خداشناسی
بسم الله الرحمن الرحیم
خداشناسی
درس دهم
تا اینجا نه درس از نظر شما گذشت که همگی بعنوان مقدمه و پیشگفتار برای موضوعات و مطالبی است که از اکنون مطرح می شود . همانطوریکه در درسهای گذشته بیان گردید بسیاری از مطالب و موضوعات مطرح شده بنحوی با مباحث اصول عقاید ارتباط و پیوستگی تنگاتنگ دارد آن مقدار از مطالب و مباحثی که ممکن است چندان ارتباط و همگونی با اصول عقاید نداشته باشد بدون شک طرح و بیان آنها برای خوانندگان خالی از فایده نبوده است . در این درس گوشه هایی از مطالب مربوط به خداشناسی و فهرست موضوعات آن و همچنین نحوه ی شکل گیری بحثهای آینده بیان می شود . دیگر اینکه در درس حاضر معلوم می گردد که روش و اسلوب بحث خداشناسی چگونه و بر چه اساسی طرح ریزی می شود . بحث و گفتگو درباره ی خداشناسی و تدریس اصول عقاید شباهت زیادی به تفسیر قرآن دارد . چرا که قرآن دریایی از علوم و معارف است که بشر نمی تواند به همه ی آن دست یازد مگر آن مقداری که ظرفیت و تلاش او اقتضاء نماید . بشر محدود است و ذوق و سلیقه ی گوناگون هم دارد و همین امر هم موجب گردید که هر چیز را بر اساس یافته های خویش تفسیر و توجیه کند . قرآن کتاب خداست و همه ی معارف و علوم در آن موجود است ولی هنگامیکه به تفسیر مفسران مراجعه می شود بوضوح پیداست که هر یک آیات را بر اساس مذاق و سلایق خویش تفسیر کرده بدین معنی که یافته های علومی که به آن علاقه داشته اند در تفسیر و برداشت از آیات تأثیر گذارده است . به عبارت روشنتر وقتی که یک مفسر رشته ی او فلسفه بود یا مفسری که رشته اش ادبیات عرب بوده یا مفسری که زمینه ی تحقیقات و مطالعات او مسایل اجتماعی و سیاسی بوده است آیات قرآن را با این زمینه تفسیر کرده است . این بیانگر واقعیتی بزرگ است و آن اینکه بشر به دلیل محدودیت توان دست یابی به همه ی معارف را ندارد از سوی دیگر قرآن کتابی است که همیشه جاودان می ماند و هر چه بر روی آن مطالعه و تحقیق گردد گوهر و درٌ گرانبهایی نصیب انسان می شود و هرگز کهنه گی در معارف آن راه ندارد . بخاطر همین دریای بیکران و پایان ناپذیر معارف قرآن است که آن را معجزه جاوید پیامبر خوانده اند . بدون تردید دانشمندان در شناختن صاحب قرآن و دیگر کتب آسمانی هم به سلیقه ها و یافته های خویش متوسل خواهند شد . و طبعا راههای ارائه شده گوناگون ومختلف خواهد بود . بدیهی است دلنشمندان علوم مختلف در تحقیقات خود به قدرتی ایمان آورده اند که مافوق آن قدرتی قابل تصور نیست . همین برترین قدرت بی نظیر را خدا می نامند . و همه دانشمندان برای اثبات وجود او بر اساس یافته های عملی خود استدلال می نمایند . عرفا بر پایه معیارهای عرفان و به مدد پاره ای از ابزار مانند عقل و علوم نقلی خدا را اثبات می کند . این گروه بر آن است که اگر انسان به درجه کشف و شهود رسیده باشد ، خدا را با چشم دل می بیند . هر کسی که زبان عرفا را بفهمد استدلال آنها را نیز درباره خداشناسی می پذیرد . براهین محکم آنان می تواند مشعل فروزان هدایت گروهی از مردم باشد . فلاسفه و متکلمان از جمله دانشمندانی هستند که با کمک عقل بر روی دقایق و ظرایف عالم انگشت گذاردند تا بتوانند از این رهگذر برای اثبات وجود خدای تعالی دلایل و براهین قاطع اقامه نمایند . فلاسفه و متکلمان درباره موجود بحث و کاوش می کنند و در نهایت سخن از وجودی بمیان می آید که همه ی هستی بدو ختم می شود . استخوان بندی و شیرازه استدلال فلاسفه مبتنی و متکی بر عقل است . بنابراین همه ی براهین و استدلا ل هایی که درباره خداشناسی ارائه می نمایند عقلی است . هر کسی که به زبان و منطق آنها آشنا بوده و یا آن را بفهمد براهین قاطع و محکم آنها راهی را برای پیدا کردن نور برای گروهی از انسانها فراهم می سازد . البته باید گفت متکلمان و فیلسوفان دین آشنا بیشترین تکیه گاهشان بر نقل استوار است . دانشمندان علوم طبیعی نیز مانند سایر علماء سرگرم تحقیقات در گوشه ای دیگر از عالم هستی هستند آنان ذرات عالم را می شکافند و حقایق ناپیدا و پنهان را برای بشر آشکار و هویدا می سازند . این گروه از دانشمندان با این مطالعات چراغی پر فروغ هم برای خود روشن می نمایند و هم برای دیگران ، زیرا آنها در تحقیقات ، مطالعات و بررسیهای خویش به این نکته می رسند که این اسرار شگفت انگیز با این همه زیبایی و تنوع را چه کسی آفریده است ؟ همین امر موجب می گردد که به قدرتی ایمان بیاورند که مافوق همه قدرتها است .
پرسشی کوتاه و پاسخی بلند
عده ای که عملکرد دانشمندان علوم طبیعی را زیرنظر داشتند این سؤال را مطرح کردند آیا دانشمندان علوم طبیعی به خدا ایمان دارند ؟ با اینکه انها باید مومن ترین افراد به خداوند باشند . این سؤال پاسخ هم دارد که به زوایای گوناگون آن اشاره خواهد شد . البته در پاسخ به سؤال فوق باید خاطر نشان ساخت که همه ی دانشمندان علوم طبیعی منکر خدا نیستند و اینطور هم نیست که به خدا ایمان نداشته باشند . بلکه اندکی از انها به خدا ایمان ندارند و این بی ایمانی هم بخاطر جهات عدیده ای است که در ذیل خواهد آمد .
1- معرفی غلط و ناقص – خدایی که به دانشمندان معرفی گردید خدایی بود که هر انسان اندیشمندی از او وحشت داشت . خدایی که کار او در آفرینش انسان و سر انجام بردن آنها به جهنم یا بهشت خلاصه گردید . بدیهی است خدایی که در کتب تعریف شده تورات و انجیل معرفی گردید هیچ عاقلی برایش قابل قبول نیست چه رسد به دانشمندان .
2- انتقام جویی – شکی وجود ندارد که انسان در مواقع مختلف از این حس یعنی انتقام جویی از هر کسی که باشد استفاده می کند انتقام عامل دیگری بود که موجب شد گروهی از دانشمندان از دین کناره گیرند . بدین معنی که در آغاز پیشرفت علوم طبیعی توسط کلیسا سخت مهار می شد و کلیسا با این پیشرفت به مبارزه پرداخته و گروهی از دانشمندان را زیر شکنجه قرار داده است . اینان پس از پیروزی بر کلیسا بجهت انتقام از کلیسا مذهب را به تمام معنی کنار گذاردند . اشتباه دانشمندان در انتقامجویی است که انها را منکر خدا ساخته است البته این تصور درباره اسلام به ذهن خطور نمی کند زیرا اسلام همواره مشوق تحقیق و جستجو در ابعاد هستی است .
3- غرور علمی – پیداست هر انسانی ممکن است بخاطر دست یابی به امور مهمی دچار غرور شود . دانشمندان علوم طبیعی که یک رشته کشفیات و اختراعات را انجام داده اند بخود مغرور شده و تصور کردند همه چیز را یافته اند و پیش خود به این باور رسیدند که گویا از دماغ فیل افتاده اند . همین غرور سبب شد تا خدا را از یاد ببرند .
4- غفلت – در دین اسلام هم غرور و هم غفلت بشدت نکوهش شده است . زیرا اینها بیماری برای انسان محسوب می شوند . بهر تقدیر بعضی از دانشمندان در محیط هایی قرار داشتند که سراسر آن مملو از تبلیغات مادی و ضد خدایی بوده است . لذا این دسته تحت تاثیر آن تبلیغات قرار گرفته اند . و خدا را از یاد برده اند.
5- خداشناسان نا آگاه – عده ای از دانشمندان علوم طبیعی تمام صفاتی را که ما برای خدا بر می شماریم و اثبات می کنیم آنها برای طبیعت بی جان و بی شعور بکار می برند و در محاورات و گفتگوها می گویند : طبیعت دریچه های قلب را اینگونه درست کرد و ..... با این کار برای طبیعت علم ، نقشه و هدف قائل می شوند در حالیکه خود انها واقفند که طبیعت بی جان ، فاقد علم و شعور است . در این بخش از درس مناسب به نظر می رسد توجهی به اظهارات چند تن از دانشمندان علوم طبیعی شود که بوجود خدا اعتراف کرده اند . هیچ کس شک ندارد که همه دانشمندان منکر خدا نیستند . چرا که بسیاری از آنها به وجود خدا و بالاترین قدرت هستی بخش اعتراف کرده اند . اظهارات بعضی از دانشمندان بشرح ذیل می باشد.
1- هرشل – نامبرده که از دانشمندان معروف علم هیئت است . می گوید : هر قدر دائره علم وسیع تر می گردد براهین دندان شکن و قویتری برای وجود خداوند بدست می آید . در واقع علماء زمین شناسی ، ریاضی ،فلکی و طبیعی دست بدست هم داده اند تا کاخ علم یعنی کاخ عظمت خدا را محکم بر پا سازند .
2- مونت نل – اهمیت علوم طبیعی تنها از این جهت نیست که عقل ما را سیر می کند و به احتیاجات ما پاسخ می دهد بلکه اهمیت بیشتر آن از این نظر است که عقل ما را به اندازه ای بالا می برد که خدا را درک می کنیم و ما را به احساسات بزرگداشت ذات او زینت می دهد.
3- ارستد- فیزیک دان معروف می گوید : عالم بواسطه ی یک عقل کل و ابدی اداره ، منظم و مرتب می گردد و این عقل کل نتایج و آثار آن را در قوانین لایتغیر طبیعت به منصه ظهور می رساند . اظهارات درباره اعتراف به وجود خدا از جانب دانشمندان علوم طبیعی فراوان است در اینجا به همین سه مورد بسنده می شود .
عناوین و موضوعات مورد بحث در آینده
در درس حاضر به فهرست عناوین و موضوعاتی که در آینده مورد بحث و بررسی قرار می گیرد اشاره می شود . ابتدا فهرست کلی از نظر می گذرد سپس موضوعات ریزتر که در واقع زیر مجموع فهرست کلی است . این امر بدین دلیل صورت می پذیرد تا خوانندگان بدانند که در مباحث خداشناسی چه مطالبی مطرح می شود و دیگر اینکه عناوین و فهرست ها را در حافظه بسپارند تا اینکه آمادگی برای دریافت مسایل آسانتر باشد .
اما عناوین کلی
- راه فطرت
- برهان نظم
- برهان امکان و وجوب
- یگانگی خدا
- معانی توحید و مراتب آن
- معانی شرک و درجات آن
- صفات جمال و جلال خداوند
- صفات صلبیه خداوند
اما مطالب و موضوعاتی که در زیر مجموعه جای دارند و بعبارت دیگر کوتاهتر از کلی هستند بشرح زیر می باشد .
- علم بی پایان خداوند
- هدف از آفرینش
- جبر و اختیار
- عدل الهی
- قضا و قدر
- سخنی درباره حیات و قدرت خداوند
- معنی و مفهوم علت و معلول
- ازلی و ابدی بودن خدا
- سخنی درباره باطل بودن دور و تسلسل
- بحثی درباره حکمت خداوند
- غنا و بی نیازی درباری تعالی
- آفریدگار سمیع و بصیر
- انگیزه خداجویی ، بررسی علل و عوامل انحراف
منبع و ماخذ : دائرةالمعارف فرید و جدی
سید محمدحسین دریاباری
این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس سالهای 1371 و1372 بوده است