند پیدایش وزارت امور خارجه در ایرا ن
«سفارت و سفرا»، پدیده ای متعلق به روابط خارجی دولتهاست که از طریق نهاد معینی به نام «وزارت امور خارجه»فعال می شود.بنا بر این پیش از پرداختن به ذکر بیوگرافی سفیران ایران و آمریکا،به منظور تبیین و ترسیم فضای روشنی از مناسبات خارجی ایران و آمریکا و دولتهای دیگر –که در آن فضاها مبادله سفیران صورت می گرفته نکته هایی را به عنوان مقدمه یاد می کنیم.
ایران کشوری است که از فرهنگ و تمدن دیرینه برخوردار است .و در بعضی از ادوار تاریخ به عنوان یکی از چند قدرت و امپراطور جهان بشمار میرفت.شواهد و قرائن تاریخی نشان میدهد که زمامداران ایران حتی جنگجو ترین آنها نتوانستند از اقتدار ملی دفاع کرده و برای سر بلندی میهن و تکامل نهادهای گوناگون درون ایران بکوشند.
به یقین ناتوانی آنان ناشی از تصادف نبود بلکه ساختار حکومت در کشور ما به همواره به نحوی بود که مردم در آن سهم و دخالتی نداشتند،در این صورت بدیهی است که حکومت قادر به جذب نخبگان دلسوز نبوده است .نخبگی و نبوغ تنها هنگامی ارزش داشت که در خدمت خاص حاکمان باشد .شاهان کشور ما گاهی با هوش خود روی کار می آمدند و گاهی دیگران برای تامین منافع توده آنها را به قدرت میرساندند.با این که مردم هر کشوری به عنوان نیروی انسانی و سازنده مرز و بوم بشمار میآید اما مردم در ایران نقش چندانی در تعیین سرنوشت خود نداشتند .پیشرفت و ترقی بسیاری از کشورها را باید در آزادی مردم و دخالت مستقیم آنان در امر حکومت جستجو کرد .ولی مردم کشورمان هم واره از این حق مشروع محروم بودند. اگر از لابلای حکومتها در هر دوره ای نابغه ای بر میخواست و از توان سازندگی بهره ای داشت و اندیشه ساختن میهن را در سر می پروراند ،کوته فکران داخلی و دشمنان خارجی ،با شتاب فراوان او را از گردونه حکومت و مدار هستی ساقط می کردند.مورخان اوضاع ایران را به انواع مختلف بررسی کرده اند .در این بررسی ها نحوه دستیابی شاهان به قدرت ،عملکرد آنان تا آن هنگامی که سوار بر اریکه قدرت بودند .میزان توجه حاکمان به مردم و در نتیجه اقبال و توجه مردم به سلاطین مورد توجه و ملاحظه قرار گرفت .این بررسی و کاوش نشان میدهد که ایران دوران جنگهای سخت و خونین ،عصر شکوه ، دوران آرامش نسبی ،دوران پر آشوب ،دوران رقابتهای استعمار گران و بالاخره دوران اشغال نظامی بیگانگان را پشت سر گذارده است .در حال حاضر کشور هایی در جهان به چشم می خورند که یک پنجم ایران سابقه تمدن و فرهنگ ندارند ولی اکنون در زمره کشورهای بسیار مقتدر گیتی محسوب می شوند .شاید یکی از مهمترین و اصلی ترین علل،دور نگاه داشتن مردم از صحنه سیاست و مشارکت ندادن آنها در عرصه های مختلف علمی ،فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی بوده است .ایران کشوری است که اهمیت ژئوپولتیک آن برای غریبان پنهان نبود.همین امر موجب گردید تا کشورهایی مانند انگلیس ،روسیه و سپس آمریکا بر سر منابع و ذخایر سرزمین ما به رقابت استعماری بپردازند .حمایت بیگانگان از حاکمان جدای از مردم ایران نشان می دهد که اگر حکومت سلاطین متکی به مردم و قدرت خروشان آنها بود هر کشوری به آسانی نمی توانست بدون موانع اقدام به کودتا کرده و فردی را از جایش بر داشته و شخص مورد دلخواه خود را بر اریکه قدرت نشاند .بهر تقدیر علل و عوامل بی شماری دست در دست هم گذاردند تا ایران دوهزار و پانصد ساله نتواند اقتدار ملی ،علمی و اقتصادی و اجتماعی درشان خویش را که مقطعی میراث دار علم و معرفت بوده محفوظ نگاه دارد .مجموعه عوامل یاد شده اثرش در دوران سلطنت ناصر الدین شاه قاجار آشکار گردید. ایران در این هنگام از لحاظ سیاسی و اقتصادی بقدری دچار ضعف و انحطاط شد که بدون اجازه دو دولت همسایه نمی توانست با دولت های دیگر روابط صمیمانه و نزدیک بر قرار کند .البته روابط موجود ایران در آن زمان با کشورهای دیگر جنبه تشریفاتی و سمبلیک داشت. با این همه در دوران فتحعلیشاه اتفاقی رخ داد که اثرات مهمی در روابط و مناسبات خارجی ایران داشته است و آن تاسیس و تشکیل وزارت امور خارجه در ایران می باشد .از اوایل قرن نوزدهم که انتصاب نمایندگان سیاسی و سفرای دائمی در دربار ایران مرسوم شد کثرت و زیادی کار مربوط به سیاست خارجی و نمایندگان بی شماری که از طرف دولت های خارجی به ایران اعزام می شدند موجب گردید که فتحعلی شاه در سال 1809 میلادی رضا قلی خان نوائی منشی الممالک را که در واقع وزیر داخله به شمار می رفت مامور مراجعات نمایندگان بیگانه بنماید و به این ترتیب در آغاز، وزارت وزارت امور خارجه به صورت شعبه ای از وزارت داخله تاسیس گردید.فرمان مورخ ذی الحجه 1236 قمری برابر با اکتبر1821 میلادی دستور تاسیس وزارت امور خارجه را به طور مجزا و مستقل صادر نمود و میرزا عبدل الوهاب خان معتمد الدوله نشاط اصفهانی ،دانشمند و شاعر مشهور را به سمت نخستین وزیر خارجه تعین نمود. در این زمان وزارتخانه مزبور از تشکیلات نیرومند و منسجم بر خوردار نبود .از هنگام تاسیس وزارت امور خارجه تا بر قراری مشروطیت در سال 1906 میلادی مجموعا" یازده نفر این مقام را به عهده گرفتند. وزیران امور خارجه در این دوره ها تابع و مجری دستورات صدر اعظم وقت بودند و در حقیقت وزارت امور خارجه به صورت شعبه ای از دفتر صدارت اعظمی به شما می رفت.تا این که در سال 1882 میلادی اولین نظامنامه وزارتخانه مشتمل بر 25 فصل به تصویب ناصر الدین شاه رسید .این ترتیب و روند تا پایان عمر سلسله قاجاریه تداوم داشت .با این همه نمیتوان گفت که ایران تا انقلاب مشروطیت به معنای صحیح کلمه دارای«وزارت امور خارجه» بوده است ،چرا که از تشکیلات وزارتی خبری نبود.در این مقاله هدف اصلی آشنایی با خلاصه بیوگرافی سفیران مبادله شده دو کشور ایران و آمریکا می باشد .با این بیان روشن است که این گفتار در صدد پرداختن و مورد بحث قرار دادن روابط تجاری بازرگانی و فرهنگی نیست.
روابط سیاسی ایران با دولت های غیر همجوار
ایران کشوری است که از جهات مختلف جغرافیایی ،سوق الجیشی و ژئو پولتیک همواره مهم بوده است و از جمله کشورهای قابل توجه جهان به شمار می روداین موضوع را کشورهای غربی و غیره از دوران گذشته درک و بدان رسیده بودند .اسناد و مدارک تاریخی نشان میدهد که ایران در دوران شاه عباس بزرگ با کشورهای اروپایی مراوده و ارتباط داشته است .در کذشته هر هیاتی که به کشور دیگر فرستاده می شد او را سفیر میخواندند در واقع آن هیات مامور انجام کاری بود که امروز آن را با تشکیلات مدرن و برنامه ریزی حساب شده عمل می نماید.منتهی موضوع بحث در اینجا «برقراری روابط دیپلماتیک است که با گشایش سفارت و تعیین وزیر مختار یا سفیر ،معنی و مفهوم پیدا میکند». کشورهای روسیه و انگلستان حضور فعال در صحنه سیاست ایران داشتند و این بدان خاطر بود که سایه آنان در مرزها و سرحدات کشورمان را پوشاند با این اوصاف اسناد و مدارک گواه است که ایران با امپراطوری روسیه ،انگلیس و نیز دولت ترکیه در سال 1851 میلادی برابر 1230 شمسی ،روابط دیپلماتیک را آغاز کرده و آقایان میرزا محمد حسین خان عضد الملک ،میرزا شفیع خان نایب اجودان باشی و حاجی میرزا احمد خان خویی را به عنوان وزیران مختار برای سه کشور یاد شده اعزام کرد .هنگام زمامداری سلسله قاجار ،روسیه و انگلستان به دلیل داشتن قدرت در منطقه از یک سو و ضعف و ناتوانی در درون حکومت قاجاریان از سوی دیگر روابط ایران با دیگر کشورها جدی نبوده و ارتباط اندک هم جنبه تشریفاتی و سمبلیک داشته است .امپراطوری اتریش و مجارستان در سال 1873 میلادی «کنت ویکتور دو سبکی »را به سمت وزیر مختاری به تهران فرستاد نامبرده اقدام به تاسیس سفارت نمود . اما دولت ایران در سال 1883 نریمان قوام السلطنه را که ارمنی بود به سفارت در دربار امپراطور اتریش به دربار وین فرستاد .هنگامی که ناصر الدین شاه دومین سفر خود را به اروپا می گذرانی عده ای از افسران اتریشی برای تعلیم سربازان ایرانی استخدام شدند ولی دولت روسیه که مایل نبود رقیبی در برابر قزاقخانه داشته باشد به طرز عجیبی اقدام به اخلال و کار شکنی کرد که افسران مذبور دلسرد شده و ایران را ترک نمودند .با این که دولت امپراطوری اتریش و مجارستان در آن هنگام از دول مقتدر اروپا محسوب می شد اما چون منافع سیاسی و اقتصادی مهمی در ایران نداشت چندان توجهی به این کشور ننمود .حتی اعزام وزیر مختار ایران ده سال بعد از اعزام وزیر مختار اتریش صورت پذیرفت بدون شک روسهادر خصوص این موضوع هم دخالت ورزیدند.اما فرانسه،ناپلئون سوم امپراطور فرانسه که مانند عمویش ناپلئون کبیر نقشه های جاه طلبانه ای برای تصرفات فرانسه داشت در ژوئیه 1855 میلادی وزیر مختاری به نام «پروسه بوره»به ایران فرستاد .وی توانست یک عهد نامه تجارتی هم با میرزا آقا خان نوری منعقد کند .ناپلئون همواره نسبت به ایران اظهار دوستی و صمیمیت می کرد و با میانجیگری ناپلئون سوم بود که پیمان صلح پاریس بین ایران و انگلستان منعقد گردید .پس از جنگ 1870 میان آلمان و فرانسه که منجر به سقوط ناپلئون سوم و اعلام جمهوریت در فرانسه گردید باز هم روابط و مناسبات دوستانه بین ایران و فرانسه تداوم یافت .آنچه که دو کشور ایران و فرانسه را به یکدیگر نزدیک می کرد روابط فرهنگی بود زیرا فرانسه قدرت نظامی و سیاسی گذشته را نداشت و منافع خاصی هم در ایران نداشت به همین دلیل نتوانست نقش مهمی در صحنه سیاست ایران بازی کند .اما دولت ایران در سال 1857 میلادی مطابق 1235 شمسی روابط رسمی دیپلماتیک خود را با فرستادن فرخ خان امین الملک غفاری با دولت فرانسه پس از دو سال تاخیر آغاز کرد.
ژاپن ،در ماه مارس 1863 از طرف امپراطور ژاپن سفیری بنام «یوشیدا»به ایران اعزام گردید. سفیر نام برده به حضور ناصر الدین شاه رسید و نامه امپراطور کشورش را که مبنی بر «اظهار تمایل به افتتاح باب تجارت بین دو کشور ژاپن و ایران بود»تقدیم کرد.اما عملا" هیچ اقدامی در این خصوص بعمل نیامده و درباریان ناصر الدین شاه موضوع مزبور را به فراموشی سپردند و بر قراری روابط سیاسی و بازرگانی بین ایران و ژاپن از این تاریخ تا نیم قرن به تعویق افتاد.
سوئیس – روابط و مناسبات ایران و سوئیس هم در حد قابل توجه نبود . در ژوئیه 1873 ( نظر آقا یمین السلطنه ) وزیر مختار ایران در شهر ( ژنو) عهد نامه مودت و تجارت بین ایران و سوئیس با وزیر خارجه فدرال این کشور امضاء کرد ولی تاسیس سفارت تا بعد از جنگ جهانی اول به تاخیر افتاد . ایتالیا – پس از آنکه این کشور وحدت خویش را به دست آورده و رسما اعلام استقلال کرد ، وزیر مختاری از سوی دولت نو بنیاد ایتالیا در سال 1862 میلادی به تهران اعزام شد و در 24 سپتامبر همان سال عهد نامه مودت و تجارت بین دو کشور را میرزا سعید خان ، وزیر امور خارجه امضاء کرد . اما دولت ایران در سال 1275 شمسی نریمان قوام السلطنه را به عنوان وزیر مختار به رم فرستاد . در سال 1886 دو دولت ایران و ایتالیا اقدام به تاسیس سفارتخانه دائمی در پایتخت یکدیگر نمودند . ظاهرا دولت ایران با پانزده سال تاخیر وزیر مختار خود را به ایتالیا فرستاد و ده سال بعد دو دولت سفارت دائمی تاسیس کردند . اما کشورهای اسکاندیناوی در سال 1886 میلادی روابط و مناسبات سیاسی با ایران بر قرار نمودند . میرزا رضا خان ار فع الدوله وزیر مختار ایران در دربار سوئد و نیز در دانمارک وزیر مختار انگلستان شد . تا اینجا معلوم گردید که ایران شکوه و عظمت نسبی را که در زمان سلسله صفویه بویژه شاه عباس بزرگ به دست آورد در دوران سلسله قاجار همه از دست رفت بطوری که نمی توانستند تصمیم بر قراری روابط با کشور غیر همجوار را بدون اجازه روسیه و انگلستان بگیرند
چاپ شده درفصلنامه یاد ویؤه تحولات روابط ایران و آمریکا
ویژه نامه یاد ، نشریه بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی
سال سیزدهم ، شماره های 51 و 52 .پاییز و زمستان 1377 .
سید محمد حسین دریاباری