سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستون نیمه خصوصی تشریه گویه

 

                              ستون نیمه خصوصی

                                 تشریه گویه

شنیده شده است : دو هفته نامه گویه به دلیل روند افراطی گری در مواضع ودید گا ه ها و همسویی با تبلیغات دشمنان ،از دست افراط گرایان خارج و اعضای هیات تحریریه آن کاملا تغیر یافته اند . گفته می شود محمد زارع فومنی مسوول حزب همبستگی در قم از سوی

صاحب امتیاز و مدیر مسوول این نشریه به عنوان سر دبیر معرفی شده است .

   نشریه 19   دی پنج شنبه 2 مهر ماه 1383 شماره 336

به این اتهام پاسخ داده شد متن ان درهمین نشریه بجاپ رسید

درشماره 338

 


 


دین چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

                                  دین چیست؟

درس ششم

درباره دین و موضوعات مربوط به آن تا کنون کتاب های گوناگون و متنوعی به رشته تحریر در آمده است . دین و دینداری ، رابطه علم و دین ، رابطه دین و اجتماع ، رابطه دین با فلسفه ، فلسفه ی دین و دینداری ، تاریخ ادیان و بالاخره رابطه دین وسیاست بخشی از عناوین برجسته ای هستند که در اطراف آنها فراوان گفتگو به عمل آمده یا محققان مطالب جالبی پیرامون آنها نوشته اند . ما در این درس در صدد بررسی امور مزبور نیستیم ، بلکه تلاش ما در درس حاضر این است که به یک پرسش مهم که همگان از خود یا دیگران می پرسند پاسخ داده شود و آن اینکه ، آیا انسان درباره ی دین و عقاید باید تحقیق و تفحص کند ؟

اگر چنین پرسشی پاسخ آن مثبت بود چه عاملی انگیزه ی تحقیق درباره ی آن می شود؟دین را باید از سه زاویه مورد بررسی قرار داد . نخست اینکه باید مفهوم واژه دین را شناخت و دریافت که به چه معنایی استعمال شده است . آیا معنی دین همان مفهوم لغوی آن است که در لغت نامه ها آمده است ؟

یا اینکه معنی دیگری هم دارد ؟ دوم اینکه اگر غیر از معنی لغوی معنی دیگری دارد آن معنی کدام است و آن را باید در کجا جستجو کرد . سوم اینکه باید کتاب بزرگ آسمانی یعنی قرآن کریم را گشوده و با تدبر دریافت که دین در فرهنگ آن کتاب چگونه معنی شده است . اکنون بطور فشرده که در چارچوب حوصله این درس باشد امور یاد شده مورد تحقیق و کنکاش قرار می گیرد . هنگامی که به فرهنگ لغت چه عربی و چه فارسی مراجعه می شود معانی گوناگون و مختلفی را می توان برای آن یافت . دین واژه ای است عربی که در لغت به معنای طاعت، جزاء، ملت، مذهب، کیش، آئین، ورع، حساب، پاداش و مکافات آمده است . جمع دین هم ادیان استعمال شده است . دین علاوه بر معنی فوق، که لغوی بوده است  مفهوم و معنی دیگری هم دارد که اهل تحقیق و صاحب نظران امر آن را معنی اصطلاحی می خوانند . دین در معنی اصطلاحی اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات مناسب و عملی با این عقاید می باشد . از اینروی آن دسته از انسان هایی که مطلقا معتقد به آفریننده ای نیستند و پیدایش پدیده های جهان را تصادفی و یا صرفا معلول فعل و انفعالات مادی و طبیعی می پندارند بی "دین " نامیده می شوند . زیرا آنان اعتقاد به خالق با شعور برای جهان را نپذیرفته و پیدایش هستی را بر اساس تصادف و اتفاق می دانند . اما کسانی که عقیده دارند جهان هستی و آنچه که در آن است برای خود آفریننده ای دارد هر چند عقاید و مراسم دینی ایشان توام با انحراف و خرافات باشد با "دین" یا دیندار شمرده می شوند . بر این اساس است که ادیان موجود در میان انسان ها به حق و باطل تقسیم می شود . به عبارت روشنتر یعنی هنگامی که دین دستخوش خرافات و انحرافات گردید و بازیچه و ملعبه اشخاص شد حقانیت آن زیر علامت سؤال قرار گرفته و عنوان باطل بر او نهاده می شود و دینی که با موهومات و خرافات آمیخته نشد و ارکان آن محفوظ و مصون باقی ماند مقابل باطل قرار می گیرد که آن را حق می خوانند . راغب اصفهانی در مفردات می نویسد:

دین به معنی طاعت و جزاء است اما برای شریعت و قوانین مشخص آن عاریه گرفته شده است . دین در مفهوم همانند ملت است ولی استعمال آن در طاعت و انقیاد شرعی مجازی و اعتباری است . بدون شک با نگاهی گذرا به چند آیه از آیات قر آن بخشی از مفهوم دین روشن و واضح خواهد شد . در سوره ماعون دین به معنی جزا آمده است " مالک یوم الدین " (1)   و " اریت الذی یکذب بالدین"(2)   خداوند متعال در سوره آل عمران دین را نزد خویش اسلام معنی کرده است . بدین معنی که دین همان تسلیم بی قید و شرط دستورات الهی است که در چارچوب مشخص و محدود تحت عنوان شریعت برای بشر از طریق پیامبران ابلاغ شده است .

ان الدین عندالله الاسلام (3)  یعنی دین نزد خدا اسلام است . در سوره انفال آمده "و قاتلوهم حتی لا تکون الدین کله لله " (4) از فحوا و مفهوم کلام جوامع الجامع پیدا است که دین در این آیه شریفه مقابل هر دین باطل می باشد یعنی مقاتله در مبارزه علیه ادیان باطل باید تداوم یابد تا دین خدا که همان اسلام است باقی بماند . در سوره توبه نیز آمده "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون " (5) به نظر می رسد بجز دو آیه نخست آیات بعدی دین را به معنی مجموعه ای از احکام و دستورات و اصول معین که با معنی اصطلاحی مطابق و هماهنگ است گرفته است .

                     

 چرا انسان در باره ی دین تحقیق می کند

شکی وجود ندارد افرادی که در باره اصول عقاید بحث و تبادل نظر می نمایند ،شیوه و روشی را که با بافت فکری آنان هماهنگی و همخوانی دارد انتخاب می کنند تا از این رهگذر بتوانند تراوش های فکری و قالب های ذهنی خود را آسان تر و قابل قبول تر به خواننده منتقل سازند . از اینروی بحث اصول عقاید از نقطه ای شروع و از نقطه ای دیگر خاتمه می یابد آغاز و پایان این بحثها به سلیقه و نحوه برداشت پژوهشگر باز می گردد . مضافا بر این اگر متد و الگویی هم داشته باشد پیروی از آن الزامی نیست زیرا خود مباحث اعتقادی متکی به استدلال و دریافت های شخصی است . بنابراین به نظر می رسد اکنون وقت مناسبی برای طرح این سوال و بررسی پاسخ آن باشد : آن سوالی که در اینجا خود نمایی می کند این است که ، آیا باید در باره دین تحقیق کرد ؟ آیا تحقیق درباره دین لازم است چرا ؟ آیا دین در زندگی فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد تا لازم باشد درباره آن جستجو و تکاپو کرد ؟ گروهی از نویسندگان عقیده دارند به پرسش های مطرح شده سه پاسخ می توان ارائه نمود . که در واقع سه دلیل محکمی به شمار می رود برای ضرورت تحقیق و شناخت دین برای یکایک افراد بشر پاسخ هایی که به سوالات فوق داده شد عبارتند از : قاعده " دفع ضرر محتمل " " شکر منعم" و انتخاب موضع صحیح البته در کنار امور یاد شده پاسخ های دیگری هم وجود دارد که ما بدان اشاره خواهیم کرد.

                                   دفع ضرر محتمل

این قاعده و قانون عقلی را می توان به صورت های گوناگون بیان کرد . مؤلفان کتاب " طرحی نو در تدریس عقاید اسلامی " قاعده یاد شده را به تفصیل یاد آور شدند ولی اکنون در اینجا بخاطر عدم اطاله کلام فشرده ی قاعده مزبور از نظر می گذرد . " تمام انسان های روی زمین به دو دسته تقسیم می شوند دسته ای خدا پرست هستند و دسته ای دیگر مادی می اندیشند بنابراین تمام انسان های کره خاکی از این نظر که معتقد به مخلوقیت عالم هستی می باشند و یا جهان را ازلی می پندارند به دو دسته تقسیم می گردند که هر کدام از این دو گروه برای خود منطقی دارند . ما خدا پرستان معتقدیم این جهان و آنچه در آن است را سازنده ای حکیم آفریده است . انسان مسؤول و مکلف است و از طرف خداوند برای ، تمام اعمالش حکم مشخصی فرستاده شده است . بنابراین نمی توان در برابر معتقدات خدا پرستان بی تفاوت بود مگر نه این است که خطری بزرگ در پیش است ؟ و احتمال چنین خطری هر چند که درصد آن هم کم باشد با توجه به عظمت محتمل ،آیا "عقل" انسان را ملزم و مجبور به تحقیق و بررسی نمی کند ؟ بدون تردید و هیچ ابهامی عقل سلیم انسان را به تحقیق وا می دارد این همان قانون دفع ضرر محتمل است که عقل ان را صحیح می شمارد نتیجه اینکه در پاسخ بالا می گوییم عقل ما را به تحقیق وا می دارد تا گرفتار خطر نشویم " . البته باید خاطر نشان شود گروهی که پاسخ سؤالات فوق را قاعده ی " دفع ضرر محتمل " می دانند به حدیثی استناد جسته اند که در اصول کافی نقل شده است .

                                 "شکر منعم"

به پرسش مطرح شده پاسخ دیگری هم داده شده است و آن "شکرمنعم" می باشد. بدین معنی که شکرگزاری از منعم،انسان را به تحقیق و بررسی وا می دارد این مطلب را می توان با یک مثال روزمره که همه مردم با آن روبرو هستند روشن ساخت . اگر شما به یک میهمانی دعوت شده اید و از شما پذیرایی گرم و مناسبی هم بعمل آمده و فرض بر این است که میزبان خود را هم خوب نمی شناسید ، احساسات شما تحریک شده و فکر شما به این نکته متمرکز می شود که میزبان خود را بشناسید و به هر صورت ممکن از او تشکر و قدر دانی نمائید. حال وقتی که انسان ، این سفره گسترده آفرینش را نگاه می کند همه نوع نعمت ها را در اختیار خود می یابد . آیا عقل حکم به شکر و سپاسگزاری و شناخت منعم مقتدر نمی کند ؟ اینجا همانند آن میهمانی است که اگر شکر و قدر دانی توام با شناخت نباشد احساس کمبود و ناراحتی نسبت به میزبان وجود دارد . بنابراین احساس فطری و عقلانی " شکر منعم " خود دلیل واضح بر لزوم بررسی ادله ی خدا پرستان است تا دریابیم که این همه نعمت ، " منعم" و بخشنده ای دارد یا خیر ؟

                                 انتخاب موضوع صحیح

در پاسخ به سوال های مطرح شده جواب دیگری هم داده شده است . و آن این است که بشر می خواهد نیازهای فردی و اجتماعی خود را به نحو ممکن بر طرف کند . آیا انسان از هر راه و طریقی می تواند نیازها و احتیاجات خود را بر طرف کند ؟ بدیهی است که پاره ای از راه ها و طرق برای او زیانبخش و خطر آفرین است ، ناگزیر به عقل خویش مراجعه می کند و از او یاری و استمداد می جوید تا راهی را به او بنمایاند . که ضرر و خطر در آن نباشد . بنابراین راه خویش را که موضوع صحیح می پندارد انتخاب می کند . این دسته از متفکران و نویسندگان عقیده دارند "دفع ضرر محتمل"،"شکر منعم" و "انتخاب موضع صحیح" هر سه بحثها و موضوعاتی هستند که نتیجه آنها به یک نقطه باز می گردد و آن اینکه "عقل" انسان حکم می کند برای دفع ضرر احتمالی و وجود شکرگزاری از منعم و لزوم انتخاب موضع صحیح باید ادله ی الهیون را مورد بررسی قرار داد . تا کنون در پاسخ به این سؤال که چرا درباره دین و عقاید باید تحقیق کرد مطالبی گفته شده است ولی اموری دیگر باقی مانده که به نظر می رسد بیان آن لازم و از جهاتی نیز با روحیات انسان همگون تر و سازگارتر باشد . آن مطالب به قرار زیر است.

1- در درسهای گذشته اشاره شد و در آینده بدان خواهیم پرداخت که فطرت انسان بر خداجویی و خداشناسی استوار است . این نظر و دیدگاه را تاریخ طولانی بشر گواهی می کند که تمام قبایل دارای یکنوع عقیده مذهبی بوده و هستند بدون توجه به اینکه مذهب آنها درست بوده یا نه . برخی از روانشناسان عقیده دارند که انسان دارای چهار بعد روحی است1-  حس راستی یا دانایی2-  حس زیبایی  3- حس نیکی 4- حس مذهبی . با این بیان بعد چهارم روح انسان  بعد مذهبی است بدیهی است  که مذهب کمال فکری ، اخلاقی و عملی را برای انسان به همراه دارد پس در این باره یعنی مذهب ، عقاید و دین باید تحقیق کند.

2- همانگونه که در گذشته اشاره گردید ، بشر در وجود خود حس کنجکاوی نیرومندی دارد که همواره می خواهد همه چیز را دانسته و از آن سر در بیاورد . عشق به آگاهی و دانستن ، انسان را وا می دارد که به تحقیق و تفحص چیزهایی بپردازد که آن را نمی داند .

3- در درون انسان نیرویی وجود دارد که همواره او را به کاری فرا می خواند که در اطراف و پیرامون آن سود و فایده وجود داشته باشد وقتی که انسان دریابد که فلان چیز برای او مفید است در باره اش به تحقیق و جستجو می پردازد مذهب چون از این نظر برای او دارای فواید بسیاری است به همین دلیل است که درباره آن تحقیق و مطالعه می نماید .

                              ادیان آسمانی واصول آن

همه ادیان توحیدی برای خود اصولی محکم دارند . اصول و اساس ادیان آسمانی سه اصل کلی مشترک می باشد . که به شرح زیر است .

الف) اعتقاد به خدای یگانه  ب) اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فردی از انسان

 در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر برای اعمالی که در این جهان انجام داده

 است . پ) اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خدای سبحان برای هدایت بشر به سوی کمال نهایی.

اصوا سه گانه بالا پاسخ هایی است به اساسی ترین سؤالاتی که برای هر انسان آگاهی مطرح می شود . و آن اینکه مبد أ  هستی کیست ؟ پایان زندگی چیست و کجا است ؟ و از چه راهی می توان بهترین برنامه زندگی را شناخت ؟ در این باره یعنی اساسی ترین

سؤالاتی که هر انسان از خود می پرسد و برای پاسخ آن تکاپو می کند در درسهای گذشته اشاراتی در خور توجه رفته است که نیازی به تکرار مجدد ندارد. شاید در اذهان برخی این پرسش خطور کند که دین از چه هنگامی به وجود آمده و ادیان آسمانی چگونه پیدا شدند و زمان پیدایش آنها به کی باز می گردد ؟ در پاسخ به این سوال باید گفت :

در میان دانشمندان تاریخ ادیان و جامعه شناسی و مردم شناسی اختلافاتی وجود دارد ولی آنچه که بر اساس مدارک اسلامی بدست می آید این است که تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است . نخستین فرد انسان حضرت آدم علی نبینا و علی آله وعلیه السلام پیامبر خدا ، منادی توحید و یکتا پرستی بوده است . ممکن است این سؤال مطرح شود که ادیان شرک آمیز پس از کجا و چگونه سرچشمه گرفتند؟ پاسخ این پرسش برای هر فرد تحلیلگر روشن و معلوم است . ادیان شرک آمیز همگی به مرور زمان در اثر انحرافات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی پدید آمده است.                                

                               منابع وماخذ

1-اصول عقایدرا اینگونه تدریس کنیم :نویسندگان.محمد جعفر امامی ،محمد رضا آشتیانی، عبدالرسول حسنی. چاپ اول

2- فرهنگ عمید . تألیف حسن عمید ناشر مؤسسه انتشارات امیر کبیر.

3- طرح نو در تدریس عقاید اسلامی : نویسندگان : جعفر امامی ،محمد رضا آشتیانی.  ناشر: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم چاپ دوم شهریور 1366

4- المفردات فی غریب القرآن تألیف : ابو القاسم الحسنی ابن محمد معروف به راغب اصفهانی

5- تفسیر جوامع الجامع تألیف: امین الدین ابو علی الفضل الحسن الطبرسی ناشر: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران جلد 2

6- اصول کافی جلد 1 کتاب توحید باب اول حدیث 3 تألیف : مرحوم کلینی

 

سید محمد حسین دریاباری

 

1-سوره فاتحه آیه 4                          2-سوره ماعون آیه 1                     3-  سوره آل عمران آیه 19

4- سوره انفال آیه 39             5- سوره توبه آیه 33

 

این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است


پیام عاشوراورسالت ماَ

                   پیام عاشوراورسالت ماَ

یکی از مهمترین حوادث ورخدادهای بی نظیر تاریخ اسلام ؛واقعه عاشورا است که درسال 61 هجری قمری بوقوع پیوست .در این روز فراموش نشدنی حسین ابن علی ویارانش در دشوارترین شرایط به دست لئیمان ودژخیمان تاریخ به شهادت رسیدند پس از شهادت حسین ویارانش فرزندان او به اسارت درآمدند . همه کسانی که در این جنایت تاریخی سهیم بودند وبه نفع یزید شمشیرمی زدند می دانستند که حسین فرزند پیامبر است وکاروان بظاهر اسیر نیز فرزندان او؛ در احادیث ؛روایات وزیارت نامه ها مصیبت امام حسین بزرگترین مصائب نامیده شد .ابعاد گوناگون واقعه ی کربلا که با دقت مورد مطالعه قرار گیرد بخوبی از این راز پرده بر میدارد .هیچ حادثه واتفاق تاریخی به اندازه عاشورا مورد بحث وبررسی قرار نگرفت زیرا همه ی ابعاد وجوانب آن آموزنده وگاه سوزاننده جانها است . در باره علل حرکت امام حسین (ع) نحوه قیام ودست آوردهای آن همه ی مورخان اعم از مسلمان وغیر مسلمان لب به سخن گشوده وبرابریافته های خویش به تجزیه وتحلیل آن پرداخته اند . ازآنجا یی که درک حقایق وواقعیات نیاز به زمینه وظرفیت مناسب دارد براین اساس هر مورخ وصاحب نظری به اندازه توانایی ؛ظرفیت ؛استعداد؛شناخت شخصیت امام حسین (ع) ونیز پیش زمینه های درونی خویش آن قیام را ارزیابی وسپس به بررسی آن پرداخت . اهمیت قیام امام حسین ، نوع تصمیم گیری ایشان ونحوه شهادت او موجب شدتا بر اساس آمار کتاب شناسی موجود، بالغ بر پنج هزار جلد کتاب پیرامون آن واقعه وابعادسازنده اش به نگارش در آیدتدوین کتب بسیارپیرامون یک رخداد،تحلیل مداوم درباره پیدایش وکنکاش دررازجاودانگی آن حاکی ازاهمیت ان رخداداست. تحلیل گران حادثه عاشورا در صددند بدانند که امام حسین (ع) با چه توجیهی خود ویاران اندکش رادرمعرض کشته شدن قرار داده است آثار وپیامد هایی راکه آن قیام بی نظیر به دنبال آورده است چیست ؟ پژوهشگران ؛مورخان ؛سیره نویسان ارباب مناقب وعموم محققان از آغاز تا به امروز ذهن خویش را مشغول ساختند تا به رمز وراز وآثار ونیز علل قیام سالار شهیدان دست یابند هر کدام کوشیدند تابر اساس مدارک تاریخی وظرفیت اندیشه ونیز شناخت آن حادثه بزرگ توجیهی معقول ومنطبق با شرع وعرف برای آن بیابند زیرا امام حسین (ع) معصوم است وهمه حرکات ورفتارهای اومنطبق با معیارهای قرآنی است .مجموع  پاسخ های  داده شده به پرسش هاوشبهات فراوان است که تعداد آن بدون شک به هشت مورد خواهد رسید اما چکیده آن به قرار زیر است .

1- امر به معروف ونهی از منکر       

  2-دعوت کوفیان از ایشان جهت عزیمت به کوفه

3-امتناع از بیعت

4- بالاخره تشکیل حکومت اسلامی

موارد دیگر ضرورتی به ذکر آن در این مختصر نیست .زیرا همه ی موارد فوق نیاز به مباحث مبسوط وگسترده دارد که ازحوصله این مقاله خارج است این گفتاردر صددبیان پیام هایی است که با صراحت وبدون نیاز به قراین وشواهد علمی وادبی در کلام امام ویارانش در مقاطع گوناگون حادثه عاشورا خطاب به آیندگان ابراز شده است می باشد.تردیدی نیست که پیام آزادی بخش عاشورا وشعارهای حماسه سازان آن توانست مسلمانان را قوت بخشیده وعزم آنان را در برابر هجوم گسترده اجانب وبیگانگان مقاوم وپایدار نگاه دارد .محققان وپژوهشگران می توانند با مراجعه به بیانات امام حسین ویارانش درمقاطع مختلف اهداف ، انگیزه وعلل قیام رادر یابند حرکت امام حسین هنگامی آغاز شد که فرماندار مدینه دستوریافت از امام حسین بیعت بگیردبیعت در خواستی یزیداز امام حسین (ع) یک بیعت ویژه بوده است که امام به هیچ وجه آن را نمی توانست بپذیرد یزید به ولید والی مدینه می نویسد :مردم رابخواه واز آنان بیعت بگیر ؛ابتدا از شخصیت های قریش آغاز کن ،ولی پیش از همه بایدحسین بن علی  بیعت کند .امام (ع) در خطبه ای فرمود: ابن زیاد گفته است دو راه بیشتر نداری ،مرگ یا ذلت وما ذلت را نمی پذیریم ما کشته شدن کریمانه را برا طاعت از لئیمان ترجیح می دهیم .شواهد وقرائن تاریخی فراوان وجود دارد که نشان می دهدنوع بیعت در خواستی یزید از امام حسین با سایرین تفاوت فراوان داشته است .در همین خطبه شعار جاودانه تاریخ که الگووسرمشق برای همه ی آزادیخواهان است قرائت شد((هیهات مناالذله )) عاشورائیان وپیروان حسین (ع) در برابرهر قدرت متجاوز که حریم ایران واسلام را تهدید کند با برخورداری از این فرهنگ آنان رابرجای خود خواهند نشاندمقاومت ملت بزرگ ایران در برابر متجاوزان در هشت سال دفاع مقدس برخاسته از فرهنگ ستم ناپذیری عاشورا است .فرهنگ عاشورا فرهنگی است که نه غربیان ، حتی بسیاری از مسلمانان که حسین (ع) را می شناسند اما نتوانسته اند فرهنگ به جای مانده از عاشورا را درک نمایند .این عدم درک تضاد با حسین (ع) نیست این موضوع به ظرفیت اشخاص برمی گرددکه در ابتدا بدان اشاره شد.

همان گونه که در خلال این گفتار بطور فشرده خاطر نشان گردید امام حسین از مدینه تا مکه واز مکه تا کربلا در قالب خطبه ،سخنرانی ،ملاقات ،با شخصیت های سیاسی وتدوین وصیت نامه وبالاخره در مواجهه با فرماندهان دشمن جهت اتمام حجت علل ، انگیزه وضرورت قیام خویش را بسیار روشن وآشکار بیان فرموده است . درس های عاشورا وقیام جاودانه یاران با وفای امام حسین (ع) در همه اعصار وزمان ها سرمشق والگوی عدالت جویان وآزادیخواهان خواهد بود .اما پس از امتناع از بیعت با یزید ، موضوع مهم دیگری را مطرح ساخت که حیات وقوام جامعه به آن است .در بیانات امام حسین امر به معروف ونهی از منکر ودعوت مردم به کتاب خدا وسنت پیامبر واجرای روش پیامبروعلی که همان گسترش عدالت ونفی ستم در جامعه است با قدرت وصراحت ابراز شده است . نکته بسیار قابل توجه اینکه ساختار قیام کربلابه نحوی طراحی گردید که از همه ی شیوه ها ،متدها ،الگوها ،واسلوب ممکن در جهت بیان اهداف ورساندن آن به همگان نهایت استفاده شده است امامان معصوم مظهر رحمت الهی وتجلی عطوفت ومهر خدایند همانگونه که خشم وقهرآنان نیز تجلی قهر خدا است تا جایی که ممکن بود امام با ایراد خطبه ومعرفی خویش کوشید از وقوع جنگ ودر گیری اجتناب شود.اما دشمنان آنچنان کر شدند که هیچ یک از بیانات سالار کربلا را مورد توجه قرار ندادند امام اصلاح جامعه را از اهداف حرکت خویش بر شمرده است . بنابر این موضوعی که امروز طرح آن حائز اهمیت است عبارت است از رفع فاصله طبقاتی ،مهار بیکاری ،حذف شعار های بیهوده وغیر قابل عمل ،زیرا جامعه ی آن روز نیز کم وبیش با این معضلات دست وپنجه نرم کرده است .وبالاخره ضرورت امربه معروف ونهی از منکر در جامعه ولزوم بکار گیری مناسب از امکانات وابزار تبلیغاتی در جهت منافع ملی ودینی . بنا بر این در س های فراوانی می توانیم از حادثه خونین کربلا در جهت احیای جامعه اسلامی فرا گیریم نکته مهم ان است که امر به معروف ونهی از منکر اختصاص به مسوولان ندارد تا همواره مردم را یاد آوری نمایند بلکه مردم نیز مؤظفند مسوولان را همواره امر به معروف ونهی از منکر نماینداگر مدیران ،مسوولان ومقامات گوناگون گام در مسیر صحیح نهند آنچه می گویند خود نیز عمل کنند جامعه اصلاح خواهد شد بهر تقدیر حرکت امام حسین اعتراضی بود نسبت به کلیت وضع موجود جامعه آن روز گار، روزگاری که خلافت تبدیل به سلطنت گردید. حرکت ،قیام ودر نتیجه شهادت امام حسین جوهر دین را از خطر انجماد وتحجر تاریخی نجات داده است خطری که می رفت سیرت وجوهر دین را در تاریخ اسلام مسخ نماید. واقعه ی عاشورا نقاب از چهره زشت وکریه فریب ونفاق ونیرنگ اسلام اموی که ادامه دهندگان آن همان جریان واپس گرایی بودند برداشت این امر مهم تحقق نیافت مگر با شهادت واسارت امام حسین وفرزندان اوامید است بتوانیم پیام صریح عاشوراودرس های عظیم آن را که سازنده انسان وجامعه است فراگیریم مهم ترین حاصل جاودانگی قیام امام حسین خلوص وایثار وصف ناپذیر اصحاب او بوده است ورهبری آن با شخصیتی است که عشق وعقل ،عرفان وبرهان ،دیانت وسیاست ، حقیقت وواقعیت ، دنیا وآخرت ،شور وشعور، روح وتن وفکر وفقه را در هم آمیخته وانقلابی جاودانه برای همیشه تاریخ بشر خلق و به یادگار گذارده است .

                                    سیدمحمدحسین دریاباری  

                                  چاپ شده در نشریه گویه چاپ قم

 


انتظارات حماسه سازان دوم خرداد از رئیس جمهور

 

انتظارات حماسه سازان دوم خرداد از رئیس جمهور

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهان شاهد همه پرسی وانتخابات متعددوگوناگونی در کشور ما بوده است . براساس قانون اساسی ، مردم برای انتخابات خبرگان رهبری ،گزینش رئیس جمهوری ،انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی ،گزینش شوراهاوامور دیگری که قانون معین کرد، به پای صندوق های رای می روند . اما بند پایانی یعنی انتخابات شوراهاهنوز توسط رای مستقیم مردم صورت نپذیرفته واین بخش از قانون معلوم نیست که چرا تاکنون به اجرا در نیامده است وهیچ یک از وزرای کشور به این قسمت از قانون توجهی نشان نداده اند .هنوز برای مردم روشن نیست که نقص از قانون است یا اجرای آن برای مسوولان ذی ربط دشوار است. بهر حال در میان انتخابات متعدد، حماسه دوم خرداد جلوه وشکوه ویژه ای داشت . بدون تردید علل    و عوامل زیادی در شکل گیری آن حماسه جاوید ملی نقش داشته است  .انقلاب اسلامی همواره با حمایت وپشتیبانی مردم غیور ومسلمان ایران در عرصه های گوناگون سیاسی ،فرهنگی ، اقتصادی ونظامی به پیروزی دست یازید.بدون شک رای مردم در دوم خرداد وخلق حماسه بزرگ ملی را نیز باید در راستای حمایت مردم از انقلاب اسلامی وآرمان آن تلقی نمود ..حماسه دوم خردادنشان داد که انقلاب اسلامی نیاز به حرکتی دارد که در قانون اساسی به آن تصریح شده است ولی عملا موردفراموشی سپرده شده  است . ممکن است برخی تصور کنند برنامه های ارائه شده  ،حرکتی نو وتازه براساس معیارهای جهانی بوده است تا همسویی ایران با آنهارا بنمایاندولی اینگونه خیالات وتصورات پایه واساس ندارد زیرا قانون گرایی ، زندگی در جامعه مدنی ،آزادی احزاب ، گسترش آزادی مطبوعات ،تکثر گرایی ،رعایت حقوق همه در چار چوب قانون ، آزادی بیان وقلم اموری هستند که در قانون اساسی پیش بینی گردیده است ولی تا خرداد 76 کسی در باره آن سخنی به میان نیاورده بود . طرح مسائل یاد شده امید فراوانی در میان اندیشمندان  ،دانشجویان ،صاحب نظران وبالاخره در میان عموم طبقات مردم ایجادکرده است  که با نشاطی وصف ناپذیر وبا امید به آینده ای روشن ، به پای صندوق های رای رفتند وحماسه عظیم دوم خرداد را خلق کردند  .آزادی بیان وقلم در تاریخ معاصر ایران همواره با فراز ونشیب زیادی مواجه بوده است . گاهی از اوقات از آزادی بیان وقلم که تبلور نبوغ وترقی یک ملت وجامعه است در کشور ما از آن خبری نبوده است وبعضی از اوقات که زمینه برای آن فراهم گردید بهره برداری مناسب از آن نمی شد. پس از پیروزی انقلاب در یک برهه فضای سازنده ای در کشور ایجاد گردید که برخی از جریانات انحرافی از نو پا بودن انقلاب سوءاستفاده نمودند ونگذاردند آزادی بیان و قلم در چار چوب قانون در آید وتلاش نمودند از آزادی برای مقاصد شوم خود بهره جویند  ..اکنون به نظر می رسد که اندیشمندان ،صاحب نظران ونویسندگان باید شعار قانون گرایی را در بیان وقلم هم به عنوان یک اصل تلقی نمایند وهم برای اندیشه وقلم خود حد ومرز ی قائل شوند وهرچه که با منافع ملی وتوسعه آن سازگار است، بنگارند وچیزهایی که خلاف قانون بوده وبا منافع ملی وموازین شرع منافات دارد از نگارش وبیان آن خودداری کنند. هنگامی که کشور ما در حال دفاع در برابر جنگ تحمیلی بود پرواضح است که امکان طرح مسائل ومشکلات ، در آن هنگام برای مطبوعات ، نشریات وگویندگان نبوده است . زیرادموکراسی ترین کشور دنیا در زمان جنگ قانون مربوط به خود یعنی قانون زمان جنگ ودفاع از حیثیت ملی را اعمال می کندبنابر این ، در این مقطع زمانی منافع ملی حکم می کند که نویسندگان در راستای مصالح ملی وکشور بنویسند وبگویند .بدیهی است هر آنچه که در آن مقطع گفته نشد ومورد نقد وبررسی قرار نگرفت وده ها مشکلی که پیامد جنگ وغیر آن است ، پس از جنگ وبرقراری صلح وآرامش بایدموردنقدوبررسی قرارگیرد. به نظر می رسید که مسوولان ذی ربط زمینه را برای نقد وبررسی وگفتگو همراه با تفاهم جهت ساختن کشور فراهم سازند  ..فقدان فضای مناسب سیاسی بسیاری از مسائل را پیچیده ساخت به گونه ای که حضور اندیشمندان ،صاحب نظران وکارشناسان در امور کشورچندان جدی نبود واگر هم بود بسیار گزینشی بوده است . شکی وجود ندارد که ساختن یک کشور جنگ زده نیاز به مشارکت فوق العاده گسترده داشت ، متاسفانه عناصری بودند که بعد از جنگ یک دست بودن دولت ، نمایندگان مجلس وسایر نهادهای اجتماعی رامطرح کردند ودر اجرای این شعار حتی روزنه هایی که در زمان جنگ برای نقد وبررسی مسائل گشوده بود را نیز بستند . این تفکر واندیشه ، حتی سال های آخر ریاست جمهوری دوره دوم بعداز جنگ ، طرفداران نظام اسلامی را هم به خشم آورده است .اصول قانون اساسی که لازم بود به تدریج در این دوران به اجرا در آید ولی نه تنها چنین نشد بلکه گاهی از اوقات اگر روز نامه ای بر حسب اتفاق حرکتی از حرکات اقتصادی ، فرهنگی واجتماعی دولت را به نقد می کشید بلافاصله در نماز جمعه مطالب مندرج روز نامه مطرح ودر باره آن واکنش نشان داده می شدواین دسته از مطبوعات متهم می شدند که چوب لای چرخ دولت می گذارند . این نوع اندیشه وتفکر بخش زیادی از نیروهای ملی را که می توانستند در ساختن کشور مؤثر باشند منزوی وگوشه گیر ساخت . این نوع تفکر وبرداشت از هر کسی که ابراز گردد وبر روی کاغذ آید بدین معنی است که اندیشه وفکر برتر ونیرومندتر یا وجود ندارد واگر وجود دارد ارزش وقیمتی ندارد .تقریبا هشت سال همسویی مطلق ،فقدان فضای مناسب سیاسی برای ابراز نظر ،نداشتن برنامه های مناسب برای نسل جوان وبالاخره ده ها مساله ی دیگر از این دست ، موجب گردید تا مردم حماسه دوم خرداد رابا انتخاب آقای خاتمی خلق کنند. روش وبرنامه های آقای خاتمی در سیاست خارجی تشنج زدایی وحفظ آرامش در منطقه وجهان ،گفتگوی تمدن ها وفرهنگ ها وحسن همجواری با همسایگان بوده است ونیز برنامه های وی در بخش داخلی اجرای اصول قانون اساسی مانند آزادی احزاب تشکل های سیاسی ،نهادینه شدن قانون ،انتخابات شوراها ،آزادی مطبوعات ،برخورد با مخالفان در چارچوب قانون ،تحمل دید گاه مخالفان تا مادامی که به قانون احترام می گذارند،مشارکت مردم اعم اززن ومرد در عرصه های گوناگون جامعه،توسعه سیاسی همزمان با توسعه اقتصادی ومطالبی از این قبیل بوده است . اگر این امور که در قانون اساسی به عنوان حقوق مردم یاد شده ، پس از جنگ به تدریج در جامعه تحقق می یافت ، اکنون برای بسیاری این سؤال پیش نمی آمد که  آیااجرای برنامه های آقای خاتمی برای کشور دشواری ایجاد نمی کند؟ به هر تقدیر جهان در حال پیشرفت وترقی لحظه به لحظه می باشد وتغییر ودگرگونی باسرعت انجام می گیرد. به نظرمی رسد همه به این نکته دست یافتند که در جامعه ی بسته آهنگ توسعه در زمینه های مختلف کند است ، جز اندکی که هنوز اعتقاد دارند جامعه باید بسته باشد وهر چه که مصلحت اندیشان می گویند وبه آن باوردارند،مردم مؤظفند به آن گردن نهند. این تفکر وبرداشت طبعا مردم را از اندیشیدن وعمل به یافته های خویش منع می سازد. مردم در انتخابات اخیر با مطالعه ی برنامه های ارائه شده به متنوع ترین ،کار آمد ترین ،وجامع ترین آن رای دادند . برنامه های آقای خاتمی به اندیشمندان اطمینان داد که گفتگو ،تضارب افکار وتبادل نظر پیکر مجهولات را می شکافد وسبب پیدایش معلومات نو وتازه درزمینه های سیاسی ،علمی  واقتصادی می گردد.همین برداشت موجب گردید تا حجم مطبوعات ،نشریات  وخوانندگان آن روز به روز افزایش یابد بسیاری از مسوولان ونمایندگان عادت کردند مطبوعات را به خاطر نوشتن مطلبی طرد وصاحب آن را تکفیر ویا انگ بزنند به نظر می رسد این حرکت ویا اقداماتی از این دست شایسته وپسندیده نیست زیرا فکر باید با فکر پاسخ داده شود. منطقی ترین شیوه برای این دسته این است که با امکانات موجود واندیشه خود مطبوعات وتریبون خویش را تقویت کنند واز مواضع خویش به طور اصولی ومنطقی دفاع نمایند ترساندن ،تهدیدنمودن وانگ زدن کسی رابه سر منزل مقصود نمی رساند .انتظار حماسه سازان دوم خرداداز آقای خاتمی این است آنچه که به مردم وعده داده است چیزهایی است که در قانون اساسی به آن  تصریح شده است وهرگز از آن مواضع اعلام شده ، عقب نشینی نکنند . زیرا به تعبیر وی عقب نشینی وعدول از مواضع  نقض پیمانی است که با مردم بسته است .                           

سید محمد حسین دریاباری

چاپ شده در نشریه آینده سال اول پیش شماره 1اول خردادماه 1377


استاندار جدید قم ضرورتها واولویتها

استاندار جدید قم ضرورتها واولویتها

بدون شک قم شهری است مقدس ودر روایات اسلامی از این شهر همواره به نیکی یادشده است .مضافا بر این کریمه اهل بیت حضرت معصومه (ع) نیز با انتخاب آن ،به عنوان آرامگاه خویش بر عظمت واهمیت آن افزوده است . از سوی دیگر توجه علما وانتقال علم ودانش از نجف وسایر شهرهای ایران به قم وتاسیس حوزه علمیه ، این شهر به صورت پایگاه دینی ،علمی ،فرهنگی ،اجتماعی وسیاسی مبدل شده است .اما نگاه وتوجه مسوولان ومقامات بلند پایه نسبت به آن متفاوت بوده است . قم دررژیم گذشته به دلیل ناساز گاری با سیاست دین ستیزانه وحضور انقلابیون در آن همواره مورد بی مهری قرار داشت . مردم نیزهرگز انتظار رسیدگی وتوجه آنان به اوضاع گوناگون قم ،توسط رژیم گذشته وان هم به علل گوناگون بوده است رانداشتند . رسیدگی به وضعیت قم توسط رژیم گذشته بدون تردید ایجاد زمینه برای دین زدایی ومعنویت بوده است که مردم با آن موافق نبوده واگر تصمیم بازسازی هم اتخاذ می گردید با استقبال مواجه نمی شد .اما اکنون مردم تلاش وجدیت مضاعف مسوولان در برنامه ریزی جهت رفع نیازها ،خواسته ها ومطالبات منطقی خود چشم دوخته اند .قم تقریبا هفت سال است که نام استان به خود گرفته است وبا حضور آقای طاهایی سومین استاندار، فعالیت خویش را در استان آغاز کرده است . همه می دانند که مشکلات قم بسیار فراوان است وبه سادگی قابل حل نیست .ومردم هم از استاندار جدید انتظار معجزه ندارند .اما خواست وانتظار مردم این است که استاندار بتواند ناکامی های اسلاف خویش را جبران واوضاع نابسامان این استان را سامان دهی کند . قم در نقطه مرکزی کشور واقع شده است . وروزانه هزاران مسافر از چهار گوشه آن ،به اقصا نقاط کشور رفت وآمد می کنند .اوضاع شهر سازی ترافیک ،فقدان امکانات رفاهی وهزاران مشکل پنهان وپیدای دیگر ،چه پرسش هایی را از این شهر مذهبی در اذهان مردم بوجود نمی آورد ؟ مهاجرت وانتقال از این شهر به آن شهر در دنیای امروز تقریبا به صورت پدیده ای عادی تلقی می شود .در حال حاضر مهاجرت هایی غیر معمول تعبیر می گردد.که آسیب های اجتماعی به همراه داشته باشد . نظیر مهاجرت روستاییان به شهرها که در نتیجه آسیب فراوان به اقتصاد واردساخته وتولیدات کشاورزی را کاهش وگسترش شهر نشینی را در پی دارد . قم از جمله شهر هایی است که مهاجرت نوع دوم را فراوان دارد . این مهاجرت هم از استان های دیگر است وهم از اطراف قم . مهاجرت نوع اول به دلیل توصیه روایات مبنی بر اینکه قم مکان امنی برای دینداری در آخر الزمان است تحقق یافته ویا خواهد یافت .به هر تقدیر قلمرو استان قم نه اکنون پهناور است ونه آینده معلوم است که چگونه خواهد بود . بنابراین برای مهاجرت نوع دوم که هزاران پدیده ناخوشایند اجتماعی ،فرهنگی واقتصادی را با خود دارد باید چاره ای اندیشید وبه جای بهره گیری از احساسات از عقل ومنطق کمک گرفت واز معضلات آتی ممانعت به عمل آورد .قم شهری است که در جهان وایران به عنوان مرکزی برای تبیین وتبلیغ معارف دینی شناخته شده است . صدها پایگاه اینترنتی برای مردم جهان معارف اسلامی را بازگومی کند واین شهر پایگاه انقلاب ومحل رشد وتربیت شخصیت های انقلاب محسوب می شود وده ها مزایای دیگر وجود دارد که هر کدام به تنهایی جاذبه ای هستند تا مردم جهان به این استان سفر نمایند . اکنون سؤال این است اوضاع ظاهری استان قم گفته ها ونوشته های ما رازیر علامت سؤال قرار نمی دهد ؟ فقر ونارسایی مشهود وارج ننهادن به کرامت انسانی تلاش های بی وقفه پژوهشگران را نزد جهانیان بی ثمر نمی سازد .؟فقدان مراکز تفریحی سالم وعدم وجودورزشگاه کافی برای بانوان وبالاتر بودن امار افسردگی زنان قم سؤال برانگیز نیست ؟ مردم استان قم در انتظارند تا ببینند استاندار جدید می تواند برای انبوه مشکلات آنان راه حلی پیدا کند .آب آشامیدنی ،توسعه مراکز در مانی ،از جمله روشن شدن تکلیف بیمارستان شهید بهشتی ، کاهش نرخ بیکاری وایجاد امنیت در شان استان قم ،افزایش مراکز دامپروری وبهره وری بهینه از آن وبالاخره تسریع در اجرای طرح های اطراف حرم ،بخشی از دغدغه ی مردم به شمار می رود . در میان مردم این پرسش وجود دارد که آیا استاندار جدید می تواند راهکارهای منطقی برای حل بحران های موجود ارایه نماید؟. اگر راهکاری تدوین شد توان وقدرت لازم برای اجرای آن را دارا می باشد .؟براساس اظهارات استاندار جدید قم ونیز بنا به گزارش مطبوعات محلی آقای طاهایی دراستان های همدان ،سمنان واردبیل در سمت استاندار خدمت کرده است وبسیاری اورا موفق وکار آمد ارزیابی می کنند .شاید مردم قم از آمدن آقای طاهایی بسیار امیدوار شدند وآینده درخشانی رابرای این استان پیش بینی می کنند .البته اینگونه آرزوها دور از دسترس نیست زیرا با تلاش وهمکاری مسوولان ومردم به آسانی دست یافتنی است .اما دست یابی به این آرزو ، در قم ،اموری باید مورد توجه وملاحظه قرار گیرد . نخست اینکه ملاک ومعیار گزینش استاندار از سوی وزارت کشور برای قم چه بوده است ؟ آیا سمنان  ،همدان ،اردبیل وقم از نظر بافت فرهنگی ،اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی یکسانند تا با همان معیارها استاندار قم انتخاب شود ؟ اگر همه ی توجه وزارت کشور وتحلیل گران نزدیک به آن ، معطوف به تجربه باشد ،آقای سعادت فاقد تجربه نبوده است بلکه او هم در گذشته استاندار آذربایجان غربی بوده است واینکه اودر قم بدون تنش باقی ماند وآرام آنجا را ترک کرد خود یک موفقیت به شمار می رود .به هرحال معلوم نیست که کارشناسان وزارت کشور با کدام معیار استاندار جدید را به قم فرستادند ولی حدس قوی ونزدیک به یقین آن است که اذعان گردید قم برای اداره شدن نیاز به نیروی کار آمد ،قاطع جسور ومستقل در رای نیاز دارد تا بتواند با قدرت وتوانمندی در برابر انبوه معضلات مقاومت کند .وهیچ چیزرا برتر از اجرای قوانین ومقررات نپندارد .دوم اینکه گزینش مدیران براساس مبانی پذیرفته شده انجام پذیرد ،اساسی ترین مبانی انتخاب مدیر جهت خدمت به مردم ونمایاندن کارآیی استاندار توانایی اودر انجام کار محوله وپاسخگویی اوبه مردم است .در دنیای امروز بومی بودن گره ای از مشکلات عدیده ی مردم نمی گشاید زیرا مدیر فاقد توانایی ،آگاهی واحساس مسوولیت برحجم مشکلات ومعضلات خواهد افزود وده ها پرسش بدون پاسخ برای همگان ایجاد خواهد کرد .منطقی نیست که تصور شودمدیران بومی در سطح کلان و خرد به دلیل بومی نبودن وفقدان آشنایی آنان با مسایل استان قم کارنامه قابل قبولی از خود به جای نگذاشته ویا نمی گذارند

سوم «اینکه قم به دلایل گوناگون از وضعیت مخصوص به خود بر خوردار است که شاید این شرایط برای دیگر استان ها وجود ندارد .در این شهر قدرت بین افراد متنفذ علمی ،فرهنگی اجتماعی ،سیاسی وحتی اقتصادی توزیع شده است به طوری که هر کدام می توانند در برنامه ریزی های کلان شهری تاثیر گذار باشند مثلا می توانند طرحی را متوقف کنند در صورتی که آن را نخواهند وطرحی را که همه نمی پذیرند آنها با قدرت ونفوذ خود به اجرا در آورند . مردم قم مدیری را می طلبند که بتواند مشکلات عدیده شهر را حل کرده ودر برابرقدرت های پنهان وپیدا استقلال رای داشته باشد .اکنون پرسش اساسی مردم قم این است با توجه به اینکه این استان تازه شکل گرفت ونیاز به نیروهای کارآمددارد واز سوی دیگر قدرت همان گونه که خاطر نشان گردید توزیع شده مضافا بر این قم مرکز نقل فرهنگی ودینی جهان اسلام وکشوراست ومخالفان هم در صدد ایجاد تنش اجتماعی ،فرهنگی وسیاسی در آن هستند استاندار جدید می تواند محوریت خویش را کاملا حفظ کند ؟تا در آینده قضاوت شود که آقای طاهایی استاندار مقتدر ،کار آمد وفعال بوده است . البته به نظر می رسد نشست وبرخاست ایشان با اصناف وطبقات مختلف حکایت ازآن دارد که اودر صدد مرتفع ساختن مشکلات واز بین بردن شهروندی طبقه بندی شده ،این شهراست.

سیدمحمدحسین دریاباری

چاپ شده درنشریه گویه


نگاهی گذرا به واژه «ایام الله » در قرآن کریم

نگاهی گذرا به واژه «ایام الله » در قرآن کریم

به عقیده بسیاری از تحلیل گران خارجی،انقلاب اسلامی در ردیف انقلابهای بزرگ جهان قرار دارد، عظمت و شکوهی که با انقلاب اسلامی همراه و عجین گردیده پیام بلند آنست. پیام و اندیشه ای که نه تنها از انقلاب تفکیک نمی گردد بلکه موجب امتیاز انقلاب اسلامی از سایر انقلابها نیز گردیده است .و پیامی که تحول اساسی و ریشه ای در جهان معاصر بوجود آورده و سبب بیداری ملتها گردیده و زمینه را برای باز گشت به خویشتن فراهم ساخته است .بروز و ظهور انقلاب اسلامی معادلات پیچیده ی   سیاسی ،اقتصادی و نظامی را دگرگون و تمامیت اردوگاه کفر و استکبار را بلرزه در آورده است .ناظران و تحلیل گران مسائل ایران میگویند:«انقلاب اسلامی ایران به طور معجزه آسا و سریع پیروز شده است» در حالی که سایر انقلابهای جهان چنین نبوده اند .همین امر موجب گردید که مسائل مربوط به انقلاب را پیگیری کرده و دهها کتاب و مقاله پیرامون علل و عوامل وقوع انقلاب اسلامی در منطقه و سر انجام پیروزی آن به رشته تحریر در آوردند .15 خرداد 42 آغاز دوره ای از  پیدایش  تمدن جدید با معیارهای قرآنی و الهی محسوب میگردد. چرا که امام خمینی (ره) در این روز نهضت مقدس خویش را آغاز کرده است و امروز ملت بزرگ ایران سرگرم ساختن ارکان پولادین آن هستند. 15 خرداد 42 آغاز حرکت عاشورایی ملت ایران بوده و امام دراین روز در مقابل حکومت یزیدی شاه ایستاده و اعتنایی به قدرت او نکرده و فریاد برآورد:«اسلام در خطر است» و «اسرائیل غاصب سرزمینهای اسلامی است » ،«شاه و دولت حامی صهیونیسم جهانی هستند» فی الواقع میتوان گفت .در 15 خرداد خط مشی مبارزه و مواضع سیاسی انقلاب اسلامی نیز ترسیم شده است .قرائن و شواهد تاریخی نشان میدهد که بسیاری از ملتها و اقوام ،برخی از روزها را به خاطر پیروزی یا بدلیل دستیابی به عزت و نعمتی گرامی می دارند و این مسئله در جوامع امروزی رایج و به صورت  فرهنگ در آمده است. با بیان مذکور روشن گردید که 15 خرداد یکی از روزهای مهم و حساس تاریخ ایران و انقلاب اسلامی به شمار میرود و بر آحاد ملت ضروری است که این روز بزرگ را به عناوین گوناگون گرامی دارند ،امام خمینی (ره) روزهای حساس و پرشکوه انقلاب اسلامی را به تبع و پیروی از قرآن «یوم الله» نامیده، بدین شکل از این روزها تجلیل فرمودند.15 خرداد 42،22 بهمن 57-12فروردین 58 از جمله ی این روزهاست .در این مقاله تلاش میشود تا جایگاه گرامی داشت برخی از روزها و فلسفه آن در مکاتب الهی روشن گردد. بسیاری از جملات امام (ره) برگرفته از مفاهیم بلند آیات قرآن و احادیث معصومین صلوات الله علیهم می باشد که بدون شک تحقیق در آن بابی از ابواب معارف را برای تشنگان آن می گشاید .این گفتار فشرده در نظر دارد با برسی آیات قرآن و احادیث شریف معصومین علیهم السلام واژه « ایام الله» را در قرآن معنی و تفسیر کند ،تا شاید بتوان از این سخن امام که فرهنگ ناب اسلام است درسی  آموخت. شماری از الفاظ قرآن کریم به طور شگفت انگیزی با علم تکوین برابری دارند برای مثال کلمه «شهر» که به معنی «ماه» میباشد در قرآن مجید 12 مرتبه آمده که برابر با ماه های یک سال است .همچنین واژه «یوم» و هر چه که از متعلقات آن محسوب میگردد مانند «یومکم» «یومهم» «یومین» «ایام» «یوما"» و« یوم» 365 مرتبه در مصحف شریف آمده که برابر با روز های یک سال است .لفظ «یوم » و سایر متعلقات آن بر حسب موارد و مفاهیم مربوطه ، به اماکن ،از منه اقوام ،اشیاء و به الله نسبت داده شده  است . ولی ظاهرا" در قرآن کریم دو مورد ملاحضه می گردد که «ایام » به «الله» نسبت داده شده است.نخست در سوره ابراهیم آیه 5 « و لقد ارسلنا موسی بایا تنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله» «ما موسی را با آیات خود فرستادیم و دستو دادیم قوم خود را از ظلمات به نور بیرون آر ،و ایام خدا را به آنها متذکر شو»

دوم اینک در سوره «جاثیه»آیه 14 میفرماید:«قل للذین آمنو یغفر وا للذین لا یرجون ایام الله » بهر حال در این دو آیه «ایام » به« الله» اضافه گردیده است شک و تردیدی وجود ندارد که در این گونه اضافات رمز و رازی نهفته است .مفسران در تفسیر واژه «ایام الله» دیدگاه های گوناگونی داشته و احتمالات مختلفی را بیان کرده اند .بعضی گفته اند :«ایام الله» اشاره به روزهای پیروزی پیامبران پیشین و امتهای راستین آنها می باشد،که بر اثر شایستگی  آنها انواع نعمتهای الهی شامل حالشان گردید. عده ای دیگر گفته اند:واژه ی فوق اشاره به روزهایی است که خداوند اقوام سرکش را به زنجیر عذاب کشیده طاغوتها را با یک فرمان دایره هستی ساقط کرده است . جمعی دیگر از مفسران معتقدند که «ایام الله» اشاره به هر دو قسمت میتواند باشد .نظر مفسران هر چه که باشد اضافه «ایام» به «الله» اشاره به روزهای سرنوشت ساز و مهم در زندگی انسانها است که به خاطر عظمتش به نام الله آراسته و اضافه گردیده است . با این بیان می توان این نتیجه را استنتاج نمود که اگر قوم یا ملتی به خاطر اینکه یک  نعمت بزرگ الهی شامل حال آنان گردیده،یا مجازات دردناک الهی دامنگیر ملتی سر کش و طغیانگر شده است ،هر دو صورت شایسته تذکر و یاد آوری است .همانگونه که در سطور فوق گذشت شک و تردیدی وجود ندارد که مراد از «ایام الله» ایام مخصوصی است و انتساب ایام مخصوص به خداوند سبحان با این که همه ایام و موجودات از آن اوست به خاطر حوادثی است که در آن ایام  مخصوص به وقوع پیوسته است با فرمانی از فرمانهای خدا در آن تحقق یافته که در دیگر ایام چنین تجلی و ظهوری رخ نداده است .مفسرانی که این نظریه را تقویت میکنند می گویند به طور مسلم مقصود از «ایام الله» آن ظروف و ازمنه ای است که امر خدا ،آیات وحدانیت و سلطنت آخرتی او هویدا و ظاهر می گردد چرا که در این روز اسباب دنیوی از سببیت و تأثیر می افتد .مانند روز قیامت که انواع انتساب و مالکیت از تأثیر و هر گونه عملیات باز ایستاده و متوقف شده است و همه امور تنها به دست خدا است . این دیدگاه روزها یی را که قوم نوح ،عاد و ثمود در آن به هلاکت رسیدند را نیز «ایام الله» می خواند زیرا در این ایام مخصوص قهر و غلبه الهی ظاهر گشته است همچنین روزهایی را که رحمت و نعمت الهی در آن تحقق یافته در ردیف «ایام الله» می باشد بدین معنا که نعمتهای الهی آنچنان ظهوری یافته که در دیگر ایام به آن روشنی نبوده است .مانند روزی که حضرت نوح از کشتی بیرون آمده و مشمول سلام و برکات خدا شده ،یا روزی که حضرت ابراهیم از آتش نجات یافت زیرا این گونه ایام مانند ،ایام یاد شده فوق .در حقیقت نسبتی به غیر خداوند ندارد و منسوب به او می باشند .همانگونه که گاهی برخی از روزها به اقوام و ملل نسبت داده می شود و به دیگران ارتباطی ندارد.در روایت و احادیث رسیده از معصومین صلوات الله علیهم «ایام الله» به روزهایی گوناگونی تفسیر شده است .بدیهی است که هرگز این گونه احادیث دلیل بر انحصار نیست بلکه بیان قسمتی از مصداق های روشن آن می باشد. قرآن کریم «ایام الله» را بارها به بنی اسرائیل و مسلمانان تذکر داده است بدین معنا که روزهای مملو از نعمت یا مجازات خاطر نشان گردیده اما آنچه که مسلم است این است که اصولا" نمی توان تعبیر گویا و رسا را محدود ساخت بلکه «ایام الله» تمام روزهایی است که دارای عظمتی در تاریخ زندگی بشر است .پس از آیه 5 سوره ابراهیم «و ذکر هم بایام الله »تنها روزی که صریحا"و به وضوح روی آن انگشت گذاشته شده است .«روز نجات بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان است »با این که در تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل روزهای بی شمار بزرگی وجود داشته که در پرتو هدایت و رهبری حضرت موسی پدیدار گشته و در آنروزها به این قوم نعمتهای گوناگون ارزانی گردیده است .ولی تذکر و یاد آوری روز نجات قوم مذکور از چنگال فرعونیان در آیات مورد بحث دلیل بر اهمیت آزادی و استقلال در سرنوشت ملتها است .آنچه که به عنوان تمثیل برای «ایام الله» عنوان گردید را می توان در چند جمله خلاصه کرد .هر روزی که فصل تازه ای در زندگی انسانها گشوده شود و درس عبرتی به آنها داده شود و ظهور و قیام پیامبری در آن روز بوده،طاغوت یا گردنکشی در آن به قعرنیستی فرستاده شده،یا یکی از فرمان های خدا در آن درخشیده و بقیه امور را تحت الشعاع قرار داده و خلاصه ظلم و بدعتی خاموش گشته،همه از مصادیق «ایام الله» خواهند بود . به هر حال یاد آوری روزهای بزرگ  و مهم (اعم از روزهای پیروزی یا روزهای سخت و طاقت فرسا )نقش موثری در بیداری و هوشیاری ملتها دارد .و با الهام از همین پیام آسمانی است که ما خاطر ه روزهای بزرگ را که در تاریخ اسلام بوده جاودانه میداریم و هر ساله برای تجدید آن خاطره روزهای معین و مشخصی را گرامی داشته ،و درسهای مهمی از آن می آموزیم امام خمینی (ره) روزهای مهم انقلاب اسلامی را «یوم الله» نامیدند تا به پیروان خویش خاطر نشان سازند همه عظمت و شکوهی که انقلاب اسلامی در جهان به دست آورده از الطاف الهی است این حکیم فرزانه با قلم ،بیان و عمل خویش بسیاری از مسائل پیچیده را روشن و آشکار ساخته و جان تشنگان معارف الهی را با دم مسیحایش سیراب کرده است ،و با اعلام این که فلان روز «یوم الله» است آیه ای از آیات قرآن را به طور زیبا و قابل فهم برای همه تفسیر کرده است .

            منابع مورد استفاده:        

1- تفسیر المیزان      2- فی ظلال القرآن       3- تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب     4- تفسیر نور الثقلین      5- تفسیر المراغی      6- تفسیر القر طبی       7- تفسیر روح البیان      8- تفسیر نمونه

سرمقاله تبیان شماره(9،10)

تاریخ:1374

سیدمحمدحسین دریاباری


ضرورت تحقیق دراصول ىین

بسم الرحمن الرحیم

ضرورت تحقیق دراصول ىین

درس هفتم

در درس گذشته خاطر نشان گردید که همه ادیان توحیدی سه اصل مشترک ، محکم و خدشه ناپذیر دارند. آن سه اصل عبات است از الف: اعتقاد به خدای یگانه ب: اعتقاد به زندگی جاوید انسان در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر برای اعمالی که انجام داده است . ج: اعتقاد به بعثت پیامبران از سوی خداوند برای هدایت بشر . دین اسلام از کاملترین ادیان توحیدی است بنابراین هر فرد مسلمان به اصول یاد شده اعتقاد قلبی داشته و آن را با زبان بیان می کند . متکلمان و فقیهان می نویسند که شرط مسلمان شدن هر فرد غیر مسلمان پذیرفتن اصول فوق و گواهی دادن آن از طریق زبان است در میان مسلمانان فرقه های گوناگون دیده می شود ، هیچ یک از آنها در اصول سه گانه فوق تردید ندارند و همگی بدون هیچ قید و شرطی آنها را پذیرفته اند . ممکن است کسی سؤال کند برخی اصول دین اسلام را پنجگانه می دانند ، آن دو اصل کدام است ؟ در پاسخ به چنین پرسشی باید گفت : در بین مسلمانان پیرامون دو اصل گفتگوی فراوان صورت پذیرفت و آندو عبارتند از عدل الهی و امامت . این دو اصل را بسیاری اصول مذهب شیعه می نامند . زیرا این دو اصل بر اثر گفتگو و مباحثات علمی که سرانجام منجر به انکار برخی از حقایق گردید ، پیدا شده است . پس از آنکه برخی از حقایق در مشاجرات علمی مورد انکار قرار گرفت ، شیعه اعتقاد به این مسأله پیدا کرد که عدل از صفات ثبوتیه خداوند به شمار می رود و دیگر اینکه امامت بر پایه نصوص رسیده از سوی پیامبر اسلام ؛ انتسابی است نه انتخابی . بر اساس اعتقاد راسخ و محکم شیعه به عدل الهی و امامت ائمه اطهار (ع) دو اصل بالا اصول مذهب تشیع نام گرفت . تاریخچه ی پیدایش این دو اصل و اختلافاتی که در بین فقیهان ، متکلمان و مورخان بروز کرده در جای خود بطور مشروح خواهد آمد . اگر با دقت ارزیابی و تحقیق شود دو اصل یاد شده را می توان از اصول سه گانه ادیان توحیدی استنباط و استخراج کرد . اکنون این سؤال برای بسیاری وجود دارد که آیا باید اصول دین را از راه تقلید بدست آورد یا با تحقیق و جستجوی فردی به یقین نایل شد ؟ این سؤالی نیست که کسی تا کنون آن را پاسخ نداده باشد . دانشمندان زیادی که درباره عقاید و مسایل مربوط به آن تحقیق کردند به این سؤال توجه داشته و به آن پاسخ روشن و قابل توجهی ارائه دادند . عقل و اندیشه انسان وی را وادار می نماید تا در مخلوقات و خالق آنها تدبر و تحقیق کند و هیچ ادعایی را بدون دلیل نپذیرد . قرآن کریم هم پیروان خویش را به تفکر و اندیشه و پیروی از علم و معرفت دعوت نمود . متفکران دینی می نویسند در نبوت و سایر اصول دین تقلید مجاز نبوده و سزاوار است که یکایک انسان در امور اعتقادی بدون رجوع به دیگران تحقیق کنند و به یقین فردی دست یازند. فطرت عقلی که مورد تایید نصوص قرآنی هم می باشد حکم می کند که در اصلهای توحید، نبوت  و معاد تحقیق کرده و تنها از یافته های نیاکان خود استفاده ننماید . زیرا پیروی و تقلید از پیشینیان انسان را از صراط مستقیم منحرف می سازد . از مطالب فوق می توان دو مسأله مهم را استباط و نتیجه گیری کرد و آن اینکه بر هر انسانی لازم است اصول عقاید خویش را خود درک کند و با اندیشه خود بتواند برای اثبات آن به مقدار ظرفیت خویش استدلال کند و از دیگران در این امور پیروی نکند . دیگر اینکه این واجب و لازم عقلی است . یعنی عقل سلیم حکم به وجوب و لزوم تحقیق می کند بدون آنکه شرع در آن دخالت کند . اگر چه نصوص و مدارک دینی و شرعی حکم عقل را تأیید می کند . وجوب عقلی یعنی همان اجتهاد و تدبر در اصول اعتقادات . در کتابهای معتبر فقهی و اصولی بحثهای اجتهاد و تقلید مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . دانشمندان و پژوهشگران علوم مذکور در آغاز کتاب و منصفات خود از اصول دین چون نیاز به یقین فردی دارد یا چیزی نگفته اند یا اگر مطلبی هم نگاشته اند فشرده آن این است که " مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد " یقین هم باید از راه تفکر و تدبر فردی و شخصی باشد زیرا همین دانشمندان تقلید را تنها در فروعات دینی مجاز شمردند که بحث آن بزودی خواهد آمد .

                                " معنی و مفهوم واژه تقلید "

قبل از آنکه به مباحث اصلی و مهم تقلید پرداخته شود لازم است که معنی و مفهوم این واژه مورد بررسی قرار گیرد . تا معلوم شود که تقلید در چه معانی استعمال گردیده و کاربرد آن کجا است و آیا این واژه کاربرد منطقی هم دارد یا خیر ؟ واژه تقلید در فرهنگ لغت فارسی و عربی به معنای گوناگون استعمال و استخدام شده است . کلمه تقلید فارسی نیست یلکه عربی است . بنابراین معنی فارسی تقلید همان ترجمه عربی این لغت و معنا های آن است . تقلید از ماده " قلد" به معنی " قلاده بگردن انداختن "، " کاری بگردن گرفتن " و امری را عهده دار شدن آمده است . بعضی از ارباب لغت معتقدند که تقلید امروزه معنی جدیدی پیدا کرده است . و آن اینکه " فردی در عمل از کار کسی تقلید و پیروی کند " این لغت یعنی تقلید در نهج البلاغه استعمال نشده است ولی در قرآن از ماده "قلد" دو بار قلائد و یکبار مقالید بکار رفته است . اما معنای اصطلاحی این کلمه عبارت است از : گرفتن قول ، رأی و نظر کسی به منظور عمل نمودن به آن ، این هم باید در مسائل فرعی دینی باشد بدون اینکه از صاحب رأی ، قول و نظر مطالبه ی دلیل شود . با بیان بالا روشن گردید که تقلید و رجوع مردم به عالمان در آن بخشی که خود دین اجازه داده است ، از امور بدیهی و فطری است . البته می توان پا را فراتر هم گذاشت و افزود که همه ی افراد فاقد اطلاعات و تخصص در تمام امور و شؤون حیات به عالمان و متخصصان مراجعه می نمایند این امر بدلیل فطری بودن نیازی به اقامه برهان و ارائه دلیل ندارد. بر همین اساس که افراد فاقد اطلاعات و معلومات به آگاهان و کارشناسان مراجعه می کنند تقلید در فروعات دینی از این قاعده ی فطری مستثنی نیست .

فقیهان و مراجع ، کارشناسان و متخصصان امور دینی محسوب می شوند زیرا آنها با تلاش و کوشش به ادله ی شرعی دست یافته اند و می توانند با استدلال احکام را استنباط و استخراج نمایند بنابراین کسانی که به مرحله اجتهاد نرسیده اند و توان دست یابی به مسایل را از طریق ادله شرعی ندارند لازم است به ان کارشناسان و متخصصان مراجعه نمایند مضافا بر این نصوص و احادیث فراوانی آن قاعده فطری را مورد تأیید قرار می دهد که بزودی به آنها اشاره خواهد شد .

                    " تقلید و پیروی از دیگران از نگاه قرآن "

همانگونه که در بررسی مفهوم واژه تقلید بیان گردید ، از ماده "قلد " تنها دو بار قلائد و یکبار مقالید آمده است ، که ظاهرا دلالتی بر پیروی و تبعیت از دیگران نمی کند . اما منع تقلید و عدم رکود و جمود اندیشه با اصول پیش ساخته دیگران را به نوع و شکلی دیگر توضیح می دهد که به چند آیه از ان در این بخش اشاره می شود .

1- و اذا قبل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل تتبع ما القینا علیه آبائنا او لو کان ابائهم لا یعقلون و لا یهتدون (1)  و هنگامی که به آنان گفته شد آنچه که خدا فرو فرستاده است پیروی کنید آنان گفتند نه هرگز ، بلکه ما از آنچه که عقاید و رفتار پدران ما بر مبنای آن بوده است تبعیت خواهیم کرد . اگر چه پدرانشان چیزی را تعقل نمی کردند و راه هدایت را نمی رفتند .

2- افحکم الجاهلیة یتبعون و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون (2)  آیا حکم جاهلیت را می خواهند و کیست که حکم بهتری برای ارباب یقین جز خدا بفرستد.

3- قال اولو جئتکم با هدی مما وجدتم علیه آبائکم قالوا انا بما ارسلتم به کافرون (3)  یعنی آن خود کامگان که عقیده و رفتار گذشتگان را به رخ پیامبران می کشیدند پیامبر می گفت اگر چه من برای شما هدایت کننده تر از انچه پدرانتان را در ان مسیر یافته اید آورده باشم باز هم به تقلید آنان تعصب خواهید ورزید . آنان گفتند ما به آن رسالتی که شما فرستاده شدهاید کافریم .

ممنوعیت تقلید بی اساس از گذشتگان در آیات فراوانی مطرح شده است از جمله می توان در سوره های بقره آیه 143 و آل عمران آیه های 144 و149 و سوره مؤمنون آیه 66 و سوره انعام آیه 71 و خلاصه سوره اعراف و شعرا آیه های 28 و136 و137 ملاحضه و مطالعه نمود. از آیات مطرح شده می توان نتایج زیر را بدست آورد . نتیجه نخست اینکه تبعیت و پیروی از عقاید و رفتار اخلاقی گذشتگان بدین خاطر ممنوع است که پایه عقلائی صحیح و درستی نداشته باشد. و تنها از آن جهت مورد تقلید باشد که سالها و قرنها بر آن عقاید گذشته و از عمر زیادی برخوردار گردید. ولی می توان گفت اگر نظر گذشتگان مبتنی بر عقل و منطق باشد می توان آن را پذیرفت .

نتیجه دوم اینکه هر دورانی که در برابر دوران آینده تاریک تر بوده باشد و از نظر درک و تعقل و سیر تکاملی عقب مانده تر باشد دوران جاهیلیت نامیده می شود . بنابراین روی آوردن به دوران روشنایی امری منطقی است . خداوند با ارسال انبیاء در هر عصر بشر را به روشنایی دعوت نموده که روشنایی از الطاف او محسوب می شود . نتیجه سوم اینکه اندیشمندان و روشنفکران آگاه کردن دلها و مغزهای انسانها است بسوی مسیر کمال و سعادت بنابراین اساسی ترین ماده رسالت آنها رهانیدن مردم از تقلید ، گذشته گرایی و ارتجاع است .

منابع و ماخذ

1- اصطلاحات الاصول ،تألیف علی مشکینی ناشر دفتر نشر الهادی.

2- رساله توضیح المسائل تألیف امام خمینی (ره) چاپ: انتشارات چاپخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، چاپ چهارم

1- سوره بقره آیه 170                      2-  سوره مائده آیه 54                                                              سید محمد حسین دریا باری

 این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است


سخن تبیان سرمقاله

سخن تبیان                سرمقاله

سال جاری که اکنون در پایان آن قرار داریم از جانب مقام معظم رهبری سال امیر المومنین نامیده شد . از بیانات ایشان بخوبی می توان دریافت که هدف و انگیزه ی این نامگذاری ، ترغیب و تشویق مردم و دولتمردان به تحقیق و مطالعه ، در سیره ی عملی و نظری آن حضرت بوده است . مجموعه ی سخنان ایشان که در باره ی امام علی (ع) ایراد گردید ، متصدیان ، مسئوو لان و مدیران و دستگاههای گوناگون را موظف به رعایت مقررات و قوانین نموده پیروی از سیره ی حکومتی علی (ع) را به دولتمردان گوش زد نمودند . محتمل بنظر می رسد که اعلام این سال به عنوان سال امام علی (ع) بدین جهت باشد که در سال 79 عید سعید غدیر ، هم در آغاز و هم در پایان آن واقع گردید و ایشان با استفاده از این تصادف و اتفاق مقدس فرصتی به وجود آوردندتا یکبار دیگر تمام اندیشمندان ، صاحبنظران و شیفتگان مولای متقیان همه ی امکانات و توان خویش را بسیج نمایند و درباره ی زوایای حکومتی ، سجایای اخلاقی و نحوه ی برخورد او با مخالفان و در نتیجه درباره ی همه ی ابعاد وجودیش سخن بگویند . تردیدی وجود ندارد که این پژوهشها و تحقیقات در اختیار علاقمندان و دوستداران نسل حاضر و آینده قرار می گیرد . مزین بودن امسال به نام اسوه ی عدالت موجب شده است که دستورات حکومتی آن امام با دقت باز خوانی شود ، تا شاید این باز خوانی بتواند زمینه های الگو قرار دادن آنها را برای مدیران جامعه فراهم سازد .

به یقین رهبر انقلاب با بررسی رفتار کار گزاران ، مدیران و دست اندر کاران نظام اسلامی و نیز ارزیابی خواست های مردم و انتظارات آنان احساس ضرورت نموده و همگان را به پیروی از خط مشی حکومتی بر جسته ترین شخصیت تاریخ بعد از پیامبر اسلام (ص) فراخوانده است . امیر المومنین در عصری می زیست که هیچ گونه ابزار ارتباطی وجود نداشت و یا اگر وجود داشت مانند اکنون نبود ، اما در عین حال آنچنان بر والیان ، مدیران و کارگزاران نظارت می نمود که اکنون با توسعه و گسترش پیچیده ترین وسایل ارتباطی و آن هم با اینکه در اختیار دولتهاست ، در عین حال عدالتخواهان و صلحجویان و مردم تهی دست آرزوی داشتن زندگی در سایه ی آن حکومت را دارند ، زیرا در حکومت اوعدالت حاکمیت داشت .

همه با سخن گفتن و نوشتن ، ارادت خویش را به مولود کعبه و شهید راه عدالت ابراز می کنند . آیا پیروی و تبعیت از آن بزرگوار تنها این ابراز احساس است ؟ شکی وجود ندارد که صرف بیان ارادت ، معنی پیروی واقعی و در مسیر او بودن را نمی فهماند . وقتی که شخصیتی را مقتدا و ا لگو می خوانند ، مفهوم آن این است که شیوه ها ، رفتار و کردارش که با اعتقاد قلبی همراه است در عمل نیز سرمشق ، ا لگو و چراغ فروزان حیات است . ما بر این اعتقادیم که ا گر حکومت امیر المومنینن  ا لگو قرار گیرد و فرامین  صادره ی آن امام ملاک و معیار قانونگذاران  در وضع  قانون باشد .   دستگاه قضایی و مدیران اجرایی به همان نحوی که امیر المومنین  عمل می کرد ،  عمل نمایند – البته ا گر ممکن باشد – بیشترین مشکلات امروز مردم حل خواهد گردید . بدون شک ، حکومت وسیله و ابزاری است که به واسطه ی آن ، حقوق صاحبان حق احیاء و پوزه ی افراد باطل و طرفداران آنان با آن به خاک مالیده  می شود . مگر نه این است که فلسفه ی حکومت در ا سلام تامین دنیای مردم است ، در کمال آسایش و بهر مندی ، آغوش خود را با سر بلندی برای آخرتی که به آن یقین دارند بگشایند . صاحبان خرد و اندیشه باید همه  ی تلاش  خود  را  بکار بندند تا حکومت بتواند همه ی تزاحم ها را برچیند و تخلفها را پیگیری کند و با آن بر خورد مناسب نماید که عبرتی برای دیگران باشد تا مردم در سایه ی عدالت آزادانه زندگی کنند . بنا براین برقراری نظم و امنیت در تمام سطوح از وظایف حکومت به شمار می رود ، بدین معنی که حکومت باید آن چنان به تعلیم و تربیت مردم بپردازد که مردم به طور خود کار و البته خود آگاه به مقررات عمل کنند و در این صورت خرسند باشند و از پیگرد قانونی و ارتکاب خلاف قانون و مجازات ناشی از ان بیم و هراس داشته باشند ، زیرا تنها عمل به مقررات و قوانین است که حدود  و مرزهای افراد را حراست و پاسداری می نماید . نکته ای که نباید همواره از نظر دور داشته شود این است که قوانین و مقررات هم باید همه ی افراد جامعه را با یک چشم نگاه کنند ، زیرا نگاه دو گانه و یا چند گانه ، موجب سست شدن قوانین و بی اعتبار شدن مجریان می گردد که این هم فاجعه ای بزرگ برای جامعه و کشور خواهد بود . تاکید مکرر رهبری و رییس جمهوری بر قانون گرایی و اجرای آن در تمام سطوح حکومتی برای همین امر است . در سالهای اخیر چند نکته ی مهم همواره از برجسته ترین سخنان رهبری به شمار می رود . انضباط کاری ، ضرورت اصطلاحات در جامعه و بخشهایی از دستگا ه های حکومتی که به بیت الما ل نزدیکند ، توزیع عادلانه کار و ثروت و تنبیه و تشویق مدیران و کار گزاران وقتی که سخن از انضباط کاری به میان می آید معنی و مفهوم آن این است که همه ی افرادی که در نهادها ، ادارات و موسسات دولتی بسر می برند و کار آنان حیات و آرامش مردم را تامین می کند ، باید به گونه ای آن را انجام دهند که تولید ، توزیع، صادرات و واردات ، با کم کاری ، ضعف و ناتوانی آنان به تاخیر نیافتد ، زیرا در این صورت زیان و دود آن به چشم مردم خواهد رفت .   از همین جا می توان به این نتیجه دست یافت که چرا امام علی (ع) این همه در گزینش نیروها دقت به خرج می داد و معیار انتخاب او ،توانایی،اصالت خانوادگی ،امانت داری و اشیاق خدمت به مردم بوده است . همه می دانند که مدیران و کارگزاران بخشهای میانی مدیریت با مردم سرو کار دارند و مردم کوچه و بازار ،ارباب رجوع آنان می باشند . انضباط کاری و اشتیاق    به  خدمت حکم  می کند که مشکل ارباب رجوع حل و کار امروز او به فردا موکول نگردد .  مگر نه این است که الان گاهی مردم برای دیدن استاندار یا مقام ما دون آن در مدت چند ماه ، جایزه برای خود تعیین می کنند ؟  به هر تقدیر ، صرف کردن اوقات کار در جلسات ممتد و گاه بیهوده و سرگرم شدن مدیران به مشاغلی که برای آن گمارده نشده اند ، با انضباط کاری در تنافی کامل می باشد ، بدیهی است که کم کاری دامنه ی فقر را می گستراند ، توزیع نا عادلانه ی ثروت و بر خوردار بودن گروهی از طبقات جامعه از مشاغل گوناگون و برخوردار نبودن عده ای دیگر از ابتدایی ترین شغل برای ادامه ی حیات و زندگی است ، بنا براین هر چه زمان می گذرد هشدار رهبری در باره ی ضرورت انضباط کاری و بر خورد با ثروت های باد آورده عینی تر و ملموس تر می شود . موضوعی که در جامعه ی ما با بحثهای پیچیده همراه است و هیچ یک از صاحبنظران   طرح مناسب و جامعی درباره ی آن ارایه نمی دهند ، مقوله ی اصلاحات می باشد . همه ی اندیشمندان و کارشناسان بر این باورند که بسیاری از مقررات و قوانین و حتی ساختار جامعه ی ما نیازمند به اصلاحات و باز بینی است ، اما میزان و مقدار ان چقدر باشد و یا از کجا باید آغاز گردد و همه در باره آن ساکت هستند . رهبر انقلاب درباره ی اصلاحات صریحترین و بنیادی ترین راه حل را ارایه نموده است . ایشان از ضرورت اصلاحات دفاع بعمل آورده است و راهکار ارایه شده از سوی رهبری هم بیانگر کرامت انسانی است و هم نقطه ی آغاز و شروع آن را خاطر نشان نموده و آن مبارزه ی همه جانبه با فقر ، فساد و تبعیض است . هر انسانی که به دنیا آمده ، هم حق حیات دارد و هم از احساس بر خوردار است و آنچه که خدا آفریده ، هم ویژه ی گروه خاصی نیست ، بنا براین همه ی انسانها باید برخوردار بوده ، و شرایط رشد و ترقی آنها فراهم گردد . امروز عده ای که به هر دلیل از امکانات بر خوردارند زمینه های پیشرفت انان مهیا و فراهم است و آن دسته از انسانهایی که به هر دلیل از امکانات برخوردار نیستندضعیف بوده ، انتظار ترقی هم برای آنان نباید داشت . چیزی که موجب می شود تا استعدادها شکوفا شود برخورداری است . انسانهای غیر برخوردار ممکن است غیر از شکوفا شدن استعداد و عدم بروز توانایی هر کار دیگر از آنان سر بزند ، بنابراین اگر انسان صاحب کرامت است و لازم است از حقوق برخوردار باشد مهمترین راه آن این است که از بند فقر و تنگدستی او را نجات داد و این دیو خانمان سوز را که هر صاحب کرامت را خوار می سازد از پای در آورد .عامل دیگری که موجب می شود فاصله ی طبقاتی بوجود آید و منجر به شکاف جامعه شود و از زاویه دیگر کرامت انسانی را مخدوش سازد این تبعیض است که هزاران پرسش و زمینه ی گفتگو ها ی فراوان را در جامعه بوجود می آورد . نتیجه ی فقر ، فساد است و نتیجه ی تبعیض هم فقر و تهیدستی ، بنابراین فقر ، فساد و تبعیض همه دشمن کرامت انسانی هستند ، آنچه از نهج البلاغه و سایر مبانی دینی استنباط می شود .این است که حکومت اسلامی موظف است . همه ی شرایطی را که به موجب آن انسان رشد می کند و به قله ی رفیع انسانیت دست می یازد را فراهم سازد . بهر تقدیر همه ی قوای سه گانه موظفند با برنامه های سنجیده اشتغال بیکاران را مورد بررسی قرار دهند و از بحث های سیاسی التهاب آمیز که جامعه را به تشنج می کشاند پرهیز نمایند . نکته ی مهم ان است که طبق اصول قانون اساسی نمایندگان منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی قانون گذارند و موظفند لوایح و طرحهایی را تصویب کنند که به موجب آن دردها و آلام مردم کاهش یابد ، هم نمایندگان و هم مردم بخوبی می دانند که با شعار مبارزه با فقر و ایجاد اشتغال کرسی مجلس توسط مردم به آنان داده شده است . اکنون مردم می پرسند ،  تا کنون چند طرح و لایحه مورد تصویب قرار گرفته تا اندکی از حجم آلام و مشکلات مردم کاسته شده ، نسل آینده به فردایی روشن امیدوار گردد . صاحبنظران براین باورند که نمایندگان باید با عنایت بیشتر به مسئله ی اشتغال ، معضل بیکاری ، مبارزه با فقر ، فساد و تبعیض و دهها مشکل اجتماعی دیگر بپردازند ، زیرا این امر بیشتر با رسالت آنان هماهنگ و نیز افزونتر از همه چیز دیگر بر محبوبیت آنان خواهد افزود . مطرح ساختن بحث های سیاسی که برای غالب مردم در حاشیه قرار دارد و چندان ارتباطی با توده ی مردم ندارد ، نه به سود مردم می انجامد و نه با رسالت نمایندگان همخوانی کامل دارد . در خاتمه باید به پرسش خوانندگان پیشاپیش پاسخ گفته شود و آن اینکه چرا و به چه دلیل تبیان آخرین شماره سال خود را به امام علی (ع) اختصاص داده و  آن را ویژه ی سال امام علی (ع) نامید .

در پاسخ باید گفت : پیروی از سیره ی عملی و نظری حضرت امیر (ع) از دو بعد واجب است ، یکی عمل به آنچه که آن بزرگوار در منشور حکومتی خود (نهج البلاغه ) به آن پرداخته و دیگری نشر و انتقال آن به نسل حاضر و نسل های آینده به عنوان یک میراث گرانبها . فلذا تبیان بر خود فرض عین دید که هم به پیشنهاد مقام معظم رهبری در سال جاری لبیک بگوید و هم اینکه آنچه را که ایشان در جهت بهبود اوضاع جامعه متذکر شدند ، در کلام گهر بار مولی امیر المومنین (ع) مورد بررسی قرار گیرد تا از این طریق جامه ی عمل پوشاندن به فرمایشات رهبری به استناد کلام کسی باشد که در عهد خود بی نظیر بوده و امروز هم در عالم سیاست و مملکت داری همراه و مانندی ندارد . براین اساس این مجموعه را بعنوان (برگ سبزی )  تقدیم رهبر معظم انقلاب و رییس جمهور محبوب می نماییم باشد که مقبول ساحت مقدس امیر المومنین (ع) واقع شود .

 

چاپ شده در تبیان شماره ی 44 ویژه نامه ی سال امام علی (ع)  در تاریخ بهمن و اسفند 1379

                                                        سید محمد حسین دریاباری


هیات های نظارت شورای نگهبان از بحران سازی تا عقب نشینی

هیات های نظارت شورای نگهبان از بحران سازی تا عقب نشینی

 

سید محمد حسین دریاباری – مدیرمسئول دوهفته نامه گویه

اصول متعددی از قانون اساسی جمهوری اسلامی بر حضور گسترده مردم در انتخابات تاکید می کند؛ بر پایه اصل ششم ، امور کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شود . رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضا شوراها از طریق انتخابات برگزیده می شوند . آراء مردم از اهمیت بسیار برخوردار است تا آنجایی که بر اساس اصل ششم و اصل پنجاه و نهم بخشی از امور کشور و تصمیم گیری در باره آن به آرای عمومی مردم سپرده شده است . مباحث قوه مقننه در فصل ششم قانون اساسی مطرح گردیده. اصول شصت و دوم تا نود به وظایف ، اختیارات ، تعداد نمایندگان ، نحوه سوگند آنان و بالاخره وظایف کمیسیون اصل نود پرداخته است . اصول نود و یک تا نود و نهم وظایف و اختیارات شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری ، ریاست جمهوری ، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همه پرسی را بر عهده دارد . در قانون اساسی هیچ گونه قرائن و شواهدی که دلالت کند منظور از واژه نظارت, استصوابی است به چشم نمی خورد علاوه بر این در مشروح مذاکرات قانون اساسی که نمایندگان پیرامون اصل مزبور سخن می گفتند هیچ گونه سخنی که دلالت کند نظارت استصوابی است یافت نمی شود . اما نمایندگان خبرگان قانون اساسی کوشیدند تا مرزهای نظارت و اجرا را بطور صریح مشخص نمایند تا بگونه ای که بین نظارت و اجرا تداخل پدید نیاید . اکنون پرسش اساسی برای نخبگان و مردم این است که نظارت استصوابی از کجا ، برای چه و چگونه پیدا شده است ؟ آیا این نوع نظارت حقوق شهروندان را برای اداره امور کشور تامین می کند ؟ و خلاصه اینکه نظارت مزبور بر اساس کدام قراین ، شواهد ، منابع و ماخذ استنباط گردیده است ؟ نظارت استصوابی و برداشتی مشابه آن اجرای اصول دیگر قانون اساسی را که میثاق ملی است با خطر مواجه می سازد . بدون شک نظارت بر اجرای دقیق و صحیح انتخابات بر اساس قانون موجب خرسندی مردم می گردد اما نظارت به شکلی که اکنون اتفاق افتاده نه تنها مبتنی بر قانون نیست بلکه بسیاری از حقوق شهروندان تضییع و اصل جمهوریت نظام را نیز خدشه دار کرده است . عده ای معتقدند هیات های نظارت شورای نگهبان به اسلامیت نظام می اندیشند و توجه چندانی به جمهوریت آن ندارند . این عده برای اثبات تفکر خویش به این اصل استدلال می کنند جناح راست و هیات های نظارت اگر اعتقاد به حضور مردم در عرصه انتخابات داشت بدین شکل سختگیرانه ، مغایر با قوانین و نگرش جناحی عمل نمی کرد و جایگاه مردم را در انتخابات زیر سوال قرار نمی داد . نظارت استصوابی از جمله مسائلی است که در هر دوره از انتخابات نام و پای آن به میان آمده است . این نوع نظارت در دهه ی اول انقلاب رایج نبوده است و اگر این شیوه و سلیقه بر علیه نیرویی اعمال می گردید که با روح قانون سازگار نبود, امام بشدت با آن مخالفت می نمود . این نوع برداشت و استنباط از نظارت بخش زیادی از نیروهای مخلص و فداکار این مرز و بوم را از خدمت به ایران محروم ساخت . این نگرش توانست با بر چسب ها و مارک های گوناگون شماری از فرزندان ایران و انقلاب اسلامی را به حاشیه رانده و یا به دامن دیگران پناه دهد . حال مصلحت در آن است که دلسوزان نظام و کشور با این اندیشه که جز خسارت و زیان چیز دیگری به دنبال ندارد مبارزه کرده و از فرار مغزها و اندیشه ها ممانعت به عمل آورند . همه مسئولان در سخنرانیها ، بیانیه ها و شعارها مردم را دعوت به اجرای قانون می نمایند و قانون ملاک و معیار اصلی در برقراری نظم ، امنیت ، پیشرفت و توسعه قلمداد میگردد . و حال آزمایش بزرگی در پیش روی مسئوولان وجود دارد که آیا آنان هم در برابر مردم و حقوق شهروندان ملاک اصلی و معیار برتر را قانون و اجرای صحیح آن می پندارند ؟

هیات های نظارت شورای نگهبان بر اساس چه قانونی در آستانه انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی حقوق شهروندان ، اعم از انتخاب کننده و انتخاب شونده را مورد تهدید و تعرض قرار داده اند ؟ و آبرو  وحیثیت بسیاری را در میان مردم با علامت سوال مواجه ساخته اند ؟ شمار بسیاری از آنان تریبونی هم ندارند تا از خود دفاع کنند . هیات های نظارت تصور می کنند که تنها آنان به دلیل وابستگی به شورای نگهبان موجه ، محترم و برخوردار از فضایل اخلاقی اند و با غیر آنان هر طوری که برخورد شود موجه و منطبق با شأن آنان است . گویا اینان تصور می کنند آبروی آنان با دیگران تفاوت دارد و هر نوع نگاه و برداشت آنان عین دین است . مردم حق دارند که بپرسند اگر ملاک و معیار اصلی در انتخابات اجرای صحیح قانون است تحمیل ملاکها و معیارهای غیر قانونی در تأیید و یا رد صلاحیت توسط هیات های نظارت شورای نگهبان به چه منظور صورت می پذیرد ؟

آیا شورای نگهبان این ملاکها و معیارها را قبول دارد ؟ اگر موافق با ملاکها و معیارهای مزبور نیست چرا اقدام به تکذیب و رد آن نمی نماید ؟ در نهایت باید از آنان پرسید تجدید نظر تدریجی و عقب نشینی گام به گام بر اثر فشارهای سیاسی مناسبتر است یا به کار بستن ملاکها و معیارها ی مصرح در قانون ؟ بسیاری از کارشناسان بر این باورند که شورای نگهبان در صدد یافتن راه حلی است که بتواند مشکل پدید آمده توسط هیات های نظارت را جبران کند . بیانات مقام معظم رهبری که همواره مشکلات مسولان را حل کرده است این بار نیز تأثیر عمیقی بر دیدگاههای شورای نگهبان گذارده است و آنان را به تجدید نظر و واقع بینی دعوت کرده است .

فشار افکار عمومی ، اطلاع رسانی سریع مطبوعات و تحصن نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، هیات های نظارت شورای نگهبان را ناگزیر به اظهار عقیده متضاد و مغایر هم در زمینه های رد صلاحیت کرده است . از سوی دیگر بر اساس پاره ای از گزارشات بیش از هشتاد نفر از نمایندگان فعلی رد صلاحیت شده اند این رد صلاحیت می تواند پیامدها و تبعات دشواری را به دنبال داشته باشد . از جمله اینکه بسیاری از قوانین با حضور و رأی آنان به تصویب رسیده و شورای نگهبان آن را مورد تأیید قرار داده است . اکنون که مشخص گردید آنان از صلاحیت برخوردار نیستند تکلیف آن قوانین چیست ؟ بسیاری از ناظران سیاسی و تحلیلگران مسایل حقوقی معتقدند باید فشار به طور منطقی و معقول تا جایی تداوم یابد که متفکران افراطی که در چارچوب قانون نمی اندیشند و باورهای خارج از مدار قانون را ملاک عمل قرار می دهند ، یا به قانون گرایی روی آورند ، یا حداقل منافع ملی را لحاظ کنند و بیش از این ملت و کشور را در عرصه های بین المللی ناکار آمد و متضرر نسازند . گویا هیات های نظارت مسئولیتها را طبقه بندی نکرده تا مقدار احراز صلاحیت نیز بر اساس آن طبقه بندی گردد . تردیدی وجود ندارد که مسئولیتها مختلف و گوناگون است و از مراتب متنوع نیز برخوردار است بدون شک مراتب و میزان داوطلبان و متقاضیان مسئولیتها نیز متفاوت می باشد . برای روشن شدن نکته مزبور باید به آمار ذیل توجه کرد . بر اساس گزارشات مندرج در مطبوعات، آمار وزارت کشور نشان می دهد هشت هزار نفر برای نمایندگی نام نویسی کردند هیات های نظارت سه هزار و ششصد نفر را حذف کرده است همچنین بر اساس این گزارش قریب به یک هزار و دویست و هفتاد نفر صلاحیت آنان احراز نشده است .

همان طوری که قبلا اشاره شد بیش از هشتاد نفر نماینده فعلی در میان رد صلاحیت شدگان می باشند و همچنین گفته می شود ده هزار معتمد که برای کار محوله پیشنهاد شدند صلاحیت آنان نیز رد شده است . حال مردم حق دارند پرسش هایی را با هیات های نظارت شورای نگهبان در میان گذارند . نخست اینکه عدم احراز صلاحیت و حذف داوطلبان مسئولیتها بر اساس مدرک و سند مصرح در قانون بوده است ؟! دوم اینکه داوطلبان و متقاضیان مسئولیت شرایط لازم را داشته اند ولی برای شما احراز نشده است یا نداشته اند ؟ سوم اینکه بسیاری از رد صلاحیت شدگان که نمایندگان فعلی اند و بدلیل عدم التزام عملی به اسلام رد شده اند قوانینی که با حضور و رأی آنان تصویب گردید چه حکمی دارد ؟! چهارم اینکه معتمدان رد شده ایثارگر ، جانباز ، دارای پست های مختلف در جمهوری اسلامی و از همه مهمتر همگی مسلمان بوده اند چرا هیات های نظارت در مورد آنان دست به چنین کاری زده است ؟! و بالاخره اینکه حرکت های نسنجیده محاسبه نشده تبعات و پیامدهای دشواری برای نظام و کشور پدید می آورد که به آسانی نمی توان زیان و خسارت آن را جبران کرد . در طول چند سال اخیر کشورمان شاهد فشارهای دشمنان خارجی است جناحهای سیاسی که باید با ایجاد راه کارهای مناسب دولت و ملت را در مقابل آن یاری دهند متأسفانه هواداران آنان در برخی از نهادها بحران می آفرینند و فشارهای خارجی بر کشور را تشدید می نمایند و کشور را مجبور به پرداخت هزینه های سنگین تر میکنند . یک روز صدور حکم اعدام برای استاد دانشگاه ، روزی فشار بر دانشجویان و بالاخره روزی رد صلاحیت فله ای ، چرا کشور ما باید هر بار شاهد حرکتهایی باشد که آرامش آن به تنش و التهاب تبدیل شود . بحرانهایی که برخی جناحهای سیاسی و شماری از مقامهای قضایی و هیاتهای نظارت پدید می آورند بدون شک عقلا و اندیشمندان سلیم این گروهها آن را تأیید نمی کنند زیرا نیک می دانند این تنش ها و بحرانها هزینه های هنگفتی به کشور تحمیل می کند . اما توصیه به همه کسانی که به سربلندی و موفقیت ایران اسلامی می اندیشند آن است که باید از اتفاقات التهاب آمیز و تنش زا پیشگیری کرد . بیست و پنج سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد مردم ما هر سال شاهد انتخابات مجلس شورای اسلامی ، رییس جمهور ، مجلس خبرگان رهبری و اعضای شوراها هستند . نیروهای سیاسی کشور باید با قدرت و شدت فراوان از دخالت تبلیغاتی, سیاسی و فرهنگی بیگانگان در امور داخلی ایران ممانعت به عمل آورند ، این کار بزرگ تنها با وحدت ملی ، عمل به قوانین ، رقابت سالم در عرصه انتخاباتی و حضور گسترده مردم در صحنه های گوناگون امکان پذیر است .

 

 این مقاله علاوه بر سایت نقشینه درگویه هم بطورهمزمان چاپ شده است

4 بهمن، 1382

کد :89


گفت و گوی تبیان با خانم دباغ قائم مقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی

گفت و گوی تبیان با خانم دباغ قائم مقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی و نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی

تبیان : با تشکر از اینکه مصاحبه با تبیان را پذیرفته اید . لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی نموده ، نقش خود را در قبل و بعد از انقلاب اسلامی بیان کنید ؟

جواب : من مرضیه حدید چی دباغ هستم فعلا در مجلس شورای اسلامی در خدمت مردم عزیزمان می باشم و قائم مقا م جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران را هم به عهده دارم امیدوارم که خداوند این خدمات را بپذیرد .

تبیان : سال جاری سال امام خمینی (ره) نامیده شده شما پیش از انقلاب و پس از آن با امام ارتباط داشته اید در هنگام مبارزه چگونه با امام آشنا شدید در این باره برای خوانندگان ما توضیحاتی بفرمائید؟

جواب:در رابطه با آشنایی و مبارزاتی که به عهده داشته ام باید بگویم که از سال 1346 بوده است در این هنگام بود دقیقا"با مبارزات حضرت امام آشنایی پیدا کردم و وارد مبارزه شدم و مبارزه مسلحانه را هم پذیرفتم.در سال 1352 دستگیر شدم و به زندان افتادم مدتی در زندان بودم و در این مدت تحت شبکه قرار گرفتم و سرانجام به بیمارستان منتقل شدم ،پس از عمل جراحی و مداوا از آنجا فرار کردم و به کشورهای اروپایی مثل انگلیس و فرانسه رفتم بعد از مدتی به سوریه و لبنان رفتم و در کنار خواهران و برادران ایرانی مان بودم و در آنجا هم در حال مبارزه بودیم از آنجا به عراق رفتم و به محضر امام (ره)شرفیاب شدم و از این به بعد در محضر امام در خدمت انقلاب بودم و در طول مدتی که امام (ره) در نوفل لوشاتوحضور داشتند بنده خدمتگذار داخل بیت حضرت امام بودم و بعد از پیروزی انقلاب هم به ایران برگشتم ،مدتی مسئولیت سپاه پاسداران استان همدان را به عهده داشتم بعد هم مسئولیت آموزش و تشکیل بسیج دانش آموزی را به عهده داشتم و بعد هم دوره های مختلف در مجلس شورای اسلامی در خدمت  مردم و ملت خوبمان بوده و هستم.

تبیان:شما برای معرفی خوب و موثر امام (ره)چه راههایی را پیشنهاد می کنید؟

جواب:من به نظرم می رسد اگر کسی بخواهد حضرت امام را بشناسد ،باید از روش تبلیغی ،روش مبارزاتی و بینش های حضرت امام دقیقا" آشنایی داشته باشد و برای اینکه بتوانیم این آشنایی را داشته باشیم زیبا است که از وقتمان سرمایه گذاری کنیم کتابهای حضرت امام را و خاطرات افرادی که از محضر حضرت امام (ره)استفاده کردند مطالعه بکنیم تا بتوانیم امام را بهتر بشناسیم و از روشها و عملکرد ایشان خودمان را بهره مند کنیم تا زندگی پر باری داشته باشیم .

تبیان : جنابعالی عضو هیاتی بودید که امام به مسکو فرستاد امام با این کار چه انگیزه و هدفی را دنبال می کرد در این باره در صورت امکان توضیحاتی برای خوانندگان ما بفرمایید؟

جواب : من عضو هیئت بودم که نامه امام را به مسکو برد طبیعی است که نامه ی امام به گور با چف در آن مقطع تاریخی بسیار حساس بود و دنیا روی این قضیه خیلی حساب باز کرده بود ، دشمنان ما به دلیل اینکه همه مسایل را با اندیشه و فکر مادیشان می سنجند فکر می کردند همه نامه حضرت امام چون بعد از پذیرفتن قطعنامه صلح یعنی (قطعنامه 598بود )، بخصوص امریکا ئیها و  اسرائیلیها فکر می کردند حالا نامه در خواستی است از مسکو که کمکی بکنند با بازسازی بعد از جنگ و امثال آن ، در حالی که نامه را به دستور حضرت امام در پرواز از تهران –مسکو در داخل هواپیما باز کردیم ، دقیقا صدو هشتاد درجه با دیدگاههاو تفسیرهای آنها تفاوت داشت و نامه ای بود برای هدایت گورباچف که آن روز رهبری یکی از قطب های جهان را به عهده داشت . با لا خص اینکه امام با آن هوشیاری و بینش عمیق و دور نگری که داشت توصیه هایی در رابطه با اینکه مکتب کمونیسم نمی تواند نقشی در رشد انسانها داشته باشد نمودند و اشاراتی داشتند به اینکه این مکتب به اوراق تاریخ سپرده خواهد شد و مهم قضیه این بود که هشدار بسیار ظریف و تکان دهنده ای داده بودند به رهبر اتحاد شوروی سابق ، به اینکه مبادا از چاله ی کمونیست بیرون بیایند و به چاله ی سرمایه داری و نظام امریکایی بیافتند .

تبیان: خانم دباغ پرسشی که در اینجا وجود دارد این است که آیا قبل از انکه شما در هواپیما نامه را باز کنید پیش از آن از محتویات نامه مطلع و با خبر بودید یا خیر ؟

جواب : به هیچ وجه حضرت امام اجازه نداده بودند که کسی از متن نامه ی ایشان مطلع باشد به ما هم اجازه ندادند روی زمین نامه را باز کنیم ، قصد این بود که هیچکس از متن نامه مطلع نباشد تا نامه برای آقای گور باچف ابلاغ شود آن هم نه اینکه نامه را بدهیم به ایشان و بر گردیم بلکه امام فرمودند نامه را بخوانید برای ایشان یعنی آموزش سمعی و بصری به آقای گور باچف داده شود و به همین دلیل بود که اجازه دادند نامه در اسمان باز شود که در آنجا به دست کسی نمی رسید و امکان در یافت اطلاعات کم بود لذا فرمودند در هواپیما بعد از پرواز نامه را باز کنید و شاید همین امر یعنی ندادن هیچ گونه اطلاعات به کسی اینها را عصبانی کرده یادم هست حاج احمد آقا رضوان ا... آمدند به فرودگاه و گفتند که امام فرمودند وصیتنا مه هایتان را را هم بنویسید و بروید احتمال دارد هواپیمای شما را امریکایی ها بدزدند ، برای اینکه از متن نامه مطلع نیستید ، هواپیما را سرنگون کنند و یا حتی شورویها عصبانی شوند و دستگیرتان کنند وامثال اینها .....     این امور نشان می دهد که دقیقا کسی از متن نامه مطلع نیست . ولی اصل و عصاره ی نامه یک نامه هدایتی و هشدار دهنده بود . و بنده را به یاد اعزام گروهایی که رسول اکرم (ص) برای ابلاغ اسلام به کشور های مختلف می فرستاد مخصوصا به حبشه و قضایای نجاشی انداخته بود و آن چه که مهم است برای زنان جامعه مان و باید یک هشداری باشد اینکه حضرت امام با یک ظریف کاری در انتخاب اینکه من و حضرت آیت ا.... آملی را انتخاب کرده بودند ، این را می خواستند اعلام بکنند که در جامعه اسلامی هر نقشی که قرار است ایفا شود ، باید زنان و مردان در کنار هم باشند و همدیگر را یاری بکنند و در به ثمر رساندن خواسته ها و نیازهای مکتب مان ، انقلاب مان و جمهوری اسلامی مان این نقش را هر دو گروه داشته باشند اگر این نقش را هر دو گروه با هم همراهی و همکاری داشته باشند مسلما اثرات کافی و کاملی را خواهد داشت به همین دلیل هم ما می بینیم از بین آقایان یکنفر را انتخاب می کنند و از قشر خانمها هم یک نفر را این هم برای زنان جامعه مان افتخار امیز است من امیدوارم ره اورد این سفر پیامی باشد برای زنان جامعه مان و حق امام را که به گردن مان هست بشناسیم و خودمان را از اندیشه او بهره مند سازیم .

تبیان : مشارکت زنان در امور فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی بنظر شما به تقویت نهاد خانواده خواهد افزود یا نه؟

جواب:من احساس می کنم تا وقتی که ما اهداف جمهوری اسلامی را خوب شناسائی نکرده باشیم و عنایت خاص حضرت امام را نسبت به زنها را در این مقطع تاریخی نشناسیم از این مشارکت آن بهره لازم را نمی توانیم ببریم علت اساسی قضیه هم این است که در طول تاریخ همانطور که امام فرمودند ، بر همه ی اقشار مختلف در زمانهای مختلف ظلم هایی چه از حکومتها و چه جوامع مختلف شده ، منتهی به قشر زن این ظلم ها مضاعف بوده علت ان هم این بوده که زنان ما کمتر خودشان ، خودشان را شناخته ،به همین دلیل بوده که قشر دیگر جامعه یعنی مردها با توجه به اینکه اینها خودشان نخواستند ، به آنها میدانهای لازم را ندادند و در اختیار شان نبوده ، لذا حضرت امام یکی از الطاف شان نسبت به قشر زن این بود که مرتب در صحبتها و در و در نصایح شان مساله ی حضور زن در امور فرهنگی ، در امور اجتماعی و مسایل سیاسی را متذکر می شدند ، حتی در مسایل دفاعی واقعا اگر زنهای ما ، در جامعه نخواهند از این داده های جمهوری اسلامی و توجهات خاص حضرت امام بهره لازم را ببرند و اگر نخواهند خود سازی بکنند و نخواهند از این موقعیت استفاده ی لازم را ببرند نه تنها به خودشان ظلم کرده اند بلکه به نسل آینده جوانان و زنان آینده هم این ظلم روا داشته اند . برای اینکه چون نسل آینده الگوی ندارد . نمی داند که امام چه داده و چه کرده در رابطه با این قشر از جامعه طبیعی است که دوباره یا خدای ناخواسته به آن تهجر کشانده می شود یا خدای نا خواسته به آن  فرهنگ های غربی گرایش پیدا می کنند لذا یکی از تکالیف و وظایف زنان جامعه مان این است که دیدگاههای حضرت امام و راهکارهایی را که ارائه دادند برای رشد و برای حضور در میادین مختلف پیگیری کنند و شناخت پیدا بکنند و آموزش ببینند و به نسل آینده هم منتقل بکنند ، تا بتوانیم از این داده ها و داشته ها هم نهاد خانواده را پربار بکنیم و هم نهاد جامعه مان را که از خانواده بزرگتر است .تبیان:گزارشهای خبری حاکی است درصد طلاق و جدایی رو به افزایش است چرا آگاهی و مشارکت زنان از حجم آن نکاسته است هنوز در باره ی طلاق و ازدواج و بسیاری از مسایل مربوط به زنان در جامعه ایرانی خرافات وجود دارد به نظر شما برای زدودن آنها چه اقداماتی صورت گرفته است

جواب : اینجا من باید یک اشاره ای بکنم به یک مساله مهم تا اینکه خوانندگان مجله شما ازآن درس لازم را بگیرند وآن چه که می خواهم بگویم از امام است و من نمی خواهم که خوانندگان فقط از ما شنوایی داشته باشند اگر مردان جامعه مان دیدگاههای حضرت امام در بارهی زن مطرح می کردند برای خودشان منبع قرار بدهند و اموزش ببینند من مطمئنم که آمار طلاق و جدایی در جامعه ما مسلما شکل دیگری به خود می گیرد چون ما امروز می بینیم در زمان طاغوت آمار طلاق اگر بالا بود در خانواده های مرفه و بی درد و از خدا بی خبر بوده ، متاسفانه امروز در خانواده های مذهبی دارد شکل می گیرد و من فکر می کنم علت آن آگاهی زنانمان نیست به حق و حقوقشان است چون مردها نتوانستند خودشان را با این آگاهی که امام به زنها داده هماهنگ بکنند لذا خانواده از آن تعادل لازم برخوردار نشد و به همین دلیل هم خواسته ی این خانم باعث نگرانی همسرش می شود و باعث نگرانی قشر مردها می شود و به اصطلاح نطفه ی اختلاف بسته می شود.

من امیدوارم به بینشی که حضرت امام نسبت به زنها داشت و آزادیهای علمی که برای آنان قائل بود همه در یابیم و با آن آشنا شویم امام می فرمود : همانطوری که خدا مرد را آزاد آفریده زن را هم آزاد آفریده و در رابطه با مسایل خانوادگی مدیریت داخل خانه با زنها باید باشد و مدیریت اجرائی و طرح و برنامه با مرد خانه است و این نشان می دهد که زن باید از یک آزادی نسبی در برنامه ها و مسائل خانواده برخوردار باشد.اگر یک خانم از آن اندوخته ها و داده های اسلام خودش را پر بار نکرده باشد و خود را به یک شناخت لازمی نرسانده باشد ، مسلما بچه هایی که در دامن او پرورش پیدا می کنند این نواقص را خواهند داشت و جامعه با مشکلاتی در آینده روبرو خواهد بود.لذا فکر می کنم مردان جامعه مان یکی از تکالیفی را که در قبال انقلاب دارند اینست که در رابطه با خانمها به یک بازشناسی بپردازند،یک بازنگری در دیدگاههای شان نسبت به زن را داشته باشند تا بتوانیم از این داده های امام خوب استفاده بکنیم و انشاءالله آمار در گیریها و طلاق در خانواده ها به سطح قابل قبولی برسد.

تبیان: چرا و چگونه جمعیت زنان جمهوری اسلامی تشکیل شده عمده ترین فعالیت این تشکل زنان چه بوده است؟

جواب : جمعیت زنان جمهوری اسلامی  ایران در سال 1365 تشکیل شده ، در آن موقع که نیازهای جبهه و جنگ بسیار بالا بود برای کمک رسانی و مقابله با بعضی از دگرگونیهای که در کشورهای مختلف با برخوردهای خصمانه شان با مسایل جنگ ما داشتند، ما در جمعیت زنان به این نتیجه رسیده بودیم با تعدادی از خواهرانمان که فرزند حضرت امام و نوه ی امام و عروس حضرت امام که احتمالا همسرحاج احمد آقا مد نظر است در میان ما بودند گرد هم جمع شدیم و این احساس نیاز که زنان به یک تشکیلات نیاز دارند را عملی ساختیم تا بتوانیم از درون این تشکیلات بعضی از معضلات و مشکلاتی که در جامعه است و برای زنانمان پیش می آید را حل و فصل کنیم لذا در سال 65 ما جمعیت را به راه انداختیم و مجوز هم از وزارت کشورگرفتیم و امروز هم جمعیت بحمدا... در مسایل سیاسی در مسایل حتی جهانی حضور فعال دارد و در مسایل داخلی در حد وسیع و توانش حضور دارد و کار می کند چه کار فرهنگی و چه کار سیاسی .

تبیان: آیا ممکن است جمعیت زنان جمهوری اسلامی به صورت یک حزب در آید و در تمام شهرستانها برای خود عضوگیری کند؟

جواب:ما زیاد روی این قضیه فکر کردیم ، برمامه های مختلفی هم داشتیم و در صدد شناسایی خواهرانمان در شهرستانهای مختلف هستیم و بودیم و امیدواریم بتوانیم در آینده ای نه چندان دور این کار را انجام بدهیم ، ولی فعلا در شهرستانها ودر کشور ما دفتری جز دفتری در تهران نداریم اما در مسایل انتخاب و امثال آن در شهرستانها افرادی را می شناسیم و مورد تاییدمان هست حمایت می کنیم.

تبیان: آیا نشریه یا روزنامه ای که سخنگوی جمعیت زنان جمهوری اسلامی باشد در اختیار دارید؟

جواب: ما مجله ای داریم که فصلنامه هست وهر سه ماه یک بار منتشر می شود و این فصلنامه "ندا" نام دارد و مجله ی بسیار وزینی هم هست و جوایزی هم تا به حال گرفته چون وزین بوده است و هر گاه چاپ می شود در اختیار خوانندگان و علاقه مندان قرار می گیرد.

تبیان: تحلیل شما از عملکرد مجلس شورای اسلامی در این دوره پیرامون مصوبات خاص زنان و معضلات اجتماعی آنان چیست؟

جواب: ما در مجلس شورای اسلامی در دوره های مختلف آن نیازهایی که احساس می شد را به صورت طرح با امضای نمایندگان

ارائه شده خیلی های آن هم رای آورده ما یک موضوع بسیار حساسی داشتیم در مورد فرزندان شهدا و عزیزان اسرا و آزادگانمان که خانواده ها می خواستند بچه ها را از مادرانشان جدا بکنند مجلس مصوبه ای را به تصویب رساند که این بچه تا وقتی که مادر نخواسته ازدواج بکند باید در اختار و در کنار مادرهایشان پرورش پیدا بکند.

در رابطه با طلاقهای غیر منطقی که از طریق مردها انجام می شد مجلس مصوبه ای داشته که مرد وقتی می خواهد جدا شود از همسرش قاضی باید مهر او را به نرخ روز تعیین کند و ثروتی را که مرد در هنگام مشترک به دست آورده با زن باید تقسیم کند همچنین در رابطه با بازنشستگی مشکلاتی را خانمها داشتند در رابطه با سنشان هم مجلس بسیار بر روی آن کار کرد و امیدواریم که برای شور دوم رای خوبی را بیاورد و نیز در رابطه با اینکه خانمها مثل آقایان از حقوقشان در طول خدمتشان بیمه برداشت می کند ولی بعد از مردن چیزی به خانواده پرداخت نمی شد که این مصوب شده است اگر دختری را داشته باشد و همسری از کار افتاده داشته باشد و اگر همسر این زن حقوق بگیر نباشد حقوق این زن به همسر او تعلق می گیرد .

و اگر هم در جامعه ببینیم که با نیاز به قانون و تصویب آن است و کمبود قانونی هست اینکار انجام خواهد شد .

تبیان: آیا جمعیت زنان جمهری اسلامی در شهرستانها هم فعالیت دارد در صورت امکان بفرمایید چه فعالیتی انجام شده است؟

جواب: درباره این سوال گفته شد ، ما در تهران دفتر داریم و هنوز برای شهرستانها کاری صورت ندادیم ولی در این زمینه مطالعات لازم انجام شده است.

تبیان: آیا تشکلهای غیر دولتی بانوان وجود دارد ، مناسبات جمعیت زنان جمهوری اسلامی با آنها چگونه است؟

جواب: ما تشکلهای غیر دولتی زیاد داریم که به نام " ان جی او " الان در کشور مطرح هستند و همینطور جمعیت زنان یک تشکل غیر دولتی است ، ما از دولت به هیچ وجه کمک مالی و امثال آن نمی گیریم و از آن کمکهای مردمی استفاده می کنیم به همین دلیل هم خیلی از کارهایی را که گروههای دیگر می توانند بکنند نمی توانیم انجام بدهیم ما بودجه ای را از دولت نمی گیریم که اگر روزی بخواهیم حرفی را بزنیم نان خور کسی نباشیم و در رابطه با بعضی از مسایل کوتاه بیاییم . اگر تشکلهای دیگر در وزارت کشور یا جای دیگر اگر جلسه ای منعقد کنند ما هم شرکت می کنیم و نشست و بر خاست مناسب را داریم اما در رابطه با انتخاب طبیعی است که هر گروهی دید گاههای خاص خودش را دارد و اعتقاد ما این نیست که هر کسی با ما هست و مثل ما می اندیشد آدم خوبی است ، ممکن است در میان دیگر اندیشان هم افراد خوب و برجسته ای هم باشند بنابراین همانطور که رئیس جمهور آقای خاتمی می فرمایند هر آدم خوبی که هر کجا که هست در خط امام حرکت می کند و مورد احترام جمعیت است و ممکن است گاهی موارد در لیست های خودمان قرار دهیم .

تبیان: بهر حال هر کشوری در معرض هجوم فرهنگی دیگر قرار دارد، اما کشور ما بدلایل مشخص بیشتر تحت فشار است دولت و مجلس به دور از شعار چه اقداماتی را برای مبارزه با آن به عمل آورده است؟

جواب: من فکر می کنم این کلمه شعار در سوال چیز قشنگی نیست هم دولت و هم مجلس و همینطور رهبر معظم انقلاب همه هم و غم شان این است که بتوانیم از این هجوم فرهنگی جوانهایمان را بر حذر بداریم و ان شاءالله رحمان از خطر دورشان کنیم از افتخارات جمهوری اسلامی است که آقای خاتمی یک حلقه وصلی شدند بحمدا... و المنه بین نسل انقلاب کرده و جوانهایی که می رفت فرهنگ غربی آنها را از انقلاب دین جداشان کند پیوند داد این حلقه وصل واقعا بسیار زیبا بود و شکل خاص خود را دارد می گیرد امیدواریم خداوند به ایشان توفیق دهد که این حلقه را با قفل محکم بکنند تا ما نسل جوانمان را از هجوم خصمانه کشورهای غربی و مخرب نجات بدهیم.

 

تهیه و تنظیم : سید محمد حسین دریاباری

چاپ شده : در مجله ی تبیان

شماره ی:35

مرداد و شهریور 1378