سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدیران ضعیف و بی‌تفاوت در لیست سیاه برکناری

رئیس جمهور خبر داد

مدیران ضعیف و بی‌تفاوت در لیست سیاه برکناری

دکتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور در جلسه مشترک هیئت دولت و استانداران تصریح کرد: به زودی نامه ای محرمانه به استانداران ارسال می شود که در آن اسامی تعدادی از مدیران دستگاه های گوناگون که ضعیف و بی تفاوت بوده اند اعلام شده و استانداران به محض اینکه این اسامی را دریافت کردند باید آنها را برکنار کنند.

به گزارش رجانیوز، رییس جمهور تصریح کرد: دولت در دور دوم سفرهای استانی به عمق استانها می رود و وزرا هم در شهرستانها حضور می یابند و با اختیار کامل مصوبات را پیگیری و تصمیم گیری می کنند.

رییس جمهور با اشاره به اینکه در دور دوم سفرهای استانی، هر وزیری به هر شهرستانی که می رود، درجلسات تخصصی شرکت کرده و با مسوولان محلی ملاقات خواهد کرد، گفت: در این سفرها دستور وزیر دستور و مصوبه دولت، شورای عالی برنامه ریزی و مدیریت اقتصادی و شخص رییس جمهور تلقی می گردد تا همانجا کارها انجام شود. در واقع براساس اصل یکصد و بیست و هفتم قانون اساسی، نمایندگان ویژه ای از طرف رییس جمهور و با تصویب دولت جهت مأموریت خاص تعیین می شوند و تصمیم آنها هم در حکم تصمیم دولت و شخص رییس جمهور و به تبع آن شوراهای پایین دستی خواهد بود.

دکتر احمدی نژاد در ادامه با تشریح شیوه جدید تدوین لایحه بودجه سال 86 و نکات مثبت آن اظهار داشت: در شیوه جدید با عنایت به اینکه فصول و اعتبارات زیر مجموعه استانداری مشخص است ، تمام موافقتنامه ها با استانداران یکجا مبادله می شود. همچنین در لایحه بودجه سال آینده تمام تبصره ها حذف می شود، چون حجم آنها پنج برابر بودجه بوده است. از سوی دیگر مواردی هم که قانون ثابت دارند، مثل قبل انجام می شود، ولی بعضی موارد هم قانونگذاری در قالب بودجه محسوب شده و خلاف صریح قانون اساسی است و از همین رو نمی شود در قالب بودجه سالیانه، قانونگذاری دراز مدت انجام داد.

رییس جمهور یادآور شد:ما این موارد را هم جدا کرده و در قالب یک لایحه مشخص، تقدیم مجلس کرده ایم تا در صورت صلاحدید و احساس نیاز به استمرار این ردیف ها، آنها را به تصویب برسانند؛ بنابراین ما لایحه بودجه را بسیار شفاف به مجلس ارایه می کنیم.

دکتر احمدی نژاد بر حق نظارت دولت به چگونگی هزینه شدن بودجه تاکید کرد و گفت: بودجه ریزی به سبک جدید، مسوولیتها را معین وشفاف کرده است، ولی مسوولیت استانداران را سنگین تر می کند.

رییس جمهور یادآور شد:استاندار مجری سیاستهای دولت در استان است و بودجه زیر نظر استاندار است و ایشان است که باید موافقتنامه مبادله کند ولی در مقابل این مسوولیت، من از شما کار می خواهم و وزرا هم باید این گونه باشند.

رییس جمهور همچنین به یکی از ناهنجاری ها اشاره کرد و گفت: بعضی افراد هستند که پول های کلان از دولت می گیرند ولی سیاستهای اعلامی و اعمالی آنها درست نقطه مقابل سیاستهای دولت و قوانین مصوب کشور قرار دارد. کدام قانون چنین حقی به آنها داده است؛ قانون اساسی و قوانین مصوب ما چنین اجازه ای نمی دهد و بحمدالله این دولت اجازه نخواهد داد افرادی که اختیاراتی از سوی مردم وبرای خدمت به کشور به آنها تفویض شده است، در اختیار عده ای قرار دهند که در خلاف جهت حرکت دولت حرکت کنند و از رییس جمهور و دولت هم طلبکار باشند. امیدوارم مجلس محترم به ابعاد تحول در بودجه نویسی کشور توجه دقیق کرده و اجازه ندهد فشار بعضی باندها این کار بزرگ را مخدوش کند.

رییس جمهور در ادامه خطاب به استانداران گفت: مردم برای ما نامه هایی فرستاده یا درخواست هایی داده اند که در مرکز روی آنها کار شده است و آنها را برای دستگاه های مختلف هم فرستاده اند. حدود 5 ماه از سفر دولت به آخرین استان می گذرد و گروه هایی برای پیگیری این نامه ها اعزام شده اند. بعضی از دستگاه های استانی در ارتباط با پیگیری این نامه ها عملکرد خوبی داشته اند و برخی دستگاه های دیگر نیز ضعیف یا بد عمل کرده اند. به زودی نامه ای به استانداران ارسال می شود که در آن اسامی تعدادی از مدیران دستگاه های گوناگون از سطح شهرستان تا استان که باید مورد تشویق قرار گیرند، ذکر شده است و شما می توانید اسم آنها را اعلام کرده و هدایایی هم به آنها بدهید.

وی افزود: فهرست گروهی هم که ضعیف بوده اند، برای استانداران ارسال می شود که باید تذکر داده شود. ما اسم این افراد را این دفعه به صورت محرمانه می فرستیم. یک گروه محدود هم هستند که بی تفاوت بوده اند؛ به محض اینکه اسامی این افراد به دست شما رسید باید آنها را برکنار کنید. ما این اسامی را هم محرمانه می فرستیم ولی استانداران باید اقدام کنند

رییس جمهور همچنین به میثاق خدمت گذاری کارگزاران دولت نهم به مردم اشاره کرد و یادآور شد:چه کسی گفته که مسوولان بی تفاوت و ناکارآمد باید تا آخر در سمت های خود باقی باشند؛ اینها حقوق مردم را پایمال کرده و به آنها دهن کجی می کنند، پس بهتر آن است که از مسوولیت کنار روند.

دکتر احمدی نژاد تاکید کرد: تجربه نشان داده هر مدیری که برای رضای خدا و عموم مردم کار کند و به منافع مردم توجه داشته باشد، موفق است.

رییس جمهور همچنین در ادامه از استانداران خواست استقلال کاری خود را حفظ کنند و تحت تاثیر فشارها قرار نگیرند. دکتر احمدی نژاد گفت: هرچه قدر که شما در این دامها نیفتید و از مردم جدا نشوید، موفق خواهید بود و همه مردم با نشاط پشت سر شما خواهند بود و در کارها مشارکت می کنند و با حمایت آنها استان نیز پیشرفت می کند.

دکتر احمدی نژاد در پایان تصریح کرد: تحول در سازمان مدیریت و برنامه ریزی و شوراها جزء تحولات بزرگ در کشور محسوب می شود و در واقع این اقدامات جراحی هایی است که باید در سیستم مدیریت کشور اتفاق می افتاد تا زمینه برای جهش و توسعه پایدار ایجاد شود.http://www.rajanews.com/News/?17630


عملیات ریاکارانه ناتو و آینده مسلمانان کوزوو

عملیات ریاکارانه ناتو و آینده مسلمانان کوزوو

یگسلاوی کشوری است که در اروپای شرقی واقع شده است .این کشور از متحدان قدیمی و هم پیمانان نزدیک روسیه محسوب می شود . این کشور در گذشته متشکل از چند جمهوری بوده و هنگام جنگ سرد هم در اردوگاه اتحاد جماهیر شوروی سابق قرار داشت .پس از آنکه اتحاد بلوک شرق و فلسفه حیاتی آنها متلاشی گردید پیمان ورشو که در مقابل ناتو بوده و به عنوان قدرت باز دارنده تلقی می شد به مرور زمان تضعیف و سرانجام ضرورت بقاءو حیات آن زیر علامت سوال قرار گرفت. .کشورهای اروپای شرقی که در حال گذر از حکومت کمو نیستی به دمکراسی بودند تصور کردند که غربیان امنیت را با خود به ارمغان آورده و نیازی به پیمان دفاعی ورشو نیست .هنگامی که کشورهای اروپای شرقی سر گرم ماه عسل دمکراسی به سبک غربی بودند ایالات متحده و اروپای غربی در فکر گسترش ناتو و تک قطبی ساختن جهان بودند این سیاست غربیان آن پیمان باز دارنده را فرو پاشید اما پیمان ناتو در این مدت همواره رو به گسترش و توسعه بوده است.

یو گسلاوی یا صربستان در حال حاضر با کشورهای آلبانی . مقدونیه . کرواسی . مجارستان . بلغارستان وبوسنی هرزگوین هم مرز است .ایالت کوزوو با آلبانی و مقدونیه هم جوار است .مردم ایالات مزبور مسلمان و آلبانی تبارند .آنان از دولت مرکزی در خواست خود مختاری نموده اند که این امر در قانون اساسی گذشته این کشور پیش بینی شده است د ولت بلگراد از اعطای خود مختاری سر باز زده مسلمانان آلبانی تبار را از حقوق اولیه محروم ساخت . مسلمانان ایالت کوزوو هر روز که سپری می گشت تحت فشار مضاعف صربها قرار می گرفتند و دولتهای غربی همانگونه که در مصائب والام مردم مسلمان بوسنی . هرزگوین تعلل ورزیدند در اینجا نیز به نوعی دیگر سستی به خرج دادند .

هنگامی که راههای دیپلماتیک در مذاکرات مستقیم وامبویه در فرانسه با مخالفت یو گسلاوی به شکست انجامید غرب عملیات نظامی را برای حل بحران کوزوو انتخاب نمود. اکنون چندین هفته از عملیات ناتو در صربستان سپری می شود اما مسلمانان هوده و نتیجه ای جز رنج و آلام افزونتر از سابق به دست نیاوردند. حوادث و وقایع مناطق مختلف جهان از جمله بحران بالکان نشان می دهد که اروپا در نظر دارد هیچ کشوری را در حریم و حوزه خود دخالت نداده بر آن است که قلمرو فعالیت و نفوذ خود را در تمام اروپا گسترش دهد .با این که مردم ایالت کوزوو مسلمانند و بحران پدید آمده هم بین دولت مرکزی و ایالت تابع صربستان است شاید مناسب تر آن بود که کنفرانس اسلامی از طریق روسیه که نفوذ زیادی در محافل دولت یو گسلاوی داشت بحران مزبور را با گفتگو حل می نمود و جای پایی برای ناتو نمی گذاشتند .محتمل به نظر می رسد که اروپا چنین موضوعی را پیش بینی کرده و با مداخله سریع هیچ نقشی را برای روسیه و سازمان کنفرانس اسلامی قائل نشد .ایران ریاست کنفرانس اسلامی را به عهده دارد و مناسبات این کشور نیز با روسیه گرم و سازنده است گفتگو و مساعی دو جانبه می توانست ماجرا را بدون دخالت اروپا به نفع دولت بلگراد و مسلمانان کوزوو پایان دهد .در این صورت منافع و حیثیت روسیه بدین شکل مورد حمله و تهدید ناتو قرار نمی گرفت و از سوی دیگرمحتمل می نماید که مقامات و رهبران ناتو خواسته باشند میزان پایبندی روسیه نسبت به متحدانش را آزموده و در صورت مواجه شدن با واکنش جدی فشار بیشتری به آنان وارد سازند .

سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو)به نام رهایی مسلمانان عملیات نظامی را آغاز نمود تا با این شعار هم به اهداف از پیش تعیین شده خویش دست یافته و هم در جهان اسلام کسب وجه نماید تا از این رهگذر آبروی از دست رفته خویش را به خاطر ضربه زدن به حقوق مسلمانان در خاور میانه و سایر نقاط جهان جبران کند.

روسیه عملا" نتوانست درباره حرکت ناتو که بر ضد یو گسلاوی صورت پذیرفت تصمیمی اتخاذ کند حوادث اخیر نشان می دهد کرملین انسجام کافی برای مهار هیچ بحرانی را ندارد .وابستگی روسیه به صندوق بین المللی پول و وام کشورهای اروپایی و نیز میلیاردها دلار بدهکاری به این و آن موجب گردید که نتواند به نحو شایسته از حیثیت جهانی خویش دفاع کند .

روسیه صرفا به خاطر فرونشاندن خشم نیروهای داخلی خود دست به اقدامات نمایشی و تهدیدات پراکنده زده است اگر صدای این طبل آنها را رهانید که چه بهتر و اگر هم کاری نیافتد خواهد گفت به تهدیداتش عمل کرده است . به هر صورت مواضع نابخردانه روسیه تنها کشورهای طرفدار او را دلسرد و برگی بر آغاز پرونده جنگ سرد مجدد افزوده است مقامات یوگسلاوی هنگامی به بخت خویش لگد زده اند که زیر بار هیچ یک از راه حلهای پیشنهادی نرفته اند و مهمتر از همه به قانون اساسی قبلی خویش که حق خود مختاری را به مسلمانان داده است عمل نکرده اند . مسلمانان ایالت کوزوو در بدترین شرایط قتل و عام شدند و تماشاچیان اروپا دیر هنگام دست به کار شدند . همان کاری که در نقطه ای دیگر از بالکان به وقوع پیوست یعنی بوسنی و هرز گوین عملیات ناتو در بلگراد سرانجام روشنی ندارد زیرا ناتو خود سرانه و بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل دست به اقدامات نظامی زده است . نظیر آنچه که آمریکا و انگلیس تحت عنوان عملیات (پرواز ممنوع ) علیه عراق انجام می دهند این دو حرکت فاقد مجوز قانونی است در نتیجه مورد مخالفت کشورهای دیگر قرار می گیرد بدیهی است که حرکتهای خود سرانه سازمان ملل را که یک نهاد بین المللی است تضعیف و فاقد کارایی می سازد گسترش و توسعه جنگ در منطقه بالکان مطلوب و معقول نیست زیرا این منطقه همواره محل تلاقی قدرتها و نفوذ سیاسی آنها بوده است کشمکش در بالکان ممکن است برای جهان خطر ساز باشد چنین هشداری توسط برخی از سیاستمداران مجرب به طرفهای در گیر داده شده است همه به خاطر دارند که آتش جنگهای جهانی از این منطقه روشن گردیده است در این میان آمریکا توان خود را به نمایش گذارده است تا دولتهایی را که به رغم آنان متمرد و سرکش بشمار می روند مجازات کند . در بحرانهای مناطق جهان آمریکا هم داوری را بر عهده دارد و هم پس از داوری مامور اجرای احکام صادره می شود آمریکا با این سیاست می خواهد به جهانیان بنمایاند که نظم جهان و بقاء آن برعهده او است بحران کوزووو نشان داده است که کشورهای اسلامی در هیچیک از حوادث و بحرانها نقش سازنده ای ندارد باید برای ایفای هر نقشی به وحدت همه جانبه که کلید رمز همه موفقیتها است دست یابند .

سید محمد حسین در یاباری

چاپ شده در مجله تبیان شماره : 33

تاریخ: اردیبهشت سا ل 1378


سخن تبیان

سخن تبیان

مجله تبیان در حالی انتشار می یابد که با سه هفته میمون و مبارک و سه مناسبت عظیم مقارن و همزمان شده است. نخست هفته وحدت و میلاد مسعود منجی عالم بشریت ، حضرت ختمی مرتبت ، محمد بن عبدالله ، صلی الله و آله و سلم. دوم:هفته دولت و گرامیداشت شهادت دلاور مردان عرصه علم و تقوی و فضیلت ، شهیدان رجایی و باهنر. سوم : هفته دفاع مقدس. مناسبتهای یاد شده هر کدام از نظر مذهبی ، اعتقادی ، ملی ، اجتماعی ، سیاسی و نظامی برای ملت ایران مهم و ارزشمند است. به همین دلیل مردم ایران باشکوه و عظمت فراوان از آنها تجلیل بعمل می آورند. تبیان در این گفتار کوتاه نگاهی گذرا به ریشه های مذهبی ، اعتقادی ، و ملی این مناسبتها و دست آوردهای مهم آن دارد.

هفته وحدت

جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب با توطئه های استکبار جهانی و ایادی فرومایه آن مواجه گردید. حیله ها و توطئه های رنگارنگ دشمنان به منظور تضعیف انقلاب اسلامی و رهبری آن یکی پس از دیگری به مرحله اجرا در آمد. یکی از مهم ترین حیله های استکبار ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی بوده که با درایت و دوراندیشی امام خمینی (ره) (مبنی بر اعلام هفته وحدت و پشتیبانی حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی از آن) این توطئه و صدها دسیسه ی دیگر خنثی شد. وحدت اسلامی همواره بعنوان یک آرزو برای اندیشمندان اسلامی مطرح بوده که با مجاهدت و تلاش خالصانه ی مسئولان کشورمان پایه های اساسی آن تحقق یافته است. مضافا بر این تشکیل و تأسیس مجمع التقریب بین المذاهب از سوی رهبر انقلاب ، زمینه را برای گفتگوی دانشمندان ، صاحب نظران برجسته جهان اسلام هموارتر ساخته است. همین امر موجب گردید گامهای بسیار مهمی در خصوص وحدت اسلامی برداشته شود. جمهوری اسلامی با تمام توان آیه های وحدت و همبستگی را برای مسلمانان قرائت نموده و گامهای عملی را در راستای تحقق این هدف برداشته است. در ایجا دو آیه از آیات قرآن که وحدت و همبستگی را برای مسلمانان ضروری تلقی می نماید و به یقین جمهوری اسلامی نیز به همین آیات تأسی نموده و در گسترش این فرهنگ می کوشد اشاره می شود. 1- قرآن کریم کسانی که خدای واحد را می پرستند و بسوی یک قبله نماز می گذارند ، کتاب آسمانیشان قرآن است و پیامبر والاقدرشان حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم می باشد را به اتحاد و یگانگی فرا می خواند و همه امت اسلامی را از منازعات و اختلاف باز می دارد ، چنانکه در سوره انفال آیه 46 می خوانیم «اطیعوالله و رسوله و لا تنازعوا فتقشلوا و تذهب ریحکم » یعنی از خدا و رسول اطاعت کنید و منازعه و اختلاف نکنید که ضعف و سستی بر شما غلبه کرده و هیبتتان از دست خواهد رفت. 2- قرآن کریم در جای دیگر محوروحدت مسلمانان را توحید می داند و می فرماید «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا » یعنی همگی بر ریسمان الهی چنگ زده و متفرق نشوید با بیان فوق روشن می گردد که وحدت اسلامی یگانگی و همبستگی در برابر دشمنان اسلام بوده و مسلمانان می توانند با تکیه بر مشترکات عقیدتی مهمترین گام را برای تحقق وحدت بردارند. با توجه به اینکه مسلمانان دریافتند همسویی و وحدت برای آنان نیازی قطعی و حیاتی است. حکومت اسلامی اکنون باید بداند امروزه کفر و استکبار جهانی دست اتحاد به یکدیگر داده و برای نیل به اهداف و مقاصد شوم خود در مشترکات ناچیز خویش پای می فشارند. اهداف نظامی و اقتصادی نیز گاهی انگیزه اتحاد می باشد. چنانچه کشورهای اروپایی با وجود اختلافات اساسی و دیرینه در آستانه اتحاد واقع شده و اعلام همبستگی می کنند.آیا زمان آن نرسیده که مسلمانان دست اخوت به یکدیگر داده و با تکیه بر مشترکات گرانقدر خویش پوزه قدرت های استکباری را در تمامی عرصه های بین المللی به خاک ذلت بمالند ؟بعقیده تحلیلگران و ناظران سیاسی ، تلاشهای جمهوری اسلامی در خصوص تحقق وحدت و توسعه آن بین کشورهای اسلامی موفقیت آمیز بود و نتایج و دستاویزهای مهمی نیز داشته و در مواردی با حمایت کلیه کشورهای اسلامی مواجه گردیده است. بعنوان مثال هنگامیکه امام خمینی (ره) فتوای اعدام نویسنده کتاب آیه های شیطانی را صادر نمود ، جهان اسلام یکپارچه و قاطعانه در کنفرانس اسلامی در برابر غرب موضع گیری کرده و ضمن حمایت از فتوای امام (ره) نویسنده مزدور استکبار را مرتد خواند و دیگر اینکه اروپا و آمریکا تاکنون تمایل چندانی جهت خاموش کردن آتش جنگ در بوسنی و هرزگوین و برقراری صلح در این کشور نشان نمی دادند و قبول این نکته که احساسات نوع دوستانه آنها در حال حاضر تحریک شده و چنین تصمیمی را اتخاذ کرده ، باز هم دور از واقعیت می نماید. واقعیت این است که حرکت اخیر آمریکا و اروپا در بوسنی وهرزگوین معلول فشار کشورهای اسلامی ، مبنی بر لغو تحریم تسلیحاتی و بی اعتبار نمودن مصوبات شورای امنیت می باشد. غرب این موضوع را به خوبی می داند که اگر ماجرای بوسنی خاتمه نیابد جهان اسلام آنها را با تصمیمات قاطع تری مواجه می سازد لذا دست به اقداماتی ریاکارانه دیگری زدند. جمهوری اسلامی در خصوص اتخاذ تصمیمهای یادشده توسط کشورهای اسلامی نقش اساسی ایفا کرده است. به هر حال از مجموع این گفتار می توان نتیجه گرفت که وحدت ، انسجام و خیزش دسته جمعی مسلمانان می تواند بسیاری از مشکلات جهان اسلام را حل کند.

هفته دولت

هفته اول شهریور که مصادف با شهادت شهیدان رجایی و باهنر می باشد ،هر ساله با شکوه و عظمت خاصی توسط مردم و مسئولان گرامی داشته می شود و از ایثار و فداکاری دلیرمردان عرصه علم ، تقوا و شجاعت تجلیل بعمل می آید. عصر روز هشتم شهریور بود که رجایی با چهره ای برافروخته سخن از شهادت و شهید به زبان داشت که ناگهان چراغهای سالن در یک لحظه خاموش و ظرف چند دقیقه ، طبقه اول نخست وزیری توسط منافقان کوردل و دشمنان دین و ملت به آتش و دود مبدل شد. از آن هنگام به بعد مسئولین بلند پایه کشور در این هفته ضمن تجدید پیمان با شهیدان ، برجسته ترین خدمات انجام شده در زمینه های اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی را به مردم ارائه می دهند. این سنت حسنه تاکنون تأثیر بسیار مثبتی بر جای گذارده است . ما این موضع را با کلامی از امام خمینی (ره) در مورد شهیدان رجایی و باهنر به پایان می بریم . «ارزش رجایی و باهنر به این بود که خودی بودند ، با مردم بودند، برای مردم خدمت می کردند ، مردم احساس کرده بودند که اینها برای آنها دارند خدمت می کنند. »

هفته دفاع مقدس :

یکی از عظیم ترین و مهم ترین توطئه های استکبار جهانی علیه ایران اسلامی ، در 31 شهریور ماه 1359 توسط ارتش عراق به وقوع پیوست . ارتش بعث در این روز از زمین ، هوا و دریا تجاوز و تهاجم گسترده ای را به خاک مقدس جمهوری اسلامی آغاز کرد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با حمایت تبلیغاتی ، تسلیحاتی ، اقتصادی ، سیاسی و نظامی قدرتهای بزرگ همراه بود ، این جنگ هشت سال بطول انجامید. نیروهای مسلح ایران در هشت سال دفاع مقدس قهرمانانه مقاومت کردند و آرامش را از متجاوزان سلب نمودند. مقاومت دلیرمردان ارتش جمهوری اسلامی ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، نیروهای بسیج ، پیشمرگان کرد مسلمان و جهادسازندگی بسیاری از حقایق را روشن ساخته و سردمداران استکبار را ناگزیر به پذیرش بخشی از آن حقایق و واقعیتها ساخت. در این هفته مردم و نیروهای مسلح خاطره دفاع مقدس ، ایثارگری شهداء ، رشادت جانبازان و حماسه سازان میهن اسلامی را گرامی می دارند و به همین منظور در مراسم مختلف و گوناگونی که از سوی نیروهای مسلح برگزار می شود شرکت جسته نسبت به آنان ادای احترام می نمایند .

سید محمد حسین دریاباری

تبیان شماره 12- 11 سال سوم مرداد وشهریور...1374


سخن تبیان

سخن تبیان

خاورمیانه همواره یکی از خبرسازترین نقاط جهان به شمار می رود. ناظران سیاسی و کارشناسان مستقل براین باورند پاره ای از عوامل موجب گردیده، تا این بخش از جهان از نظر سیاسی ملتهب و ناامن باشد. قدرت های بزرگ جهان به منظور تکمیل فرم نقشه ی کشوری مستقل، برای اجرای اهداف و تمنیات بلند مدت خویش به تکاپو و جستجو پرداختند. پس از بررسی عوامل جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی،اجتماعی،مذهبی و دهها عامل سازگار و ناسازگار دیگر، به این نتیجه دست یافتند که خاورمیانه و فلسطین نقطه ی مناسبی برای کشمکش سیاسی می باشد. هنگامی که پروژه ی مورد توافق قدرتهای بزرگ به انجام رسید نقشه ی فلسطین از گیتی حذف و پرچم جعلی اسراییل با حمایت قدرتهای استکباری در جهان مطرح شده است. اکنون فلسطین نیم قرن است که هیچگاه آرامش را به خود ندیده است. با اینکه فلسفه ی سیاسی غرب مزایای دموکراسی را برشمرده است اما هنوز سیاستمداران عقب مانده ی غرب نتوانستند طعم مزایای دموکراسی را عملگرایانه به مردم دربند کشورهای منطقه بچشانند. بدیهی است ناظران سیاسی از خود می پرسند که چرا سازمان های عریض و طویل مدافع حقوق بشر، اسراییل رادرکشتار بیرحمانه ی مردم بی دفاع محکوم نمی کند اما کسانی که از حق حیات اقامت در سرزمین خویش و دهها حقوق انسانی دیگر محروم شدند و تنها ابزار دفاعی آنان سنگ و چوب است. اخلالگران صلح و امنیت شناخته می شوند. گروهی بر این باورند که عرفات پس از امضای مفاد پیمان صلح اسلو از کشورهای عربی در حمایت از وی قطع امید کرده وبا امضای این قرارداد برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی هر چند محدود خوش بین بوده است. تحلیلگران معتقدند پافشاری صهیونیستها بر مواضع خویش از یک سو و حمایت همه جانبه ی دولت آمریکا از اسراییل از سوی دیگر موجب گردید حتی اعراب طرفدار صلح با اسراییل هم در مواضع خویش تجدیدنظر کرده و با بدبینی اوضاع خاورمیانه را دنبال کنند. مواضع اتخاذ شده از سوی اتحادیه ی عرب نشان می دهد که کشورهای عربی علاقه ی چندانی به نرمش در برابر اسراییل که سر سختی بیش از حد به نمایش می گذارد ندارد. زیرا سیاستمداران دوراندیش و مجرب عرب دریافتند حمایت علنی و آشکار ایالات متحده ی آمریکا از اشغالگران قدس نمی تواند صداقت آن کشور در میانجیگری برای صلح عادلانه در منطقه را اثبات کند. مضافا بر این دولتهای عرب با ترکیه اختلافاتی دارند که گاهی آنان را تا مرز جنگ نزدیگ می نماید این در حالی است که ترکیه با اسراییل رابطه ی دوستانه ومناسبات حسنه و پیمان نظامی دارد. بنابراین این عامل و عواملی ازاین دست موجب گردید تا کشورهای عربی از شکافهای درون خویش بکاهند و دستان خویش را به سوی اتحاد دراز کنند. مواضع ایران درباره ی اوضاع خاورمیانه بسیار اصولی و سنجیده بوده است اما دولت های عرب تا هنگامی که جنگ عراق با ایران ادامه داشت نتوانستند این واقعیت را دریابند. پس از جنگ سیاستگزاران خارجی ایران همواره توسعه و گسترش روابط با اعراب را مطرح و آن تئوری را به عمل نزدیک ساختند. این عقلانیت موجب گردید که ایران در جنگ خلیج فارس که یکبار کویت به کام بغداد فرو رفته و پس از هفت ماه آزاد گردید موضع تاریخی و به یاد ماندنی اتخاذ کند. سیاست خارجی ایران در خاورمیانه معتدل، اصولی، آرمانی و همواره توأم با عقلانیت و مبنی بر واقعیات بوده و هست. بسیاری از سیاستمداران غربی بر این باورند که با روی کار آمدن دولت خاتمی سیاست خارجی ایران در قبال خاورمیانه و بویژه اسراییل دستخوش تغییر خواهد شد. زیرا غربیان معتقدند سیاست ایران بحران خاورمیانه را تداوم بخشیده و بر تنش آن می افزاید، اما سیاستگزاران ایران درپاسخ به این اندیشه ومشابه آن می گویند: دولت ایران هیچگاه مخالف صلح نبوده و نیست و خواهان زندگی مسالمت آمیز پیروان همه ی ادیان با حفظ حقوق همه در کنار یکدیگر است و با هیچ دولتی که پیشگام برقراری صلح گردیدممانعت نمی کند. اما دولت ایران خود را مانند همه دول جهان مجاز می داند نظر خویش را موافق یا مخالف بیان کند ایران همیشه و در هر جای جهان که باشد خواهان صلح عادلانه و منطقی است بدیهی است مواضع خردمندانه با اندیشه های سودجویانه انطباق نخواهد داشت و همین عدم تطابق و ناهماهنگی در اهداف وانگیزه ها زمینه های بروز اختلاف را فراهم خواهد ساخت. اکنون اعراب با درک مواضع ایران ، هم انعطاف پذیری دولت اسراییل را غیر ممکن تلقی می کنند و هم استمرار گفتگوها را بی نتیجه می پندارند بنابراین اکنون این پرسش مطرح می شود که آینده ی انتفاضه ی مردم فلسطین سرانجامی خواهد داشت ؟ پاسخ به چنین پرسشی نیاز به گذشت زمان دارد ، اما آنچه که مسلم است این است که دولتهای منطقه از گفتگوهای بی نتیجه نه ساله که با قرارداد صلح اسلو پدیدار گشت خسته شده اند. علاوه بر این میانجی این صلح که دولت آمریکاست نتوانست بی طرفی خویش را حفظ کند و آشکارا به حمایت از اسراییل برخاست. اگردولت های منطقه به خواست اعراب گردن نهند و از انتفاضه ی مردم حمایت مالی و اقتصادی بعمل آورند و دولت غاصب اسراییل را در عرصه های بین المللی تحت فشار قرار دهند و اسراییل هم فشار همه جانبه ی دول اسلامی و عربی را محسوس و مستمرمشاهده کند ناگزیر خواهد شد امتیازات قابل ملاحظه ای را به کشورهای عربی و اسلامی بدهد، زیرا افکار عمومی اسراییل و دولتمردان این کشور تاب تحمل فشار نامحدود را نخواهند داشت.

سید محمد حسین دریاباری

چاپ درشماره43 نشرتبیان آذر ودی 1379


سلب اعتماد ؛نتیجه اش بن بست اصلاحات

پیام قم در گفت وگوبادریاباری26/6/1381

سلب اعتماد ؛نتیجه اش بن بست اصلاحات

مدیر مسئول نشریه گویه گفت : واژه ی اصلاحات به معنی کنونی آن از زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی در ادبیات سیاسی ایران جای گرفته است و در گذشته به شکلی دیگر مطرح بود .

محمد حسین دریاباری افزود : بدون شک همه ی حکومتها تغییر و تحول اجتماعی ،سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را باور دارند و به همین دلیل در قانون اساسی خویش راهی برای تجدید نظر باقی میگذارند . وی ادامه داد : تغییر قانون اساسی یا به دلیل رشد روز افزون مردم و نا کافی بودن قوانین در پاسخگویی به نیازهای آنان است یا به دلیل فشار نخبگان و مردم بر حاکمیت و یا ممکن است قدرت و حکومت ظرفیت ملی را بسیار بالا ارزیابی کند و قانون را ناکافی بدانند ، در هر صورت حکومت ها اصلاحات را می پذیرند . وی افزود : اصلاحات هم هنگامی کامل است که متوازن و در ابعاد گوناگون باشد . در کشور ما همه ی جنا ح های سیاسی به اصل اصلاحات باور دارند اما در نحوه ی اجرا ، اختلاف نظر شدید دارند . شکی وجود ندارد که عده ای با اصلاحات اجتماعی متضرر خواهند شد و شاید مخالفتهای محدود هم کم و بیش به همین دلیل است . این روزنامه نگار تاکید کرد : هنگام انتخابات ،بهترین فرصت برای ابراز نظر مردم در زمینه های مختلف است . اکنون اصلاحات نه متوقف شده و نه به بن بست رسیده بلکه روند آن کند شده است . گر چه قم به دلیل مهاجرپذیری و تنوع فرهنگی و اجتماعی با بسیاری از استانها تفاوت دارد ولی جزئی از پیکر میهن اسلامی ماست و در صورت تسریع روند اصلاحات ، قم نیز ناگزیر است آن را بپذیرد زیرا مردم قم و مسئولان آن خود را بر تر از مردم و خواسته آنان نمی پندارند . وی گفت : یکی از مهمترین نشانه های به بن بست رسیدن اصلاحات یا متوقف شدن آن بی تفاوتی محض مردم نسبت به امور جاری کشور است در حالی که مردم نه از خواسته های خویش دست برداشته و نه اعلام انصراف نمودند . در واقع جناح های سیاسی که خود را نماینده ی بخشی از مردم در قالب سلیقه های متنوع می دانند در فضای نمی دانم و چون و چرا افتاده اند .

دریاباری ابراز عقیده کرد : با تحول و تطوری که در عرصه های گونا گون در سطح جهان وجود دارد و ارتباطها روز به روز به طور شگفت انگیز تداوم می یابد ، نمی توان بن بستی برای اصلاحات پیش بینی کرد تا برای از بین بردن آن راهی جستجو کرد . بنا بر این آهنگ اصلاحات ممکن است کند شود و با خواست مردم و صلاح دید مسئولان روند آن به تندی گراید ولی مطبو عات ، اهل قلم و صاحبان فکر و اندیشه موظفند در چارچوب مقررات و قوانین درباره ی اصلاحات بگویند و بنویسند تا این اصل به فراموشی سپرده نشود تا خدای ناکرده به شکلی دیگر ظاهر شود که این به نفع ایران ، اسلام و منافع ملی نخواهد بود . وی تاکید کرد : در صورتی که روند اصلاحات در زمینه های مختلف کند شود ، نتیجه آن بی تفاوتی مردم و سلب اعتماد آنان از حاکمیت خواهد بود و این موضوع را هیچ یک از مقامات کشورمان نمی پذیرند بلکه معتقدند خواسته های مردم باید تحقق یابد و رفاه ، آزادی ، آسایش و امنیت در همه ی زمینه ها برای مردم فراهم شود . چاپ شده در هفته نامه پیام قم سال پنجم شماره 141 سه شنبه 26/6/1381

سید محمد حسین دریاباری


توطئه استکبار جهانی علیه اسلام

توطئه استکبار جهانی علیه اسلام

1367

انقلاب اسلامی ایران به دلیل داشتن اصول و موازین رهایی بخش از سلطه بیگانگان همواره مورد تهاجم تبلیغاتی ، اقتصادی و نظامی ، استکبار جهانی و حامیان او در تمام نقاط جهان بوده و می باشد . مقاومت و ایستادگی مردم مسلمان در برابر دشوار ترین تو طئه ها و سر انجام خنثی نمودن آنها در دهه نخست ، انقلاب اسلامی را به صورت یک پدیده شگفت انگیز و دژی شکست ناپذیر در مقابل امریکا و حامیان غربی او متجلی ساخت . جمهوری اسلامی بیست و دوم بهمن اخیر را که نخستین دهه پیروزی بوده با عظمت و شکوه ویژه ای جشن گرفت و دست اوردهای شکوهمند آن که تثبیت نظام و استحکام روز افزون آن بود گرامی داشت و همزمان با این مراسم هجوم تبلیغات در غرب علیه انقلاب رو به افزایش گذارد . به گونه ای که تنها نویسندگان مزدور استکبار جهانی چندین کتاب در کشور های فرانسه ، انگلیس و امریکا به چاپ رسانده و منابه خبری امپریالیسم نیز با ترجمه آن به شکل ماهرانه ای از آن حمایت کرده و مردم را در جریان مفاد ان قرار داده اند .

مهمترین و عمده ترین کتابی که منشاء یک توطئه عظیم و همه جانبه علیه اسلام و مسلمین توسط استکبار جهانی بوده اثر سلمان رشدی موسوم به ایات شیطانی است که در آمریکا و اروپا به طرز بی سابقه ای انتشار یافت . مولف این کتاب تمام مقدسات و اعتقادات مسلمانان را به اهانت و استهزاء گرفت . این حرکت را نمی توان ناشی از یک فرد دانست زیرا وی خود را مسلمان زاده و مسلمان معرفی می کند و به انچه که موجب خشم مسلمان و اهانت به اسلام می شود به خوبی واقف است و همین امر حاکی از شدت جرم او خواهد بود . مضافا بر این ، حمایت فوق تصور از یک شخص هتاک و انتشار کتاب موهن وی در سطح بسیار گسترده به عنوان ازادی بیان حاکی از توطئه استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی و جهان اسلام است . وی با اندیشه و قلم خویش با اطلاع کامل و با پشتیبانی استکبار جهانی قلوب یک میلیارد مسلمان را جریحه دار ساخته و با توهین به مقدسات آنان زمینه یک انتقام جدی را علیه خود و حامیانش فراهم ساخت . ضروری است اندکی مبنای فرمان امام امت مبنی بر قتل مولف کتاب ایات شیطانی و ناشران آگاه ان برای افکار عمومی تشریح شود . فتوای امام بسان سایر فتاوی او مبتنی بر اصول اسلامی است که این شیوه تمام فقها است فقیه و رهبر اسلامی که زمام امور را به طور اعم به عهده می گیرد دفاع از اسلام و قر ان و نیز حریم پیامبر و اهلبیت نیز به عهده اوست . تشخیص واجب شرعی براساس کتاب و سنت از آن اوست و همه مسلمانان موظف و مکلفند فرامین او را به عنوان حکم الهی اجرا کنند صدور این فرمان نشان می دهد که توطئه مزبور بسیار عمیق و دارای ابعاد مختلف است زیرا این جانب تا کنون نه به یاد دارم و نه در گزارش خوانده ام و نه شنیده ام که امام مستقیما حکم اعدام احدی را صادر کرده باشد و اگر چنین امری تحقق یافته باشد به دستگاه قضایی محول گردیده . ولی توطئه اخیر خشم مقدس امام را بر انگیخت و یکبار دیگر کفر و شرک و نفاق را مورد هدف قرار داده و خود بر مسند قضاوت که حق اوست نشست و قانون الهی که قرآن باشد گشود و حکم اعدام را علیه مولف کتاب مزبور و ناشران آگاه ان صادر کرده و مجری این فرمان یک میلیارد مسلمان خشمگین خواهند بود . بر اساس پاره ای از گزارشات مولف کتاب مزبور مسلمان و مسلمان زاده است و با نگارش این کتاب و اهانت به ساحت مقدس پیامبر و قرآن عظیم ارتداد او ثابت و خون او مباح است (1) و به اصطلاح فقهاء اسلام این نوع ارتداد و کفر به واسطئه هر فعل و عملی که دلالت صریح بر اهانت و استهزاء دین و رهبران معصوم دینی کند قتل او ضروری است زیرا وی مرتد فطری است (2) و توبه و عذر او پذیرفته نخواهد شد .

اکنون جای تاسف است که سخن از عفو و پوزش سلمان رشدی به میان امده است . در این زمینه باید گفت ارتداء او برای ابد ثابت و نفرت مسلمانان نسبت به وی باقی و مستدام خواهد بود . اگر عذر و پوزش وی پذیرفته شود نسلهای آ تی ما را زیر سئوال نخواهند برد ؟ و نخواهند گفت : پس شما از کجای اسلام دفاع کرده اید ، اگر عفو و پوزش همراه و مقرون با تعهد عدم نشر کتاب مزبور و جمع اوری تمام نسخ آن در سرتاسر جهان باشد بگونه ای که مسلمانان اکنون و اینده شاهد چنین جسارت و توطئه ای نسبت به مقدسات خویش نخواهند بود طبق موازین شرعی چشم پوشی از قتل او جایز نیست (3) زیرا مجازات شخص مذکور موجب می شود تا احدی مجال تکرار چنین جنایتی را به خود ندهد . از امام باقر (ع) سئوال از کسی شد که به پیامبر دشنام دهد حکم ان شخص چیست ؟ امام فرمود قبل از ان که به حاکم ار جاع دهند قتل او ضروری و واجب است (4) بنابراین اتفاق و اجماع فقها (5) و ظاهر نصوص و آ یات قر آن دلالت بر قتل مرتد فطری و عدم پذیرش توبه او می کند بر خلاف مرتد ملی (6) جا است که به احتمال دیگری پرداخته شود که دور از واقعیت نیست این اثر نا میمون که فاقد ارزش هنری و علمی است و صرفا به منظور آشکار ساختن خصومت دیرینه استکبار جهانی نسبت به اسلام و مسلمین به رشته تحریر در آمده و ان طراحان توطئه نیز از او به شدت حمایت کرده اند و خود را در یک صف و اسلام را در صف دیگر قرار داده تا نتائج حاصله را آینده در یافت کنند به عنوان محارب با خدا و مفسد فی الا رض شنا خته شده باشند وحکم این طیف بی شک اعدام است (7 ) تا کنون فرض آن بود که وی مسلمان و مسلمان زاده باشد اکنون سخن در موردی است که وی مسلمان نبوده و گزارشات رسیده کذب محض باشد حکم شرعی را می توان به عنوان سب النبی صادر کرد در مباحث گذشته روایتی گذشت مبنی بر اینکه کسی به پیامبر دشنام دهد و یا به ساحت مقدسش توهین کند قتل او بر مسلمانان واجب است در میان سه موضوع مطروحه از جانب ما که عبارتند از : ار تداد ، محارب با خدا و مفسد فی الارض ، و سب النبی و توهین به دیگر مقدسات اسلام که ام اساس و پایه این فرمان می تواند باشد ؟ سومی قویا محتمل است زیرا در این صورت مسلمان و غیر مسلمان علی السواء و یکسان مجازات می شوند (8) فرض نخست نیز می تواند عامل کیفر باشد در صورتی که طرف مسلمان و به عللی که قبلا گذشت مرتد شود به هر حال هر چه که باشد امر ولی فقیه مطاع و اجرای فرمان مزبور بر همه مسلمانان واجب شرعی است . بعد از انتشار پیام امام بر خی از صاحبنظران به مباح بودن خون مولف کتاب مزبور تاکید کرده و به این نکته نیز اشاره کرده اند که در قبل از صدور حکم مباحثات و مناظره علمی صورت می پذیرفت ، مناسب و مطلوب بود . به این افراد ساده اندیش باید هشدار داد که این حرکت جنایتکارانه که اشکال ان از پیش ترسیم شد زمینه هر گونه مذاکرات را منتفی و با توهین و جسارت به مقدسات اسلامی روحیه انتقام جویانه و نحوه تعیین مجازات را تقویت نموده مضافا بر این ، کتاب مزبور ارزش علمی و فرهنگی ندارد تا در پیرامون ان به مذاکرات پرداخت . فرمان و حکم شرعی امام امت قداست ذاتی دارد . زیرا از متون قر ان و سنت اهل بیت استنباط شده است و هرگز مناع دنیا به قداست آن نمی افزاید ولی در کاهش آن چرا ، مسلمانان بر اساس تکلیف و واجب شرعی ما مور اجرای این فرمانند و تعیین جوائز نمی تواند در اجرای ان سرعت ایجاد کند چون مسلمانان تشنه ی آب ضلال شهادت در دنیا و رضوان الهی در روز رستا خیزند اما این پیشنهاد در صورتی مطلوب و مفید است که مجری حکم مزبور فرد یا افراد غیر مسلمان باشند .

فرمان امام امت بازتاب وسیعی در محافل خبری جهان به خود گرفته است شاید استکبار جهانی هرگز تصور چنین واکنشی را از جانب رهبر انقلاب اسلامی برای انهدام و عقیم گذاردن این توطئه پیش بینی نمی کرد . بلا فاصله این فرمان را با حقوق بشر ربط داده اند باید از انان پرسید مدافعان به اصطلاح حقوق بشر ، به مقدسات یک میلیارد مسلمان توهین و قلوب شان جریحه دار شد ولی مجریان اعلامیه جهان حقوق بشر حد اقل ابراز تاسف هم نکرده اند ولی برای حفظ جان یک نویسنده مزدور به مفاد اعلامیه ای دست می یازند که منافع انان را تامین می کند ، واکنش دولتهای جهان در مورد این حکم مختلف بوده کشور های غربی که طراحان توطئه بودند مواضع تند تری اتخاذ کردند ابتدا ان را مغایر حقوق بشر توصیف کرده و سپس قطع روابط دیپلماتیک با ایران را قویا پیشنهاد کردند و به دنبال ان بازار مشترک تصمیماتی اتخاذ خواهد کرد . و سپس منابع خبری انان طبق معمول اقدام به پخش تفاسیر پر پیچ و خم که برای شنونده دشوار است نمودند .

احتمال تیرگی روابط ایران با غرب در صورت اجرای حکم مزبور بسیار قوی است که این حرکت موجب استقلال بیشتر خواهد بود اکنون ما هستیم که باید با تحمل هر گونه فشار مواضع اصولی انقلاب را بر انان تحمیل کنیم و ریشه هر توطئه مخرب را از بیخ وبن بخشکانیم بعید به نظر نمی رسد . ارتباط با غرب با اصول انقلاب توافق داشته باشد باید به این در یافت منطقی توجه شود تلاش انها برای باز سازی کشور دست یابی به سود کلان و سرمایه گذاری در جهت منافع و اهداف خود است بنا براین دولت می تواند در شیوه های اقتصادیش بکوشد و قانون اساسی را اصول انقلاب تعبیر و تلقی کند و از استقراض خارجی به شدت ممانعت نماید و خلاصه نشر کتاب مزبور به منظور آزمایش مهمی است که ما چقدر به اصول خود پایبند و معتقد خواهیم ماند اگر به مقدسات و اصول مان توهین شود و غرب از آن پشتیبانی کند و ما در تلاش برای استحکام روابط با انها باشیم مصداق آیه ی 140 (9) ، سوره نساء خواهیم بود . و این هم برای یک مسلمان قابل قبول نیست

پا ورقی:

1-(وسائل الشیعه ،جلد 18 ،ص545

(2)جواهر الکلام ،جلد 41 ،ص601

(3)ادله اربعه در مورد افراد هتاک به پیامبر و امامان معصوم و مرتد فطری جز به قتل و اعدام چیز دیگری دلالت ندارد.

(4)- وسائل الشیعه،جلد 18،ص554

(5) منظور از اجماع و اتفاق همان اجماع اصطلاحی است که صاحب جواهر در مورد قتل مرتد فطری گواهی داده است .

(6) – ممکن است کسی بپرسد مرتد فطری و ملی چه مفهومی دارد این اصطلاح فقهی است کسی که مسلمان متولد می شود .سپس از اسلام برگردد مرتد فطری است کسی که کافر متولد شود و اسلام را بپذیرد و دوباره از اسلام برگردد مرتد ملی است .

(7) نظر اصلی مان همان مورد اول است منظور از محارب مفهوم عمومی آن نیست.

(8) البته برای مسلمانان اگر چنین مورد پیش آید محکوم به کفر است یا با غیر مسلمان تفاوتی ندارد.

(8)هنگامی که به آیات خدا کفر ورزیده شود و یا آن را به استهزاء می گیرند با آنان هم نشین نباشند در این صورت شما مثل آنان خواهید بود.

چاپ شده در روزنامه رسالت در شماره های 912و913 مورخ یکشنبه 7 اسفند 1367 و دوشنبه 8 اسفند 1367

سید محمد حسین دریا باری


عناصر و ابعاد قابل تصور در تقلید

ض2

بسم الله الرحمن الرحیم

عناصر و ابعاد قابل تصور در تقلید

. درس هشتم

بخشی از مباحث مربوط به مسأله "تقلید" در درس هفتم گذشت . اکنون قسمت های دیگری از آن ، در درس حاضر مورد بررسی و کاوش قرار می گیرد . گرو هی از صاحب نظران عقیده دارند تقلید و پیروی از دیگران خود نوعی موانع و آفات شناخت به شمار می رود . این نظریه مطابق و هماهنگ با سخنان ائمه اطهار علیهم السلام می  باشد که در قالب احادیث و روایات به دست ما رسیده است . در بیانات گوهر بار پیشوایان دین خود محوری و تکبر ، عمل ننمودن به علم و دانش،

غصب و عصبانیت ، پیروی از هوا و خواهشهای نفسانی ، طمع و آرزوی بلند ، انکار و لجاجت و بالاخره غفلت و تقلید از موانع و آفات شناخت بحساب آمده است . اندیشمندان و متفکران برای شناخت تقلیدی وبه عبارت روشنتر برای خود تقلید دو تعریف ارائه کردند .

تعریف نخست می گوید : تقلید عبارت است از " قبول و پذیرش گفتار شخص دیگری بدون دریافت دلیل " معنی کلام این است که افرادی گفتار شخصی را قبول کرده و می پذیرند و آن را الگوی خویش قرار می دهند بدون ایتکه برای صحت و سقم آن دلیلی خواسته باشند . گروه دیگری برای "تقلید " تعریف دیگری ارائه کرده است . این گروه می گویند : تعریف نخست جامع و فراگیر نیست . به همین علت برای تکمیل تعریف "تقلید " عبارت زیر را پیشنهاد می کنند . تقلید " منعکس ساختن چیزی از برون ذات در درون ذات و پذیرش آن " می باشد. این تعریف شامل هر گونه پدیده های قابل انعکاس می شود چه اینکه از حس  .  گفتار و قول باشد ، یا اینکه از نوع عقیده ، اندیشه ، اخلاق و کردار عینی و خارجی . بدون شک و تردید هر عمل و فعلی چه تحقیقی و چه تقلیدی شناختی به دنبال خواهد داشت . اما شناخت به دست آمده متفاوت و مختلف است . شناختی که از راه تحقیق باشد دارای اصالت و بنیاد است ولی شناختی که از طرق و راه های تقلید بدست می آید چنین نیست . زیرا شناختی که از راه تحقیق به دست می آید مستقیم و بدون واسطه می باشد اما شناخت حاصله از راه تقلید و پیروی غیر مستقیم و بواسطه اسباب می باشد . بر همین اساس تحقیق بر تقلید . محقق بر مقلد ترجیح و برتری دارد . این برداشت بروشنی در ابیات بلند مولانا جلال الدین بلخی پیدا است .

از محقق تا مقلد فرقها است                کاین چو داوود است و آن دیگر صدا است

خلق را تقلیدشان بر باد داد                ای دو صد لعنت بر این تقلید باد

خاصه تقلید چونان بی حاصلان          کابرو را ریختند از بهر نان .

در ادبیات فوق برخی از انواع تقلید که ریشه اصیل ملتها و فرهنگ تمدن آنان را تضعیف و یا حضور آن را در جامعه کم رنگ کند ، نگوهش و توبیخ شده است . با بیان مولوی می توان این نتیجه را به دست آورد که همه ی انواع تقلید اعتبارشان اصالت نداشته و مبتنی بر اصول و پایه ای است . هر عمل و فعل تقلیدی مرکب از چند عنصر و بعد می باشد . آن ابعاد و عناصر به شرح زیر است.

الف) تقلید کننده : این عنصر عبارت است از انسانی که پدیده ای را از شخص دیگری یافته و برای او مطلوب جلوه کرده است و با تمام وجود در خود منعکس می سازد و آن را بدون هیچ دشواری و چون و چرا می پذیرد . این فرد پذیرنده و دریافت کننده اصطلاحا " مقلد بکسر لام " خوانده می شود . با این بیان مسلم است که گرفتن و پذیرش و یا منعکس ساختن هر چیزی را در خود ؛ بسیط نیستند و هر یک ار آنها دارای انواع و مراتبی می باشند. مانند گرفتن کامل ، گرفتن ناقص ، بعنوان مثال می توان گفت : کسانی وجود دارند که بعدی از امتیاز مطلوب را تقلید می کنند در صورتیکه کسانی را هم می توان یافت ابعاد بیشتری از امتیاز را گرفته و در ذات خویش منعکس می سازند . برخی تصور می کنند که تقلید فقط کار عامیانی است که از هر گونه شناخت محرومند ولی باید دانست که در میان مشاهیر تاریخ ، فلسفه و نیز سایر علوم مقلدان زیادی دیده شده و می شود تا جایی که خود انان اعتراف می کنند که این مطلب یا مطالب را از فلان فیلسوف گرفته ام . البته توافق دو یا چند متفکر و اندیشمند در شناخت م معرفت دلیل قطعی بر تقلید یکی بر دیگری نیست . تصور این نکته آسان است ممکن است که دو انسان نزدیک هم باشند و یا از نظر محیطی با هم فاصله داشته باشند به هر دلیلی مانند هم نظر بدهند این توافق نظر تقلید نامیده نمی شود . بهر حال توافق و توارد افکار و اندیشه تقلید نیست .

ب) تقلید شونده : منظور و مقصود از عنصر دوم انسانی است که پدیده ای از او مطلوب به نظر می رسد و شایسته وابسته شدن به او برای گرفتن و دریافت آن پدیده مطلوب تلقی می گردد و بعبارت روشنتر این شخص سزوار تقلید و پیروی می باشد . این گونه اشخاص اصطلاحا "مقلد بفتح لام " نامیده می شوند .

این گروه از مردم در هر موقعیتی که باشند وضع بسیار حساسی دارند زیرا اینان نشان دهنده واقع و توجیه کننده مغزهای آدمیان هستند به موضوعات مطلوب و می توانند سرنوشت مردم پیرو را برای رسیدن به موضوع مطلوب تعیین کنند . این دسته با چنین ویژگی هایی مورد تقلید قرار می گیرند روایتی که تقلید را مجاز می شمارد ناظر به این است که تقلید شونده واقعیت را کاملا در اختیار دارد و آن را بدون کمترین آلودگی در اختیار تقلید کننده قرار می دهد . شناختی که تقلید شونده بدست می آورد در اختیار تقلید کننده می گذارد باید مستند به چهار دلیل معتبر باشد مشروح این مطلب در جای دیگر خواهد آمد .

ج) اشیاء و پدیده های مطلوب . در توضیح این عنصر باید گفت : شرط اساسی و بنیادی تقلید در هر پدیده و حقیقتی عبارت است از مطلوب جلوه کردن آن پدیده و حقیقت . مطلوب جلوه کردن نیز به دو صورت قابل تصور است . اول اینکه جلوه گری و مطلوبیت مستند به تقلید کننده است . در این قسم چون مطلوبیت مستند به درک و دریافت خود تقلید کننده می باشد تا حدودی دلیل بر فهم و شعور او است که توانسته مطلوبیت پدیده ای را درک و از آن تقلید کند . دوم اینکه مطلوبیت پدیده ی مورد تقلید مستند به خود تقلید کننده نیست حتی خود مطلوبیت آن پدیده را هم از تقلید شونده و یا کس دیگری پذیرفته است . باید قبول کرد که اکثریت افراد هر جامعه را اینگونه مقلدان تشکیل می دهند . در خاتمه باید گفت : پدیده و حقیقت مورد تقلید می تواند گفتار ، کردار ، اندیشه ، اخلاق و غیر اینها باشد .

د) اهداف و انگیزه های تقلید : در توضیح این عنصر باید گفت ، هدفی که از تقلید منظور می گردد به دو قسم تقسیم می شود . اول هدف معقول و منطقی . دوم هدف نامعقول و غیر منطقی . مسلم است که این بعد و عنصر در همه کارهایی که از روی خرد و منطق انجام شود وجود دارد . یعنی تقلید هم یکی از کارهایی فکری و عقلانی است که باید مستند به خرد و منطق باشد که بدون هدف امکان پذیر نمی باشد . و هر کاری که مستند به خرد و منطق نباشد طبعا از چار چوب هدفمندی و منطقی بودن خارج است . از قول ابن سینا نقل شده است که گفت " من قال او سمع بغیر دلیل فلیخرج عن رتبه الانسانیه " یعنی کسی چیزی بگوید یا بشنود بدون ارائه و دریافت دلیل از مدار انسانی بیرون می رود . بهر حال کار انسان باید با دلیل و مستند به واقعیتی باشد نه با امضای دیگران.

ه) اعتبار تقلید : این عنصر براحتی می تواند ارزش . اعتبار و هویت شناخت های تقلیدی رابنمایاند . پیداست آنچه که مطلوب همه ی انسانها ، از هر ملل و نژادی در همه دورانها است ، شناخت اصیل و مستند به حواس و استدلال واقع گرایانه می باشد نه شناخت تقلیدی که در واقع انعکاس ثانوی از واقعیات است . ممکن است برخی از شناخت های حاصله از تقلید نا معقول و غیر منطقی باشد علت آن این است که تقلید بر پایه دلیل و برهان استوار نبوده . بدیهی است که در اینصورت نتیجه ای بهتر از این نباید انتظار داشت . تقلید فاقد برهان در درون انسان با شعور وجود ندارد . وقتی که انسان سراغ شناخت اصیل و ریشه دار می رود کمتر برای یافتن شناختهایی که با واسطه بدست می آید تکاپو می کند . این شعور فطری به انسان می قبولاند که شناخت های بدست آمده از تقلید انعکاس ثانوی از واقعیات است . اگر چه همه تقلید ها هم مستند به دلیل و برهان است . تقلیدی که در قرآن ممنوع گردیده ، هم مستند به دلیل و برهان بوده و آن هم " کهن بودن آراء و اندیشه های پدرانشان " بود . این نکته یعنی " انعکاس ثانوی بودن شناخت های تقلیدی " در ابیات مولوی بخوبی قابل دریافت است که این ابیات قبلا گذشت .

                              تقلید در فروع دین

اخبار و احادیث رسیده از سوی امامان معصوم (ع) نشان می دهد که تقلید در فروع دین بلامانع و حتی واجب و لازم است . بر همین اساس فقیهان بزرگ در کتب خویش مساله اجتهاد و تقلید را مطرح کرده و پیرامون آن بطور مبسوط و مفصل سخن گفتند . عالمان دین در کتاب ها و رساله های عملیه خویش می نویسند تقلید در فروع دین بر همه واجب و الزامی است مسلمان در احکام غیر ضروری دین یا باید مجتهد باشد که در این صورت می تواند احکام را از روی دلیل چهارگانه بدست آورده و بدان عمل کند . اینچنین شخص نیازی به تقلید ندارد . یا

اینکه اگر مسلمانی مجتهد نبود می تواند محتاط باشد ، راه احتیاط را پیشه می نماید بدین معنی که طوری به وظیفه خود عمل می کند که یقین نماید تکلیف خود را انجام داده است . بعنوان مثال ، عده ای از مجتهدان عملی را حرام می دانند و عده ای دیگر عقیده دارند حرام نیست آن را انجام نمی دهد ، و اگر عملی را برخی واجب و جمعی مستحب می پندارند آن را بجا می آورد ، و اگر هیچ یک از این دو ، یعنی نه مجتهد بود و نه محتاط بر چنین مسلمانی واجب و لازم است که از یک مجتهد جامع الشرایط تقلید کند . هنگامیکه به عنصر پنجم و دوم مراجعه گردد اهمیت و ارزش تقلید در احکام دینی روشن می شود . زیرا اعتبار این بخش از تقلید مستند به گفتار کاملترین انسانهای روی زمین یعنی ائمه اطهار علیهم السلام است . تقلید شونده در بیان و گفتار پیشوایان دین کسانی اند که دریافت های خود ، که مستند به چهار دلیل است را بدون هیچ آلودگی به تقلید کننده می سپارند . در کتابهای معتبر فقهی و روایی حدیثی نقل شده است که بر اساس آن ، امام حسن عسگری (ع) مردمانی که در حوزه دینی تخصص و اطلاعات گسترده در حد فتوا ندارند را به تقلید از علماء فرا خوانده اند . متن حدیث که بخشی از بیانات گهر بار امام یازدهم می باشد به شرح زیر است

و اما من کان من الفقها ء صائنا لنفسه ، حافضا لدینه ، مخالفا علی هواه، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه : یعنی اما از گروه فقها ،کسی که حافظ و نگهبان دین خود از هر گونه آلودگیها بوده باشد خویشتن داری کند و مخالف هوا و هوس باشد و به دنیا و امور آن علاقه نشان ندهد و از امر الهی اطاعت نماید ، بر مردم لازم است که از چنین افرادی تقلید کنند .

علماء و دانشمندان حدیث شناس در اطراف متن و سند حدیث فوق فراوان بحث کرده اند . بحثهای انجام گرفته نتائج آن هر چه که باشد تقلید را مجاز و شرائط مطروحه برای تقلید شونده هم متقن و محکم می باشد تا جایی که علماء این بخش از متن حدیث را در رساله های خویش برای مراجع تقلید و کسانی که می توانند مورد تقلید قرار گیرند عنوان می نمایند . همانگونه که در بحثهای پیشین گذشت تقلید و پیروی تنها از واژه " قلد" نیامده بلکه "تبع" و "اخذ" نیز آمده است .

" منابع"

1- وسائل الشیعه جلد 27 تألیف شیخ حر عاملی ناشر موسسه ال البیت " علیهم السلام ص 131"

2- تحریر الوسیله جلد اول تألیف امام خمینی "ره" ناشر جامعه مدرسین چاپ اول

3- العروة الوثقی تألیف سید محمد کاظم طباطبائی یزدی جلد اول

           

    این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است

                          سید محمد حسین دریاباری    


خداوند در امور سیاسی هیچ کسی را قیم بر مردم قرار نداده است.

حضرت آیة الله العظمی صانعی در دیدار با اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی:

 خداوند در امور سیاسی هیچ کسی را قیم بر مردم قرار نداده است.

حضرت آیت الله العظمی صانعی در دیدار با اعضاء سازمان مجاهدین انقلاب:

خداوند در امور سیاسی هیچ کسی را قیم بر مردم قرار نداده است.

«خداوند در امور سیاسی هیچ کس را قیم بر مردم قرار نداده است واطاعت مطلق مردم منحصر به ذات باری تعالی، نبی مکرم اسلام و ائمه معصومین (علیهم السلام) است که دارای پشتوانه عصمت هستند

حضرت آیت الله العظمی صانعی در دیدار اعضاء شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با معظم له ضمن بیان مطلب فوق فرمودند: «باید تلاش کنیم به همه بفهمانیم که خدا کسی را در امور سیاسی قیّم بر مردم قرار نداده است و خداوند مردم را حاکم بر سرنوشت خویش قرار داد است و تنها نبی مکرّم اسلام و ائمه معصومین (علیهم السلام) هستند که هرچه فرمودند ما باید بدون سؤال و جواب قبول کنیم چون آنجا پشتوانه عصمت وجود دارد مضافاً به اینکه قطع نظر از عصمت اسلام در بیان امور اجتماعی و سیاسی هم قانون دارد « وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَى ».

معظم له همچنین با اشاره به بحث اطاعت از اولو الامر و شمول خطاب اولو الامر فرمودند: «زمانی در مجلس دوم  عنوان شد که اولو الامر علماء و یا امام امت (سلام الله علیه) را نیز شامل می شود؟  که امام بلافاصله پیغام دادند آیات و روایاتی که در این خصوص وارد شده است مخصوص به معصومین (علیهم السلام) است و فقها و علمای بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، چه رسد به مثل اینجانب».

آیت الله صانعی در ادامه با اشاره به انتخابات آتی مجلس  و نگرانی های احزاب و گروه های سیاسی در خصوص تأیید صلاحیت افراد و نظارت بر امر انتخابات فرمودند:«همه موظفیم در حد توان تلاش کنیم تا انتخابات آزاد و بر اساس اصول اندیشه های امام امت (سلام الله علیه) برگزار شود و اگر امام امت (سلام الله علیه) را به عنوان اساس و محور قبول داریم، که داریم،  باید انتخابات را آن گونه که در زمان امام برگزار می شد اداره نماییم

آیت الله العظمی صانعی با بیان اینکه انسان از تذکر دادن هیچگاه نباید مأیوس شود چرا که یأس از گناهان کبیره است، اظهار داشتند: «عرصه قدرت همیشه بر یک پاشنه نمی چرخد, امروز تذکر دادن برخی امور وظیفه است و انجام وظیفه به قول امام امت (سلام الله علیه) پیروزی است

این مرجع عالیقدر افزودند: «از توهینها هم نترسید و ناراحت نباشید چرا که توهین پول قلابی است و پول قلابی به صاحبش باز می گردد

ایشان افزودند: «توهین خباثت است و با خباثت که نمی شود جنگید؛ کسی که روانش خبیث است ریشه ندارد، ریشه پیدا نکرده است، بیست و هفت سال انقلاب و تربیت اسلامی- انقلابی نتوانسته او را عوض کند اینها خبث باطن دارند

شاگرد مبرز امام امت (سلام الله علیه) با اشاره به نقش تعیین کننده امام در احیاء اسلام و آنهم پس از گذشت چهارده قرن از زمان حیات ائمه (علیهم السلام) فرمودند: «به برکت امام و اندیشه تابناک او امروز توده مردم خصوصاً جوانان طرفدار اسلام اند منتهی اسلام راستین نه آن اسلامی که برخی برای پست و مقام از آن دم می زنند

ایشان در بخش دیگری از سخنانشان و با هشدار خطر تحریف تاریخ انقلاب فرمودند: « تاریخ همیشه در معرض تحریف بوده است و تنها قرآن است که تحریف نشده است اما سایر چیزها خصوصاً تاریخ تحریف شده است و تاریخ انقلاب نیز از جمله مواردی است که خطر تحریف آن را تهدید می کند. »

این مرجع عالیقدر در ادامه با تجلیل از حرکت شایستة آقای هاشمی رفسنجانی در ثبت وقایع انقلاب فرمودند: «شیوه خوبی را حضرت آیت الله هاشمی دارد انجام می دهد و این کار ایشان ارزنده و زیباست شما هم وظیفه دارید که تاریخ انقلاب را حفظ کنید و لذا توصیه می کنم به شما ها بنویسید که در زندانهای شاه چه بر شما گذشته است، زندگی هایتان را بنویسد، بنویسید که در طول صدارت و امارتتان بعد از انقلاب چه کرده اید تا خدای ناخواسته تاریخ آن چنان تحریف نشود که نهضت و انقلاب در آینده زیر سوال برود»

ایشان افزودند: «این کار شما ۵۰ سال آینده و یا حتی ۱۰۰ سال آینده هم که باشد نتیجه می دهد۔»

آیت الله صانعی هم چنین با اشاره به خاصیت غیر اقناعی قدرت و تمایل صاحبان قدرت به قدرت اندوزی بیشتر افزودند: «خاصیت قدرت این است که معمولاً افرادی که به قدرت می رسند می خواهند تمام قدرت انحصاراً در اختیار خودشان باشد و حتی بدتر از آن خدمات دیگران را نیز به نفع خود مصادره می کنند۔ این معنایش این است که اینها راضی نیستند که کسی چیزی داشته باشد و همه چیز را مربوط به خود می دانند۔ »

ایشان متذکر شدند: «این نکته باید یادمان باشد که بدانیم ما هیچ کداممان از خودمان هیچ چیز نداریم بلکه هر چه داریم آنگونه که امام امت (سلام الله علیه) معتقد بودند با مشیت خداوند و الطاف ائمه (علیهم السلام) و همت ستودنی مردم بدست آمده است، و قدرتمند باید قدرت را برای دیگران هم بخواهد نه اینکه حاضر نباشد بگوید دیگران هم خدمت کرده اند و اصولاً اسلام و عقل و بزرگواری و دموکراسی اقتضا می کند که از خدمات دیگران هم به شایستگی تجلیل شود

ایشان افزودند: «باید این فرهنگ جا بیفتد که « رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلاِِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالاِْیمَانِ وَلاَ تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا» (خدایا ما و برادران ما که  در ایمان آوردن سبقت گرفتند را بیامرز و در قلوب ما کدورت نسبت به کسانی که ایمان آورده اند قرار مده

ایشان با هشدار مجدد نسبت به خطرات تأسف بار انحصار گرایی در قدرت افزودند: «نشود کار به جایی برسد  عده ای که اصلاً در انقلاب نبوده اند، آنهایی که با امام مخالف بوده اند آنهایی که می گفتند گلوله با استخوان سینه چه ارتباطی دارد؟! روی کار بیایند و فرزندان امام و انقلاب کنار زده شوند، نشود کار به جایی برسد که افرادی که امام کوچکترین پستی به آنها نداد و کوچکترین اشاره ای در نظام و انقلاب به آنها نشده خدای ناخواسته صاحب آلاف و الوف از پست ها بشوندhttp://www.saanei.org/page.php?pg=showmeeting&id=102&lang=fa


نامه باقی به رییس قوه قضاییه

نامه باقی به رییس قوه قضاییه

امروز:عمادالدین باقی رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان پیش نامه ای خصوصی برای رییس قوه قضاییه ارسال کرده بود که پس از بازداشت اخیرش تصمیم به انتشار آن گرفت . وی در این نامه که نسخه ای از آن در اختیار سایت امروز قرار گرفته آورده است:

آنچه در زیر می‌آید نخست در 18آبان سال1383به عنوان نامه‌ای خصوصی برای آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضاییه ارسال شد و به توصیه برخی از دوستان برخی نام‌ها و عبارات حذف گردید که در اینجا دوباره افزوده شده و داخل [ ] قرار گرفته‌اند. علاوه بر این به دلیل گذشت زمان،برخی از تواریخ آن اصلاح شدوچند بندپایانی بر آن افزوده شد. اینک متن کامل نامه را برای وجدان عمومی که قاضی واقعی است انتشار می‌دهم.

حضرت آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی

ریاست محترم قوه قضاییه

و دادگاه وجدان هر کس که این لایحه را می‌خواند

ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل

رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز

سلام علیکم

حاجتی نیست که اصول نوزدهم تا چهل و دوم قانون اساسی را که فصل سوم آن تحت عنوان حقوق ملت است، یادآور شوم. اما از باب حسن مطلع اشارتی را بی فایده نمی‌دانم. اصل نوزده از حقوق مساوی مردم ایران

اصل 20 حمایت یکسان قانون از زنان و مردان

اصل 22 مصونیت حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص

اصل 23 ممنوعیت تفتیش عقاید و مصونیت افراد از تعرض یا مواخذه بخاطر داشتن عقیده

اصل 24 آزادی بیان مطالب توسط مطبوعات و نشریات

اصل 25 ممنوعیت استراق سمع

‌اصل 26 آزادی احزاب، جمعیت‌ها و انجمن‌های سیاسی و صنفی

اصل 27 آزادی راه‌پیمایی بدون حمل سلاح

اصل 28 حق شغل

اصل 32 ممنوعیت بازداشت بیش از 24 ساعت و تفهیم اتهام کتبی و با ذکر دلایل در مدت احضار یا بازداشت

اصل 34 حق دادخواهی و شکایت

اصل 35 اطلاق حق وکیل گرفتن

اصل 37 اصل برائت

اصل 38 ممنوعیت هر گونه شکنجه و اصل 39 از ممنوعیت هتک حرمت و حیثیت فرد زندانی یا بازداشت شده سخن می‌گویند. در اینجا نمی‌خواهم به مصادیق و موارد نقض تمام این حقوق اساسی درباره خود به عنوان یکی از شهروندان سخن بگویم.

پیش از روی کار آمدن آقای سید محمد خاتمی و بروز جنبش اصلاحی در ایران، تهدیدها و آزارهایی متوجه من و خانواده‌ام شد و شرایطی پدید آورده بودند که از هنگام خارج شدن از خانه اضطراب بر خانواده مستولی بود و نگران حادثه‌ای بودند و اگر چند بار تماس برقرار نمی‌شد یا تأخیری در بازگشت صورت می‌گرفت نگرانی چیره می‌شد. به همین سبب بود که در سال 1378 کتاب تراژدی دموکراسی را با این عبارت اهدا کردم: «تقدیم به همسر و دخترانم که سالهای پر اضطرابی را همسفرم بوده‌اند». اما در اینجا به دلایلی که فعلا از بازگو کردن جزئیات آنچه در سال های پیش از1384 رخ داده درمی‌گذرم و به مجالی مناسب‌تر واگذار می‌کنم وبه برخی دیگر از مشکلات فهرست‌وار اشارتی می‌نمایم:

فهرست برخی از تهدیدها و آزارها

1 ـ در سال 1374 به دادگاه ویژه روحانیت احضار و چند ساعت بازجویی شدم. اتهامات سنگین و بی‌اساس سیاسی وارد شد که در فضای خاص و سکوت آن روزها تبعاتش معلوم بود.

2 ـ در سال تحصیلی 74 ـ 75 از تدریس در دانشگاه ممنوع شدم و در میان ترم تحصیلی، کلاسهایم را تعطیل کردند.

3 ـ مجوز فعالیت انتشاراتی گرفتم که وزارت اطلاعات در دوره آقای فلاحیان طی نامه‌ای به وزارت ارشاد عدم صلاحیت مرا اعلام و دستور لغو پروانه را صادر کرد.

4 ـ در معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی مشغول کار شدم ولی توسط نیروهای امنیتی بر آن موسسه چنان فشار آمد که ناگزیر از کناره گیری شدم و سرانجام برای گذران زندگی خویش به کارگاهی در خارج از شهر تهران (صالح‌آباد در جاده بهشت‌زهرا) رفته و کارگری کردم؛ هر چند پس از مدت کوتاهی دوباره به فعالیت پژوهشی خود مشغول شدم. پس از روی کار آمدن آقای خاتمی انتظار می‌رفت این شرایط تغییر کند اما متاسفانه هنوز این وضعیت ادامه دارد.

5 ـ در سال 1378 که پس از سالها مطبوعات آزاد و مستقل پا به میدان نهاده و تنفسی تازه می‌کردند تهدیدات جانی نسبت به من و برخی از دوستان به حدی رسیده بود که یک مقام نیروی انتظامی با من و گنجی قرار ‌گذاشت و متن نامه‌ای از شورای امنیت را مبنی بر جدی بودن خطر جانی توسط عوامل داخلی و خارجی ابلاغ کرد و بیان داشت، نیروی انتظامی موظف به حفاظت از جان ما شده است. فعلاً از ذکر منابع تهدید درمی‌گذرم.از آن پس تا زمانیکه روانه زندان شدیم تحت حفاظت پلیس بودیم هرچند بصورتی کاملا ناگهانی و غافلگیرانه ،سعید حجاریان ترورشد.

6 ـ در 22 اسفند 1377 پس از چند هفته آتش تهیه روزنامه کیهان، توسط دادسرای نظامی تهران احضار و چند ساعت بازجویی شدم. آنانکه تجربه این وقایع را دارند می‌دانند که هر احضار و بازجویی انسان را در وضعیت تعلیق و بلاتکلیفی در امور زندگانی‌اش قرار می‌دهد.

7 ـ در خرداد 1379 دادگاه دیگری مرا احضار و با انتساب اتهامات ناروایی مرا به 5/7 سال زندان محکوم کردند و سپس در مرحله تجدیدنظر به 3 سال کاهش یافت. این دوره زندان را سپری کردم، در حالیکه 49 فقره شکایت به دادسرای انتظامی قضات اعلام کرده بودم که هیچگاه به آنها رسیدگی نشد. هیچ یک از اتهامات من ثابت نگردید به همین دلیل دادگاه که اسما علنی و در عمل غیر علنی برگزار شد، اجازه در اختیار داشتن متن مذاکرات دادگاه را (که طبق قانون باید نسخه‌ای به من داده می‌شد) و نیز اجازه انتشار بخش مهمی از دفاعیاتم را هم نداد.

8 ـ در طول 25 سال گذشته شغل اصلی من پژوهش و تالیف بوده و تاکنون 21 اثر پژوهشی، مجموعه مقالات و ترجمه منتشر کرده‌ام. اما هفت کتاب من یا پس از انتشار توقیف شده و یا پیش از انتشار ممنوع گردیده. آنان که دستی بر کتابت و تالیف و طبع دارند می‌دانند که توقیف یک کتاب چه زیان مادی و معنوی هنگفتی به یک نویسنده وارد می‌سازد به ویژه آنکه برخی از این کتاب‌ها پس از توقیف در دهها هزار نسخه در بازار سیاه چاپ و منتشر شده و سود کلانی نصیب قاچاقچیان بازار کتاب می‌گردد بدون اینکه حقوق مادی و معنوی نویسنده ادا شود و فقط هزینه آنرا داده است.پس از آزادی از زندان چند ماه بیکار بودم و هیچکس سراغی از نحوه گذران زندگی‌ام نمی‌گرفت و فقط متکی به درآمد ناچیز حق‌التالیف کتابهایم بودم.

9ـ در اوایل سال 82 توسط وزارت احضار شدم و بدون ذکر هیچ دلیل قانونی ممنوعیت مصاحبه با رادیوهای فارسی زبان خارج از کشور مانند رادیو فردا، رادیو آمریکا (به تصریح) و رادیو بی بی سی و فرانسه (به تلویح) به من ابلاغ شد.

10ـ سرانجام با سازمان ملی جوانان مقدمات یک کار پژوهشی را ریختم، ولی از سوی سازمان بازرسی کل کشور افرادی به آن موسسه مراجعه کرده و در جستجوی یافتن مدرکی درباره همکاری پژوهشی من با آنجا بوده‌و نگرانی‌هایی برای موسسه ایجاد کردند.

11ـ به انتشار روزنامه جمهوریت با رویکرد اجتماعی اقدام کردم. در حالی که 5 ماه زحمت سازماندهی و برنامه‌ریزی آن را متحمل شده بودیم تنها دو هفته از انتشار روزنامه گذشته بود که ]سعید مرتضوی[ دادستان تهران مانع از ادامه کار روزنامه شد. از آنجا که به برخی مقامات و شخصیت‌ها اعلام شده بود سردبیری عمادالدین باقی یکی از علل اصلی متوقف کردن کار روزنامه است به خاطر اعتقاد به اصل بقای روزنامه و جلوگیری از بیکار شدن دهها نفر از همکارانم اعلام کردم داوطلبانه کناره‌گیری می‌کنم اما باز هم تهدید کردند اگر جمهوریت منتشر شود، همان شب توقیف می‌گردد.

12 ـ در حالی که شاید برخی گمان برند روزنامه شرق که از مهم‌ترین روزنامه‌های اصلاح‌طلب کشوربود به دلیل آنکه داماد من محمد قوچانی سردبیری آنرا بر عهده دارد پایگاهی برای من است اما این روزنامه پس از چاپ چند مقاله از اینجانب، تهدید شد. به آنها گفته شد‌که دیگر هیچ سرمقاله‌ای از عمادالدین باقی چاپ نکنند. آنها هیچ حکم کتبی صادر نمی‌کنند و می‌خواهند بدون ارایه مدرک و با استفاده از زور مانع چاپ مطالب شود تا اگر کسی مدعی شد چنین گفته اند، بتواند تکذیب کرده و به اتهام انتشار کذب با او برخورد کند .{...} بنابراین روزنامه شرق تا حدود یکسال ونیم گاهگاهی مطالب خبری یا نوشته‌های مرا با احتیاط و در لابلای صفحات به طبع می‌رساند و برای جلوگیری از به خطر افتادن بقا و حیات روزنامه نمی‌توانست سرمقاله‌ای از من چاپ کند. البته نماینده قوه قضاییه در هیئت نظارت بر مطبوعات (جناب آقای اژه‌ای) حتی نسبت به همین مطالب غیر سیاسی که گاهگاهی در لابلای صفحات چاپ می‌شد نیز حساسیت و مخالفت ورزیده‌اند.

13 ـ علاوه بر این بنا بر اطلاع من، تلفن‌هایم شنود می‌شوند، خانه‌ام تحت مراقبت امنیتی است و از ساختمان‌های مشرف بر خانه‌ما با دوربین و وسیله استراق سمع همه چیز تحت کنترل است و در حوزه خصوصی خویش مأمون و مصون نیستیم این در حالی است که هیچ فعالیت پنهانی ندارم و نوع کار من نوشتن و عمل کردن در چارچوب قوانین جاری کشور است. براساس نظر یک کارشناس فنی اتومبیل من نیز دستکاری شده و یا شنودگذاری گردیده بود.

واقعیت این است که از نظر شخصی در همه این شرایط به راحتی زندگی می‌کنم و چون دغدغه پنهانکاری ندارم و به عنوان یک نویسنده و گوینده مایلم حتی یک نفر افزون تر گفتنی‌هایم را بشنود لذا از اینکه حتی از طریق شنود نیز یک تن بیشتر از افکارم آگاه شود خرسندم. اما این شیوه در مقیاس ملی بسیار خطرناک و ناقض حقوق شهروندان و بر ضد حقوق بشر است.

14ـ چهار سال واندی از آزادی ام از زندان می گذردودر این مدت 23بار احضار شده ام.(بطور متوسط هر دوماه یا دوماه ونیم یکبار)در یکسال ونیم اول 9باربه دادگاه ویکبار به وزارت اطلاعات احضار شدم ودر دوسال اخیر14بار به دادگاه و وزارت اطلاعات رفتم که مجموعا سه بارآن منجر به صدور حکم محکومیت شده است،یک جریمه مالی و دوحکم زندان یکساله وسه ساله.همچنین با احضارهای پی در پی یک وضعیت تعلیقی و بی ثباتی ایجاد کرده و اجازه نداده‌اند که برنامه بلندمدتی برای زندگی خود ترسیم نمایم.

15ـ هنگامی که همه راهها و درها را بستند، تنها روزنه کار علمی و تنفس باقی مانده، حضور در کنفرانس‌ها و سمینارهای علمی و حقوق بشری است که آنرا هم مسدود کرده و ممنوع الخروجم ساخته‌اند.

ساعت 30/4 بامداد دوشنبه 13 مهر 1383 به همراه خانواده به فرودگاه تهران عزیمت کردم. پس از تحویل چمدان ها به قسمت بار و نیز پرداخت عوارض خروج و ایستادن در صف گمرک، ساعت 30/6 بامداد روی پاسپورت من و همراهانم مهر خروج زده شد. چند روز پیشتر پرس و جوهای لازم را انجام داده بودم و برایم محرز بود که ممنوع الخروج نیستم. هنگامی که گمرک فرودگاه نیز اسم مرا در مانیتور کنترل کرد چون در لیست ممنوع الخروج ها نبودم مهر خروج را روی پاسپورت زد. من از نظر قانونی از ایران خارج شده بودم اما پس از عبور از گمرک ماموری نزد ما آمد و پاسپورت من و کلیه کیف های دستی من و همسر و دخترانم را گرفت و مرا با خود به دفتری برد که تحت عنوان نهاد ریاست جمهوری در فرودگاه مستقر است. بنابراین آنچه رخ داد نه یک رفتار قانونی بلکه یک بازی کاملا امنیتی توسط دستگاه موازی اطلاعاتی بود. دقایقی پس از ورود به دفتر موسوم به نهاد ریاست جمهوری با کمال شگفتی مشاهده کردیم کلیه چمدان‌های ما را که تحویل بار هواپیما شده بود به این دفتر بازگرداندند و تمام محتویات کیف های دستی و ساک و چمدان ها را کاویدند.

سی دی ها و نوارها را یک به یک باز بینی کردند. چیزی جز 50 – 40 جلد کتاب که اغلب آنها کتب منتشر شده خودم بود و چند سی دی فیلم مجاز و دعوتنامه بنیاد پارکینسون و چند قطعه کاغذ و یادداشت چیزی به دست نیامد. نحوه جستجو چنان بود که گویی مظنونی که اطلاعات هسته‌ای کشور را به خارج منتقل می کرده تحت بازرسی است. تا ساعت 30/11 پیش از ظهر این ماجرا به طول انجامید و خستگی مفرط به همراه داشت.

شگفت آور اینکه در پاسخ به اعتراض من گفتند که حکم قضایی دارند اما هیچ حکمی را نشان ندادند و همه کارها و اوامر تلفنی انجام می‌شد. مضاف بر این پاسپورت من ضبط شد و طی نامه ای اعلام داشتند که به درخواست دادگاه ویژه روحانیت این عمل صورت گرفته و من باید به آنجا مراجعه کنم. این در حالی است که فقط می توان از سفر کسی ممانعت کرد که به حکم دادگاه ممنوع‌الخروج شده باشد و من توسط هیچ دادگاهی از جمله دادگاه ویژه روحانیت نه محاکمه، نه محکوم و نه حتی در چند سال اخیر احضار شده‌بودم و حتی مهر خروج هم بر پاسپورت من نشسته است.

این اقدام یکی از مصادیق بارز نقض حقوق بشر است. در ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است «هر شخصی حق دارد هر کشوری از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خویش باز گردد». اگر من می ‌خواستم طی سفر خویش درباره حقوق بشر در ایران سخنی بگویم اما با ممانعت غیر قانونی از سفرم آشکارا مدرک دیگری به نهادهای بین المللی حقوق بشر مبنی بر نقض حقوق مسلم و ابتدایی شهروندان داده‌اند. سفر کردن حق مسلم شهروندی است و هر کس به هر شهر و کشوری که بخواهد می تواند سفر کند و هیچ دولت و مقام و نهادی حق ندارد آنرا از افراد سلب نماید.

تنها در صورتیکه فردی متهم به قتل بوده و بیم فرار او از مجازات وجودداشته باشد و یا اموال عمومی یا خصوصی را سرقت یا اختلاس کرده و با فرار او امکان استیفای حقوق ضایع شده از بین می‌رود می‌توان وی را ممنوع‌الخروج کرد. متاسفانه در کشور ما نویسندگان مورد بی حرمتی قرار می‌گیرند و کتابهای من همچون اشیاء ممنوعه و آلات جرم بازرسی و صورتجلسه می شود. آیا این کاری غیر اخلاقی نیست؟ زیرا آنها در حالی که می توانند از پیش به افراد و به ویژه افراد شناخته شده اطلاع دهند که اجازه خروج از کشور را ندارند، از این کار ساده امتناع می‌ورزند و پس از اینکه آنها وقت و هزینه زیادی را برای تدارک سفر صرف می کنند و تمام برنامه‌های خویش را بر اساس مسافرت چند هفته ای تنظیم می‌نمایند و دهها تماس و قرار و وعده و وعید صورت می گیرد در لحظه خروج دست به چنین عملی می زنند و شهروندان را بدینوسیله مورد اذیت و آزار قرار می دهند. از آنجا که هر روزه برای شهروندان دیگری این حوادث در فرودگاه اتفاق می‌افتد اما صدای آنها به جایی نمی رسد این رویداد را خیر می دانم و با تبدیل آن به یک پروژه می‌کوشم حادثه ممنوع الخروج شدنم را به منبع خیر برای جامعه تبدیل کنم.

16ـ روز پیش از پرواز با تعقیب و مراقبت محسوسی مواجه بودم. عصر یکشنبه دو موتور سوار که در تعقیب من بودند، یکی از بستگانم را که در میدان آرژانتین به قصد آوردن بسته وسایل شخصی‌ام از اتومبیل اقدام کرده بود مورد حمله قرار دادند و بسته مرا از دست او ربودند. او وحشت‌زده شده و از کاربرد کارد و یا سایر سلاح‌های سرد توسط مهاجمان بیمناک گردیده بود. شاید تصور آنها این بود که با ربودن پاسپورت و سایر مدارک سفرم، برنامه بدون پرداخت هزینه لغو خواهد شد و من هم در هیچ محکمه‌ای نمی توانم چیزی را ثابت کنم خصوصا که کیف زنی آنقدر متداول شده که ظن کسی به جای دیگر نمی رود. موتور سواران حتی پس از این تهاجم تا آخر شب که به منزل رفتم در تعقیب من بودند. هنگامی که این تعقیب و مراقبت‌ها انجام شود انسان در خیابان‌ها نیز احساس امنیت نمی‌کند. حتی هر صبح که فرزندانم به مدرسه و دانشگاه می‌روند تا لحظه‌ای که بازگردند نگران آنها هستیم و این داستان هر روز تکرار می‌شود.

17 ـ از هنگامی که انجمن دفاع از حقوق زندانیان را تشکیل داده‌ایم با فشارهای زیادی مواجه بوده‌ایم.از سازمان بازرسی کل کشور به وزارت کشور مراجعه کرده و نسبت به صدور پروانه این انجمن اعتراض کرده و رونوشتی از پرونده را با خود برده‌اند و در پی یافتن مستمسکی برای لغو پروانه بودند. این در حالی است که این انجمن طبق اساسنامه‌اش نهادی غیر سیاسی، غیر انتفاعی و غیر دولتی است و صرفا فعالیت حقوق بشری داشته و موضوع فعالیت آن عام و شامل همه زندانیان عادی و سیاسی است. این انجمن صرفا فعالیت حقوقی و علمی و خدماتی می‌کند. یادآوری می‌کنم اساسا طبق قانون اساسی ج.ا.ا و اعلامیه جهانی حقوق بشر راه‌اندازی چنین نهادهایی نیاز به مجوز حکومت ندارد. در کجای دنیا برای فعالیت‌های مدنی و خیریه‌ای از دولت‌ها کسب اجازه می‌کنند؟ در عین حال ما به مقررات موجود احترام گذاشتیم ولی به بهانه‌های مختلف در پی جلوگیری از فعالیت‌این انجمن هستند.

18ـ اقدام بعدی این بود که حکم یکسال زندان تعلیقی با شکایت دادستان تهران به حکم قطعی بدل شد در حالی که حکم تعلیقی هم اساس منطقی نداشت چه رسد به اینکه قطعی گردد. زیرا:

الف: سال گذشته شعبه 6 دادگاه انقلاب بدون اینکه دادگاهی برگزار کند حکم صادر کرده است. من به دلیل اینکه دادگاه غیر علنی بود و به وکیلم اجازه حضور داده نشد و فاقد هیئت منصفه بود آنرا صالح ندانسته و شرکت نکردم. شعبه مربوطه بر اساس کدام دفاعیات حکم صادر کرده است؟

ب: علاوه بر این بسیاری از اتهامات مطرح شده در دادنامه قبلا به من تفهیم نشده بود.

ج: همچنین تمام اتهامات مندرج در دادنامه ، مربوط به مقالاتی بود که صراحتا از یک پرونده سیاسی مطبوعاتی حکایت می‌کرد که مشمول اطلاق اصل 168 قانون اساسی است و تخصیص بردار نیست.

د: قبلا علیه بسیاری از آن مقالات حکم صادر شده و زندانش را تحمل کرده بودم.

هـ: پنجم اینکه اظهارات من در مقالاتم اساسا جرم نبوده است. استفاده از حق آزادی بیان بدون اینکه بزهی در جوف آن واقع شود جرم نیست که بخواهند دادگاه برای آن برگزار کنند.

19 - در سال 1383 من یک درخواست کتبی را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیم کردم و خواستار مجوزتأسیس مؤسسه ای فرهنگی شدم. من به عنوان عضو هیئت موسس و مسئول و همسرم به عنوان عضو هیئت موسس بودیم. در وزارت اطلاعات دولت محمد خاتمی نیزصلاحیت مرا رد کردند . در آبان 1383 من درخواست خود را طی نامه ای به وزارت اطلاعات و نیز از طریق نمایندگان مجلس پی گرفتم اما هیچ تجدید نظری از سوی وزارت انجام نشد .بنابراین ما از داشتن شغل محرومیم . اکنون از شما می پرسم که چه راه دیگری برای دستیابی به حق مان برای داشتن شغل و درآمد باقی مانده است.

20 – مجله جامعه نو که مدیر مسئول آن همسر من فاطمه کمالی احمد سرائی بود به مدت سه سال منتشر می شد؛اما سرانجام با اراده آقای محسنی اژه ای توقیف وسپس درهیئت نظارت بر مطبوعات که اکثریت اعضای آن را محافظه کاران تشکیل می دادند آقای اژه ای پیشنهاد لغو مجوز آن را داد. پس از تقدیم گزارشی کتبی از سوی مدیر مسئول به این امید که نشان دهد از قانون مطبوعات تخلف نکرده است،آقای اژه ای در جلسه هیات نظارت می گوید : « این مجله از جهت محتوا مقصر است چرا که ترویج کننده سکیولاریسم است» وبدون هیچ دلیل موجهی پروانه انتشار آن لغو شد.(ن.ک.روزنامه شرق23و24اسفند1383 )این در حالی بود که خانم کمالی با وجود5اتهام سنگین مطبوعاتی در دادگاه مطبوعات محاکمه شد وبخاطر ارائه دفاعیات مستند وقوی خودهیات منصفه ودادگاه رای به برائت او دادنداما هیچوقت از مجله او رفع توقیف نگردید. آیا همسرم هم به دلیل اینکه همسر و شریک من است باید قربانی شود ؟

21-دربهمن1384برای دریافت جایزه حقوق بشرکمیسیون ملی فرانسه به آن کشور دعوت شدم اما علیرغم مکاتبات وپیگیری های فراوان من و وساطت برخی از شخصیت های سیاسی،اجازه سفر ندادند.

22-در بهمن1385نیز برای سخنرانی در کنگره جهانی علیه مجازات اعدام در پاریس دعوت شدم ومقاله ای فرستادم که با وجود پیگیری های زیادباز هم اجازه سفر داده نشد لذا این بار هم نماینده ای را به منظور ارائه مقاله اعزام کردم.

23-بجز کتاب های ممنوع شده مذکور در بند8این نامه در سال 1385نیز پس از دوسال که 7«کتاب» و «مجموعه مقالات»ام که درمطبوعات ورسانه ها منتشر شده بودنددر اداره بررسی کتاب(ممیزی)در وزارت ارشاد منتظر دریافت مجوز چاپ بود اعلام شد همه آنها ممنوع از انتشار است.مقامات عالی وزارت ارشاد نیز به نامه های من در این زمینه هیچ پاسخی ندادند.(ن.ک.ایلنا وگویا وبی بی سی وفردا5/8/1385ومطبوعات 6/8/1385(.

24-اکنون که این نامه را می نویسم دو احضاریه جدید هم دریافت کرده ام.یکی احضار به شعبه اول امنیتی دادگاه انقلاب برای یک پرونده جدید که بازپرسی آن آغاز شده و دیگری احضار به دادگاه مطبوعات ومعلوم نیست فرجام این دو پرونده چه خواهد شد اما در حال حاضر یک چیز معلوم است وآن هم ایجاد تعلیق در زندگی ماست.

25-تازه ترین اقدام(در نیمه اول مرداد1386)،صدور 3سال حکم زندان برای من و3سال برای همسرم و3سال برای دخترم و3سال برای برادرزاده همسرم بود که در حال حاضر در مرحله فرجام خواهی است.

26-در 29مرداد1386نیز توسط افراد ناشناسی در غیاب ما دستبرد شبانه به کامپیوتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان زده شد وپس از تخلیه کلیه اطلاعات بایگانی،آنها را از دستگاه پاک کرده اند وسبب نگرانی و رنجش همه همکارانم از این نوع اعمال شده اند.

گزارش سابق الذکر به هیج وجه معلول صدور حکم زندان در روزهای اخیر نیست زیرا کسی که بارها از مرگ جسته است و از آن بیمی ندارد زندان را حقیرتر از آن می‌انگارد که انگیزه این تظلم نامه‌اش باشد.

چه خواهید کرد؟

در بحبوحه انقلاب سال 57 هر روز غسل شهادت کردم و به خیابان رفتم اما قرعه به نام من نیفتاد. در حوادث سال 60 و 61 دوبار از دست تروریست‌های مجاهدین خلق جان به در برده‌ام. در جنگ نیز احتمال شهادت بود اما چنین نشد. تجربه نزدیک به سه سال زندان نیز نشان می‌دهد که اگر 30 سال به طول می‌انجامید نیز تاثیری در اراده‌ام نداشت؛ زیرا جز در چارچوب قانون و حقوق مسلم شهروندی خود عمل نکرده‌ام اما بطور مشخص این پرسش و درخواست را دارم که:

اینک شما به عنوان یک مقام مسئول که طبق قانون موظف به تامین امنیت شهروندان هستید بیندیشید چه باید کرد؟ شما خود را لختی جای این دادخواه بگذارید و بگویید اگر جای من بودید چه می‌کردید؟ آیا این وضعیت با بودن در زندان برایتان تفاوتی داشت و این‌سو و آنسوی دیوار چه فرقی می‌کرد؟ شما بگویید خطوط قرمز کجاست؟ به عنوان یک شهروند و نویسنده‌ای که می‌خواهد از حق آزادی بیان استفاده کند و حق انتقاد و مخالفت و نوشتن و سخن گفتن برای او مانند حق آب و هوا است، کجا و چگونه بنویسد که هر روز او را به دادگاه فرا نخوانند؟ و تهدید به زندان نشود؟ اگر قرار باشد سخنی باب میل حاکمان گفته شود که نیازی به آزادی بیان نیست و در هر رژیمی همه در موافقت ورزیدن آزادند. چرا نمی‌توان با پیمودن مسیر قانونی و تاسیس یک NGO غیر دولتی، غیر سیاسی و غیر انتقاعی و صرفا یک نهاد حقوق بشری فعالیت کرد و با فشارها و تهدیدهای پیدا و پنهان مواجه نشد؟

گرچه نوشتاری که آمد ذکر احوال شخصیه بود اما مهم‌ترین نکته و مقصود من از تظلم نامه این است که آنچه گزارش شد در برابر رفتاری که با هزاران شهروند دیگر در این مرز و بوم رخ داده و می‌دهد ناچیز و بی‌رنگ است و به همین قیاس می‌توانید دریابید در دیاری که شما یکی ازمسئولان آن هستید و باید پاسخگوی تک تک ستم‌هایی باشید که رخ می‌دهند، چه می‌گذرد. این در حالی است که طبق آموزه‌های اسلامی حتی اگر خلخالی از پای یک زن یهودی ربوده شود امام علی(ع) می‌گوید سزاوار است مسلمانی از شنیدن این خبر جان ببازد.

حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی طبق اصل 156 قانون اساسی قوه قضاییه باید پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهده‌دار وظیفه گسترش عدل و آزادی های مشروع باشد. از سوی دیگر جنابعالی بخشنامه حقوق شهروندی صادر کرده‌اید که در اواخر مجلس ششم به قانون تبدیل شد و پس از آن هم طرح تاسیس دادگاه حقوق بشر (یا حقوق شهروندی) را ارایه داده‌اید،از این رو این نامه را جهت اطلاع جنابعالی نوشته و منتظر پاسخ و نتیجه هستم.

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

چار تکبیر زدم یکسره بر آنچه که هست

روندگان طریقت ره بلا ورزند

که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز

برای شما آرزوی موفقیت و تندرستی روز افزون دارم.

عمادالدین باقی

چهارشنبه 18شهریور 1386

28رمضان 1428

10اکتبر 2http://emruz.info/ShowItem.aspx?ID=10597&p=1


در دوره اصلاحات مجوز مطبوعات به صورت کارتنی صادر می‌شد

دادستان کل کشور

: در دوره اصلاحات مجوز مطبوعات به صورت کارتنی صادر می‌شد

به نوشته جوان، دری نجف‌آبادی دادستان کل کشور با تاکید بر اینکه ترحم بر مطبوعه‌ای که با مجموعه نظام هماهنگ نیست و حدود قانون و مطبوعات را رعایت نمی‌کند، مشروع، قانونی و به مصلحت نیست از صدور کارتنی مجوز مطبوعات درگذشته انتقاد کرد. وی گفت: ما دلمان نمی‌خواهد مطبوعه‌ای متوقف شود اما زمانی که از 4 هزار مجوز داده شده به مطبوعات 10 نشریه متوقف می‌شود، در دنیا س1ر و صدا می‌شود، اما نمی‌گویند که 4 هزار مجوز نشریه اعطا شده و فقط به بسته شدن تعدادی از مطبوعات می‌پردازند. زمانی که بنده وزیر اطلاعات بودم عده‌ای می‌آمدند و کارتنی به مطبوعات مجوز می‌دادند... مرز انتقاد، توهین، تحقیر، تخریب، وابستگی به بیگانگان و انفعال نسبت به دشمنان جداستhttp://emruz.info/ShowItem.aspx?ID=10610&p=1ر